انتقال آبتین بکتاش، شاعر، مستند ساز و عضو کانون نویسندگان
ایران، نیمه جان از زندان به بیمارستان و جان باختن او در
بیمارستان، یکبار دیگر این مسئله را به روز کرد که اساسا حکومت
با چه هدفی روشنفکران و فعالان مدنی و سیاسی را به زندان می
اندازد؟ همگان میدانند که تنها، حکومتی که با کودتا سر کار می
آید، وحشت زده و بیمناک از شکست شروع به دستگیری فعالان سیاسی
و هنرمندان دست می زند و پس از تثبیت موقعیت نیز آرام گرفته و
عقب نشینی می کند. حوادث پس از کودتای 28 مرداد دقیقا همینگونه
بود. در ایران نزدیک به 43 سال از انقلاب 57 می گذرد، اما هنوز
حکومت همان وحشتی را دارد که حکومت های کودتائی در دوران اولیه
تا تثبیت موقعیت دارند. درحقیقت نیز این سطح از دستگیری ها
نشان دهنده آنست که حکومت از سایه خود هم ترس دارد و زیر پایش
را سست میداند، والا یک دفتر شعر و چندتا فیلم مستند چه خطری
می تواند برای یک حکومت با ثبات داشته باشد که از بیم آن امثال
بکتاش را زندانی کند؟ و یا فعالیت کانون صنفی نویسندگان چه
خطری برای یک حکومت تثبیت شده می تواند داشته باشد؟ بویژه اگر
آنها فعالیت علنی داشته و مجوز فعالیت برایشان صادر شود و در
چارچوب قانون فعالیت کنند. همین مسئله درباره کانون وکلا،
اتحادیه معلمان و سندیکاها و هر تشکل دیگری صادق است. حکومتی
که از یک شاعر نوپرداز یا یک فیلمساز و یا یک فعال حقوق بشر
مانند نرگس محمدی و یا نسرین ستوده و امثال آنها که محدوده
فعالیتشان گسترده نیست و مخاطبان وسیع هم ندارند بترسد و با
قبول هزینه افشاگری و تبلیغات، آنها را زندانی کند، درکجای
دنیا حکومت با ثباتی بوده که درایران باشد؟
آبتین بکتاش نیز قربانی وحشت حکومت از تزلزل موقعیت خود شد،
چنان که قربانیان قتل های زنجیره ای شدند، چنان که دیگر
زندانیان سیاسی و مدنی و هنری شده اند. به یاد این تازه ترین
قربانی وحشت حکومت از بی ثباتی خود، دو فیلم از بکتاش در دوران
کوتاه مرخصی از زندان و پیش از معرفی دوباره خود به زندان
اوین می بینید. اینها آخرین دیدارها با این تازه ترین قربانی
حکومت هراس زده است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 10 ژانویه 2021 |