با یورش کرونا نه بین «آزادی و امنیت» که «بین جان و نان» باید
تصمیم گرفت.
برای
مبارزه با کرونا دو سیاست آشکارا در ایران و اغلب کشورها در
پیش گرفته شده است:
1- در خانه بمانید
2-
تشویق کسب و کار و عادی سازی اوضاع کشور با تأکید بر اقتصاد
سیاست اول «زندگی و جان محور» است و دلشورهی زندگی را دارد.
سیاست دوم «نان و معیشت محور» و دلواپس اقتصاد است. این دو
سیاست در حال خنثی کردن هم هستند.
برای زنده ماندن باید در «خانه ماند» و برای در خانه ماندن
باید «نان داشت» و برای نان داشتن و زنده ماندن نباید در خانه
ماند. باید به خیابان و بازار رفت تا نان درآورد و نان
درآوردن که در شرایط کرونایی به معنای قمار بر سر زندگی است.
در شرایط کرونایی نان در آوردن معادل جان دادن است. جمله مشهور
«برای یک لقمه نان باید جان کند» اکنون توسط کرونا و مشوقان
عادی سازی امور تعبیر شده است. بلی، نان در آوردن معادل جان
کندن است.
در عالم کرونا زده، این مرگ و زندگی نیست که به مصاف هم
رفتهاند بلکه دو روش برای زیستن و زنده ماندن است که به جان
هم افتادهاند. خانه و خیابان در مقابل هم قرار گرفتهاند.
اکنون دیگر نه بودن یا نبودن شکسپیر، که بودن و نان نداشتن است
که تبدیل به مسئله شده است.
صدها گزارش تصویری از تلویزیون پخش شده را همه دیدهاند.
محتوای اکثریت قریب به اتفاق آنها این است:
خبر نگار : چرا قرنطینه را رعایت نکردید، چرا در خانه نماندید؟
مردم: چارهای ندارم، برای یک لقمه نان آمدهام؛ محتاج نان شب
هستم.
"چارهای ندارم؛ برای نان شب آمدهام" همان بمب متحرکی است که
مردم با خود حمل میکنند. آنها بیچارگی را همچون اثر انگشت و
هویت و
DNA
با خود حمل میکنند و دقیقا همین جاست که آن پارادوکس خود را
به رخ میکشد و همه رشتهها را پنبه میکند. پارادوکس نان و
جان، رمق کشور و مردم را گرفته است.
نانی
که قرار بود قوت لایموت باشد موجب موت خواهد بود؛ به همین
راحتی. این آن نکته سادهای است که در این دو سیاست متناقض
توجهی به آن نمی شود، شاید هم می شود ولی چارهای نیست.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 11
آوریل 2020 |