بازگشت شتابزده
هیات ایرانی
مذاکره کننده وین
به ایران، آن هم
24 ساعت پس از
بازگشت به وین،
نشان داد که نه
ایران می خواهد
زیر بار خواست
امریکا برود و نه
امریکا حاضر است
دست از خواسته
خود برداشته و
گریبان ایران را
رها کند. این
بار، بحث بر سر
میزان غنی سازی و
سانترفیوژهای
نوین و سایت های
اتمی ایران نیست،
بلکه بر سر
گنجانده شدن بندی
در قطعنامه پایان
مذاکرات وین است
که بموجب آن،
امریکا می خواهد
مانع مناسبات
اقتصادی و سیاسی
ایران با روسیه
شود. بموجب این
بند، امریکا می
خواهد که ایران
نیز مانند
کشورهای اقماری
امریکا، تحریم
روسیه را پذیرفته
و آن را اجراء
کند. یعنی همان
نکته ای که
لاوروف وزیر
خارجه روسیه در
ابتدای این هفته
بصورت سر بسته
مطرح و با آن
مخالفت کرد.
البته این گام
نخست است و قطعا
در گام بعدی چین
تحریم خواهد شد و
ایران زیر فشار
مشابه برای پذیرش
تحریم چین قرار
خواهد گرفت.
هر کشوری - از
جمله ایران- حق
دارد در چارچوب
منافع ملی خود،
با هر کشوری
مناسبات اقتصادی
و سیاسی و حتی
نظامی داشته باشد
و هر حکومتی باید
در همین چارچوب
مناسبات جهانی
خود را تنظیم
کند. این فرق نمی
کند که در ایران
جمهوری اسلامی
حاکم باشد و یا
هر نظام دیگری.
مخالفت یا موافقت
با جمهوری اسلامی
بی ارتباط است با
این اصل ملی.
این تاکتیک
امریکا برای جدا
کردن ایران از
چین و روسیه و
تخریب پشت جبهه
آنست تا بموقع
خود گریبان ایران
را بگیرد. با
کمال حیرت، رهبری
جمهوری اسلامی
مسئله را با همین
صراحت و بوضوع
برای مردم بازگو
نمی کند و همزمان
با همین سکوت و
پنهانکاری، شبکه
های طرفدار
وابستگی به غرب
در ایران نیز،
همچنان به روسیه
ستیزی به بهانه
های مختلف ادامه
میدهند. از جمله
درباره عملیات
نظامی در اوکراین
که مردم را زیر
بمباران تبلیغات
و جعلیات رسانه
های فارسی زبان
خارج کشور به حال
خود رها کرده
اند. نه تنها
مردم، که اغلب
مطبوعات (از جمله
روزنامه جمهوری
اسلامی) و فعالان
سیاسی که از جنبش
سبز به بعد و حتی
از دو دوران
ریاست جمهوری
محمد خاتمی
اعتباری در میان
مردم پیدا کرده
بودند نیز در دام
همین روسیه ستیزی
افتاده و اسیر
رسانه های پر
قدرت اروپا و
امریکا شده و
دقیقا نمیدانند
امریکا چه خوابی
برای جهان دیده
است و توپخانه
دروغ و سانسور به
چه دلیل راه
افتاده است.
خوابی که با روی
کار آمدن فاشیست
ها در اوکراین و
حمله اتمی محدود
از خاک اوکراین
به داخل روسیه می
خواستند آن را
تحقق بخشند و
حالا با پیشدستی
روسیه
روبرو شده
اند. برکناری
دولت اوکراین،
تشکیل دولتی جدید
و اعلام غیر
نظامی و غیر اتمی
بودن اوکراین به
معنای شکست
امریکاست و این
شکست سرآغاز از
هم پاشیدن ناتو
خواهد شد. تمام
دست و پائی که
امریکا می زند،
از ترس همین
آینده است. خواه
نا خواه جبهه
بندی ها در کل
جهان سرعت خواهد
گرفت، چنان که
روز گذشته پیش
نویس پیوستن قطعی
ایران به پیمان
شانگهای امضاء
شد. در این
بزنگاه بسیار مهم
نمی توان مانند
گذشته به
رویدادهای منطقه
نگاه کرد. از
جمله مقاومت
عربستان در برابر
فشار امریکا برای
جبران کمبود نفت
همزمان با تحریم
نفتی روسیه و
شلیک ناگهانی
موشک به طرف
عربستان!
در چنین شرایطی،
بار دیگر باید
تاکید کرد که
قدرت نظامی و
موشکی ایران به
هیچ وجه نباید
تضعیف شود و
دستآوردهای اتمی
ایران نیز قطعا
باید حفظ شود و
همزمان با آن
نیروی هوائی
ایران بسرعت باید
تقویت شود. هر
توافق اتمی در
همین چارچوب و با
نرفتن زیر بار
خواست های سیاسی
امریکا قابل قبول
است. بر مبنای
این واقعیات و
گفتن حقایق به
مردم و بسیج ملی
می توان "دُور"
را از دو
تلویزیون فارسی
زبان خارج کشور
که کاسه داغ تر
از آش کاخ سفید
شده و لحظه ای از
دروغ گفتن و
تحریک روسیه
ستیزی غافل
نیستند گرفت.
نگاه کنید و
دنبال کنید همین
دلائل توقف
مذاکرات وین را
که همین رسانه ها
آن را کار روسیه
میدانند و نامی
از خواست و دخالت
مستقیم امریکا در
امور داخلی کشور
نمی برند.
این سیاست نمی
تواند نتیجه بخش
باشد مگر با
تغییرات اساسی در
ساختار اقتصادی
کشور، مقابله جدی
با انواع
مافیاهای اقتصادی
و باز کردن فضای
سیاسی به روی
شخصیت ها، رسانه
ها و احزابی که
حرفی برای گفتن
دارند و دنباله
رو رسانه های غرب
نیستند.
این سیاست نمی
تواند نتیجه بخش
باشد مگر با
تغییرات اساسی در
ساختار اقتصادی
کشور، مقابله جدی
با انواع
مافیاهای اقتصادی
و باز کردن فضای
سیاسی به روی
شخصیت ها، رسانه
ها و احزابی که
حرفی برای گفتن
دارند و دنباله
رو رسانه های غرب
نیستند.
به كانال تلگرام
پيك نت بپيونديد:
https://telegram.me/pyknet |