سفره مجلس دهم بزودی جمع می شود. شماری از
نمایندگان کنونی که رد صلاحیت شده اند می
خواهند جذب وزارت خارجه شوند و شماری هم
جذب وزارت نفت. لابد کسانی در این فکرند
که در کمیسیون های مربوط در مجلس بوده و
طی 4 سال کسب تجربه و اطلاعات کرده اند.
در این میان علی مطهری نایب رئیس دوم و
سابق مجلس و همچنین پزشکیان نایب رئیس اول
مجلس هنوز تکلیف قطعی خود را برای دوران
آینده روشن نکرده اند. البته پزشکیان جراح
است و با این وضع مجلس یازدهم احتمالا وقت
بیشتری برای پزشکی و جراحی پیدا خواهد کرد
ولی مطهری گفته که می خواهد برود دنبال
تاسیس حزب. او گفته است: از چند ماه قبل
در فکر تأسیس حزب "صدای ملت" بوده ام و
شاید همان را – به کمک همفکران- ادامه
دهیم. درواقع بخشی از کار انجام شده و
احتمالا کار را جلو ببریم. به طور فردی هم
هرجا احساس کنم که باید اظهارنظر کنم، این
کار را انجام میدهم. فرقی ندارد که
نماینده باشم یا نباشم. قبل از نمایندگی
هم در جایی که لازم میدیدم اظهارنظر و
مصاحبه میکردم یا مقاله مینوشتم. کار
جمعی هم ممکن است به شکل حزبی ادامه پیدا
کند.
علی خامنه ای در جریان تحصن نمایندگان
مجلس ششم و اعتراضشان به رد صلاحیت های
فله ای از سوی شورای نگهبان برای تشکیل
مجلس هفتم، در دیداری که برایش ترتیب داده
بودند، علیه آن تحصن و علیه مجلس حزبی
ششم، با کار جمعی و حزبی مخالفت کرد و
گفت: "این ولایت احزاب است نه ولایت فقیه"
و در ادامه همین اندیشه و تفکر، پس از
کودتای 88 جبهه مشارکت که تقریبا رهبری
مجلس ششم را در دست داشت و سازمان مجاهدین
انقلاب اسلامی که متحد آن بود منحله اعلام
شدند و بسیاری از سران آن نیز دستگیر و
محاکمه کودتائی و زندانی شدند. پس از آن
هم چند خیزی که برای تاسیس چند حزب
برداشته شده آنقدر جدی نیست که در محاسبه
گنجانده شود. حتی موتلفه اسلامی هم پر و
بالش چنان ریخته که راهی جز قبول رهبری
حزب حاکم ندارد: حجتیه!
مهدی کروبی پس از انتخابات 84 با گله از
عدم حمایت کافی مجمع روحانیون مبارز از وی
در برابر هاشمی رفسنجای در آن انتخابات،
از جمع رهبران این مجمع جدا شد و گفت که
میرود تا تشکیل حزب بدهد. رفت و حزب
"اعتماد ملی" را تشکیل داد و از جمله
انگیزه های حصر خانگی و تنگناهایی که پیش
از آن کودتا بر وی تحمیل شد همین تاسیس
حزب بود. تاسیس حزب از سوی یکی از شاخص
ترین چهره های نزدیک به آیت الله خمینی و
رئیس دو دوره مجلس و امیرالحجاج برگمار
شده از سوی خمینی. محمد خاتمی هم به رهبری
یک محفل از کارگزاران دوران ریاست جمهوری
اش بنام "باران" قناعت کرد و نرفت بدنبال
تاسیس حزب. باحتمال زیاد علی اکبر ناطق
نوری هم با آگاهی از همین سرنوشت، پس از
پایان مجلس پنجم و بیرون آمدن از بیت
رهبری و بخشیدن بازرسی کل آن بیت به سردار
فدائی (که قبلا با لباس شخصی نماینده مجلس
بود) لقای تاسیس حزب را به خطای خوش خیالی
بخشید، پیش از آنکه شبها نگرانی تکرار
سرنوشت هاشمی رفسنجانی خواب از چشمش
برباید. حالا دیگر همه حکومتیان میدانند،
حتی اگر به روی خودشان نیآورند و یا جرات
نکنند بگویند، حزب مجاز و دارای قدرت، فقط
حجتیه است که زیر زمینی سازمان دارد و
علنی قدرت را دراختیار و رهبر را در چنگ
خود. |