سالی دیگر بر
انقلاب 57 گذشت و
سالگرد بی فروغ
آن پشت سر گذاشته
شد. نه از به
میدان آمدن خود
جوش مردم در
حمایت از انقلاب
خبری بود و نه از
حضور نسل اول
انقلاب در میدان.
چه مذهبی و چه
دگر اندیش. بقول
معروف «نه از تاک
نشان بود و نه از
تاک نشان»
شاید یگانه جلوه
این سالگرد همان
بیانیه های
تحلیلی بود که در
باره این انقلاب
و سیر و سرگذشتی
که جمهوری اسلامی
پشت سر گذاشته
منتشر شد. بیانیه
هائی که عمدتا از
جانب منتقدان به
وضع موجود و
بویژه سیاست های
سه دهه گذشته
منتشر شد و
خمیرمایه آن
انتقاد از آنچه
همگان شاهدش
هستند. از حاکمیت
تا حکومت، از
نارضائی وسیع
مردم تا ادعاهای
مقاماتی که از
دستآوردها سخن می
گویند!
بیاینه فعالات
سیاسی، برخلاف
بیانیه های بلند
بالا و خسته
کننده ای که از
جانب تشکل های
مذهبی -بویژه
روحانیون- منتقد
حکومت، بمناسبت
سالگرد انقلاب
انتشار یافت
کوتاه تر و
گویاتر بود.
از این بیانیه که
برخی امضاء
کنندگان آن بیش
از بقیه نام آشنا
هستند، از جمله
محمدعلی عموئی که
25 سال در زمان
شاه زندانی بود و
13 سال در جمهوری
اسلامی در کنار
امثال هاشم
آغاجری- بهمن
احمدی امویی-
علیرضا بهشتی-
مصطفی تاجزاده-
علیرضا رجایی-
پروانه سلحشوری-
محمد سیف زاده-
سیامک طاهری-
ابوالفضل قدیانی-
نظام الدین
قهاری-
فخرالسادات
محتشمی پور- سعید
مدنی- عبدالله
مومنی و صدیقه
وسمقی این بیانیه
را امضاء کرده
اند. در این
بیانیه به این
نکات اشاره شده
است:
«در طول انقلاب
پُر شتاب، کوتاه
مدت و تمام خلقی
بهمن
۵۷،
هر نیروی فکری و
سیاسی چشمانداز
آرمانی و مطلوب
خویش را تعقیب
میکرد. از
اینرو در مجموع،
انتظارات گوناگون
و گاه
متناقضنمایی در
جنبش آنروز
مشهود بود. جنبش
مدنی امروز اما
برآیند همهی
خواستها و
مطالبات اقشار و
طبقات و نیروهای
سیاسی، اجتماعی و
فرهنگی، تحققِ
حداقلهای ممکن،
حقوق و آزادیهای
بشری و شهروندی و
اجرای مرحله ای
برنامهی عدالت و
توسعه، با گذار
از
اشرافیتسالاری
روحانی، نظامی و
اقتصاد فاسد
رانتی، بهسمت
برقراری نظمی
جمهوریخواهانه و
مردمسالار، از
طریق مشی مقاومت
مدنی خشونتپرهیز
و تفهیم ضرورت
اولویت دادن به
خیر و مصلحت
عمومی بر منافع
فردی، گروهی،
فرقهای، طبقاتی
اصحاب قدرت و
ثروت مدعی قداست
منعکس است.
بازگشت از
بیراهههایی که
پس از دو انقلاب
مشروطه با برآمدن
دیکتاتوری
۵۷سالهی
پهلوی و پس از
انقلاب ضدسلطنتی
بهمن
۵۷
با برآمدن حاکمیت
اقتدارگرای دینی
طی چهار دههی
گذشته شاهد آن
بودهایم، بازگشت
به اصول اولیه و
آرمانهای نخستین
انقلاب و
جنبشهای پیشین
ملت پیشآهنگ ما
از هنگامهی ورود
به عصر جدید و با
درسآموزی تاریخی
از شکستها و
ناکامیهای گذشته
ممکن و میسر
خواهد شد. در
غیراینصورت،
مسئولیت حقوقی و
اخلاقی تمامی
عواقب و پیآمدهای
ناشی از فروپاشی
کشور متوجه
مسئولان وضع
موجود و نظم حاکم
خواهد بود و نه
ناقدان،
روشنفکران،
مصلحان، و تمامی
نیروهای حامی
تغییرات
ساختاری.»
شرط نخست توفیق
جنبش مدنی امروز
جامعهی ما، تلاش
در مسیر
سامانیابی سیاسی
جامعهی مدنی و
اطمینان از درستی
طرح خود برای
تحقق اهداف بلندی
چون توسعه و
دمکراسی، آزادی و
عدالت ، و
سرانجام،
ساماندادن به
همهی این اهداف
در قالب یک جبهه
و تشکل ملی و
مدنی است.
در صورت عدم
اجابت به موقع
این راهکار مدنی
و ملی از سوی
نظام حکمرانی و
ممانعت از طرح
منطقیترین
خواستهای مردمی،
ادامهی رویه و
روند گذشته به
انفجارعمومی،
فروپاشی سراسری،
«اسقاط نظام» و
حتی ظهور انواع
واکنشهای کور
ارتجاعی داخلی
همراه با مداخله
قدرتهای خارجی
میانجامد.
سلطهی دیرین
نظامهای
شاهنشاهی و
امپراطوریهای
خلافتی،
نمیتواند توجیهی
مشروع برای
بازتولید سنت
استبدادی سلطنت و
مونارشی موروثی
باشد.»
فیلم:
راهپیمائی سالگرد
انقلاب در تهران.
غرفه ازدواج
آسان در حاشیه
همین راهپیمایی ! |