سئوال برانگیز
است که چرا
رهبران واقعی
اصلاحات و تغییر
سیاست های 3 دهه
گذشته و روزنامه
های مدعی دفاع از
اصلاحات
میدان را برای
چین ستیزان و
روسیه هراسان
خالی گذاشته اند؟
این درحالی است
که حداقل، آنها
می توانستند از
این موضع دفاع
کنند که پیوند
اقتصادی و سیاسی
و نظامی با شرق،
راه را برای
مذاکره و همکاری
متوازن با غرب نه
از موضع ضعف و
نداشتن پشتوانه
جهانی، بلکه از
موضع قدرت و
داشتن حمایت
جهانی هموار می
کند. طبیعی است
که در صورت داشتن
پشتوانه جهانی و
خالی نبودن پشت
ایران، دیگر نیاز
نیست امتیاز پشت
امتیاز داده شده
و تسلیم خواست
های غیر منطقی و
غیر ملی آنها شد.
از همین زاویه می
توان به مذاکرات
وین و گره "تضمین
امریکا برای لغو
نکردن توافق ها
در آینده" پیش
رفت. یعنی دارای
چنان امکاناتی در
کنار خود بود که
امریکا حداقل از
بیم تقویت آن
دیگر امکانات و
تقویت جبهه ای که
ایران در آن
قرارگرفته، خطای
دوران ترامپ را
مرتکب نشود و
ملتمس تضمین عدم
لغو توافق نبود.
همه آنها که در
هفته های اخیر
سعی می کنند از
روسیه و چین برای
مردم "لوُلوُ"
بسازند، از
جنجالی دفاع می
کنند که آلوده به
دروغ، هوچی گری،
سبکسری و
دربهترین حالت
ساده نگری است.
شرم آور است که
در این میان بخشی
از چهره های
معروف به اصلاح
طلب نیز اسب
تراوای این گمراه
سازی مردم شده
اند و آب به
آسیاب امریکا و
اسرائیل می
ریزند.
مثلا وقتی آقای
محمد علي ابطحي
که زمانی رئیس
دفتر محمد خاتمی
بود می نویسد:
"با این همه
تعریف سراسری
دیروز امامان
جمعه از روسیه
کمونیست، نامردی
است آقای پوتین
اسلام اختیار
نکند". این طنازی
بی مزه یعنی چه؟
یا ایشان نمی
داند که روسیه
امروز کمونیست
نیست یا میداند و
به مردم دروغ می
گوید. از آن بدتر
نشان می دهد که
امثال او مخاطبان
خود را از میان
اقشار عقب مانده
و بی اطلاع جامعه
می خواهند انتخاب
کنند. و این
امروز وجه مشترک
همه روسیه هراسان
و چین ستیزهای
داخلی است: متوسل
شدن به هر نوع
ساده نگری،
جنجال، دروغگویی،
تحریک احساسات و
غرایز برای عقب
راندن قوه
استدلال و منطق.
بقول سعدی بزرگ:
حقیقت سرایی است
آراسته
هوی و هوس گرد
برخاسته
ندیدی به جایی که
برخاست گرد
نبیند نظر گرچه
بیناست مرد
گرد و خاکی که
روسیه هراسان و
چین ستیزان در
هفته های اخیر
برپا کرده اند
فقط برای این
نیست که میخواهند
جمهوری اسلامی را
از اتحاد و حتی
نزدیکی به چین و
روسیه بازدارند و
راه نجات کشور از
بحران اقتصادی را
به امید تسلیم
شدن به امریکا
ببندند. بلکه
آنها می خواهند
افراد کم اطلاع
را به سوی خود
جلب کنند. بویژه
برای آن نیز هست
که پرده ای
دربرابر چشمان
انسان های بینا
بکشند. ممکن است
طرفداران ایرانی
غرب بتوانند
استدلال های
منطقی و درستی در
زمینه منافع
بهبود رابطه با
غرب به مردم
ارائه دهند، ولی
ضرورت ضدیت با
روسیه و چین چیزی
نیست که بتوان آن
را با منطق و
استدلال اثبات
کرد. بن بست
روسیه هراسان و
چین ستیزها و
ضرورت توسل آنها
به واپسمانده
ترین اندیشه ها و
تحریک کثیف ترین
غرایز در
همینجاست. |