رقابت میان باشگاهها و تیم های فوتبال نه تنها درایران بلکه در
همه کشورهای جهان ریشه دار است و به همین دلیل رقابتی که اکنون
میان دو تیم فوتبال پرسپولیس و استقلال جاری است تعجب آور
نیست. در این مبان، نوعی رقابت میان سرداران سپاه که روسای
باشگاههای ورزشی شده اند و تلاش برای بردن سهم شیر از بودجه
رسمی و درآمد مالی باشگاهها نیز نقش آفرین است.
در زمان شاه هم (از بعد از کودتای 28 مرداد) شاه عمدتا ورزش را
سپرد به ارتشی ها. رئیس فدراسیون ورزش ایران شد سپهبد خسروانی
و ریاست عالیه کمیته المپیک را هم داد بدست برادرش غلامرضا که
سرتیپ ارتش بود. نبرد بین تیم های فوتبال تبدیل شد به نبرد
میان باشگاههای ورزشی و در این میان آن باشگاههائی که کمتر و
یا اصلا وابسته به بودجه دولتی و حمایت دربار شاه نبودند مورد
استقبال مردم قرار گرفتند و آنها که وابسته به بودجه های رسمی
و محرمانه و حمایت دربار بودند با غضب مردم روبرو شدند.
سرانجام، ماجرا کشید به رقابت دو تیم فوتبال "شاهین" که مردم
آن را تیم وابسته به حکومت نمی دانستند و تیم "تاج" که مردم
اعتقاد داشت وابسته به حکومت است، مخصوصا که نامش هم "تاج" بود
و مردم آن را همان تاج سلطنتی میدانستند. بازیکنان خوبی در تیم
تاج بازی می کردند و هرگاه که آنها در تیم ملی ظاهر می شدند با
تشویق مردم روبرو بودند و هرگاه که در تیم تاج در برابر شاهین
قرار می گرفتند مورد بی مهری مردم. سرانجام تیم شاهین را حکومت
منحل کرد بلکه به این نماد ضدیت مردم با دربار خاتمه داده شود.
تاج همان تاج ماند و آن یکی که منحله اعلام شد، بتدریج دوباره
جمع شده و تیم پرسپولیس را تشکیل دادند. شاخص ترین چهره ها در
این دو تیم فوتبال "برومند" در تیم شاهین بود و "جدیکار" در
تیم تاج.. نبرد میان دو تیم تاج و شاهین، تبدیل شد به نبرد
میان تاج و پرسپولیس . آش همان اش شد و کاسه همان کاسه. برومند
از فوتبال محروم شد، بعدها قلیچ خانی که به معروف ترین فوروارد
تیم ملی فوتبال ایران تبدیل شده بود نیز قربانی همین رقابت ها
میان تیم های فوتبال و باشگاهها و محروم و حتی بدلیل تمایلات
چپ گرایانه زندانی هم شد. داستان رقابت باشگاهها با یکدیگر و
دخالت های ارتش و ساواک و دربار شاهنشاهی در کار ورزش ایران
خود می تواند یک کتاب تحقیقاتی در باره ورزش در آن دوران شود.
همچنان که همین تحقیق درباره ورزش ایران در جمهوری اسلامی.
بویژه که رقابت باشگاهها در جمهوری اسلامی بسیار امنیتی تر و
کثیف تر از دوران شاه است.
با این مقدمه بسیار مختصر میخواهیم اشاره به سرقتی کنیم که
شنبه شب از خانه مربی تیم استقلال شد. خبرگزاری های داخلی
نوشتند فرهاد مجیدی که در یک خانه دو طبقه ویلایی به همراه
مادرش زندگی میکند، شب به طبقه بالا می رود تا برای چند دقیقه
ای به مادرش سر بزند. پس از این چند دقیقه وقتی باز می گردد به
طبقه خود می بیند گاو صندوق خانه اش سرقت شده است.
ظاهرا در این گاو صندوق مقداری اوراق بهادار و باحتمال زیاد
اسناد و مکاتبات مربوط به باشگاه استقلال و درگیری ها میان
مدیران باشگاهها بوده که به راحتی می توان حدس زد سرقت گاو
صندوق به همین دلیل صورت گرفته است والا اگر دنبال پول بودند
می رفتند بانک می زدند و یا از دیوار خانه یکی از ما بدتران در
لواسان بالا می رفتند. آنها که آش را با جاش بردند، قطعا حرفه
ای بوده اند و از یک محفلی هم حمایت می شده اند که با چنین
جسارتی، چنین برق آسا و با آگاهی از چند دقیقه غیبت فرهاد
مجیدی، گاو صندوق را برده اند تا به آنهائی بدهند که میدانند
چگونه گاو صندوق ها را باز کنند و اسناد مورد نظرشان را از
درون آنها بردارند و آنها را تبدیل به برگ اتهامی و یا برگی
برای باج گیری باشگاهی کنند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۳۱ ژانویه ۲۰۲۲ |