این سئوال مهم و بجائی است که چرا "قدرت"
مافیائی در جمهوری اسلامی
فردی مانند قالیباف را که در چند انتخابات
شکست خورده و نتوانسته رای مردم را کسب
کند به مجلس فرستاد و بر کرسی این نهاد
نشاند. تدارک این کار با جلوگیری از تحقیق
و تفحص مجلس درباره فساد و اختلاس در
شهرداری دوران قالیباف شروع شد و با قتل
یک "پرستو" که هنوز معلوم نیست با گلوله
نجفی شهردار اسبق و جانشین قالیباف کشته
شد و یا با گلوله مامور امنیتی که در گوشه
ای از حمام خانه کمین کرده بود ادامه یافت
تا پرونده ای که او از فساد در شهرداری
قالیباف تهیه کرده و تسلیم قوه قضائیه
کرده بود بایگانی شود. همانگونه که پرونده
تحقیق و تفحص مجلس از فساد شهرداری
قالیباف که پای شماری از فرماندهان سپاه
درآن گیر است بایگانی شد.
میگویند لجبازی با مردم و رای آنها در
رهبر جمهوری اسلامی نهادینه است و
همانگونه که علیه رای میرحسین موسوی کودتا
کرد و ابراهیم رئیسی بازنده انتخابات
ریاست جمهوری 96 را از روی سر مردم رئیس
قوه قضائیه کرد، قالیباف بازنده انتخابات
را هم از روی سر مردم رئیس مجلس کرد! این
نظر تا حدودی زیادی درست است اما همه
دلائل نشستن قالیباف بر کرسی ریاست مجلس
نیست. آن هم بعنوان نماینده اول تهران.
تهرانی که تنها 18 در صد واجدین حق رای در
آن شرکت کردند و 8 در صد رای این 18 در صد
هم باطله بود. (نقل آمار از مصاحبه علی
مطهری با روزنامه سازندگی). برای این
برکرسی نشاندن، ابتدا کاری کردند که شرکت
در انتخابات مجلس از موضوعیت خارج شود. رد
صلاحیت های گسترده و تهیه یک لیست بسته و
اعلام "هرکس می خواهد در انتخابات شرکت
کند باید به این لیست رای بدهد" که اکثریت
مردم هم شرکت نکردند و رای هم ندادند.
آنها همین را می خواستند و به هدفشان هم
رسیدند. این طرحی بود که پیش از اعلام
لیست شورای نگهبان توسط "رسائی" که از
کارگزاران مصباح یزدی است در یک مصاحبه
تلویزیونی داخلی گفته و ثبت شد که در همین
شماره پیک نت می بینید و می شنوید.
ریاست قالیباف بر مجلس محصول توافق
فرماندهان سپاه با بیت رهبری است که شورای
نگهبان نیز آن را کانالیزه کرد. اما چرا
به این تفاهم نیاز بود؟
رهبر جمهوری اسلامی از مرز 81 سالگی گذشته
و سخنرانی اخیرش درباره تظاهرات امریکا
نیز نشان داد که حال و روز مناسبی ندارد.
از آنجا که معلوم نیست مجلس خبرگان فورا و
مانند در گذشت آیت الله خمینی بتواند یک
رهبر درست کند، حدس زده می شود این اقدام
دو مرحله ای انجام خواهد شد. یعنی ابتدا و
بموجب قانون اساسی شورایی مرکب از سران سه
قوه تشکیل می شود تا بعدا مجلس خبرگان
رهبر جانشین معرفی کند. قطعا بحث شورائی
شدن رهبری و یا فردی شدن رهبری در آن جلسه
خبرگان نیز داغ خواهد بود. چنان داغ که
معلوم نیست نتیجه آن رهبری فردی باشد.
بنابراین پیش بینی، "شورای موقت رهبری" که
به آن اشاره شد بسیار مهم است. اگر تشکیل
این شورا تا پس از انتخابات ریاست جمهوری
1400 طول بکشد، آنگاه باحتمال زیاد علی
لاریجانی هم رئیس جمهور و عضو این شورا
خواهد شد و نظر روحانیون و مراجع قم جلب
خواهد شد. به این ترتیب است که حضور
قالیباف در راس مجلس و عضو شورای موقت
رهبری بعنوان نماینده شورای فرماندهان
سپاه در این شورا آنقدر اهمیت دارد که تن
به این همه مانور بدهند تا قالیباف را به
مجلس ببرند و رئیس آن کنند! حدس زده می
شود مانند بحث های پس از درگذشت آیت الله
خمینی که می خواستند احمد خمینی را بعنوان
مطلع ترین فرد از نظرات و تصمیمات پدرش به
شورای رهبری ببرند، مجتبی خامنه ای را
بعنوان مطلع از زیر و بم بیت رهبری در
ترکیب این شورا قرار خواهند داد. این
احتمال نیز بصورت جدی مطرح است. آیا این
شورا از میان خود یکنفر را به مجلس خبرگان
معرفی خواهد کرد؟ گره اصلی به مجلس بردن
قالیباف همینجا باز می شود. یعنی نقش
شورای موقت رهبری و انتخاب رهبر آینده با
تائید شورای فرماندهان سپاه که قالیباف
نماینده آنست. ترمز ابراهیم رئیسی نیز
اینگونه کشیده خواهد شد! حتی در صورت حضور
حسن روحانی در ترکیب شورای موقت رهبری نیز
این طرح دنبال خواهد شد. آن که با 10 در
صد رای تهران در راس قوه مقننه قرار
گرفته، چنین وظیفه ای را برعهده دارد! |