محمد خاتمی با جمعی از اعضای جبهه اصلاحات دیدار کرد و در این
دیدار دیدگاههای خود را در باره اصلاحات و این جبهه بصورت
مشروح بیان کرد. از سخنان مشروح او خلاصه زیر را تهیه کرده ایم
که از نظر ما نکات اصلی این سخنرانی است:
«به نظر من در نظم اجتماعی«شخصیت حقوقی» باید جایگاه مهمتری
از «شخصیت حقیقی» داشته باشد. گرچه حتی وقتی مفهوم «اصالت فرد»
هم مطرح می شود به این معنا نیست که «یکی به جای دیگران» یا
«یکی فرمانده و دیگران فرمانبردار» هستند.
حتی فرماندهی هم در روزگار ما به نمایندگی از جمع خواهد بود؛
یعنی همه اعتبارش به این است که مورد قبول جمع باشد. بر اساس
این برداشت، قدرت دادن به کسی گاهی به شکل قدرت مطلقه است که
دیگر در برابر مردم مسئولیتی هم ندارد جز اینکه از آزادی و
مالکیت مردم و نیز در مقابل تهاجم بیگانه به سرزمین دفاع کند؛
گاهی دیگر اینست که در عین حال که من نمایندگی دارم، مسئول هم
هستم؛ باید در برابر مردم جوابگو باشم و مردم قدرت این را
دارند که اگر بخواهند بدون توسل به زور قدرت را جا به جا کنند.
این معنای قدرت در روزگار ما است.
انقلاب
شما «جمهوری اسلامی» را مطرح کرد؛ این مسأله خیلی مهمی است. به
محض اینکه می گوییم «جمهوری» یعنی قدرت متعلق به مردم است،
مصالح مردم محور اصلی کار و دیدگاه حکومت است، کار حکومت تأمین
نیازهای جامعه است، پاسخگویی قدرت به مردم جایگاه حکومت است و
حکومت نه تنها می تواند از قدرت سؤال کند، بلکه می تواند قدرت
را جا به جا کند.
مشکلی که برای استقرار جمهوری و دموکراسی هست این است که ما
همدیگر را نمی توانیم تحمل کنیم؛ درون خودمان هم نمی توانیم
تحمل کنیم. خیال می کنیم آنچه ما داریم مطلق است و دیگران راهی
جز ندارند جز اینکه یا نسخه ما را قبول می کنند، یا تخریبشان
می کنیم و یا به آنها اعتنا نمی کنیم!
مشکل اصلاح طلبی ما این است که نه ما می توانیم با حکومت گفت و
گو کنیم، نه حکومت با ما گفت و گو می کند و نه با بخش های
جامعه گفت و گو می کنیم. شما چه قدر می دانید جامعه کارگری ما
چه می گوید و چه مشکلاتی دارد؟! کارآفرینان ما در جامعه چه
مشکلاتی دارند و چه می گویند؟! این که ما در درون خودمان صحبت
کنیم و تصورات بعضا درست و بعضا نادرست داشته باشیم و بعد
بگوییم ما حرف آنها را می زنیم، مسأله «نمایندگی» را در دنیای
امروز و جامعه مدرن حل نمی کند.
جامعه توسعه یافته جامعه ای است که نهادهای پیش از حزب مدنی در
آن جا گرفته اند. یعنی سندیکاها، گروه ها و جریاناتی که واقعا
از آنجا نمایندگی می کنند.
ما اگر بخواهیم واقعا یک جامعه دموکراتیک داشته باشیم این
نهادهای مدنی که به طور طبیعی از درون جامعه می جوشد، اتفاقا
من معتقدم یکی از کارهایی که احزاب ما باید کنند تقویت این
مسائل در جامعه است. حزب اگر از درون این بیرون بیاید می تواند
از جامعه نمایندگی کند. اگر نه، ممکن است حسن نیت داشته باشد
ولی نمی تواند با جامعه ارتباط پیدا کند؛ به خصوص در جوامع ما
که وجود تکثر، احزاب و جریان ها را ضد امنیت می دانند و با آن
برخورد می کنند.
شما سرگذشت احزاب را بینید. احزاب بالأخره یا بر اساس میل حاکم
تأسیس می شود. در ایران ما حزب جمهوری اسلامی داشتیم که ای کاش
شکل می گرفت؛ به شرط اینکه در کنارش احزاب دموکراتیک دیگری هم
باشند که واقعا می خواهند کار کنند. یعنی در کنار جمهوری
اسلامی اگر ما یک حزب مقتدر ملی – مذهبی هم داشتیم که دین را
قبول دارد و این دو با هم مبارزه می کردند، شرایط بهتر بود.
الآن ما در وضعی قرار گرفته ایم که می گویند یا اسلام و یا غیر
اسلام؛ و متأسفانه روز به روز عدد کسانی که می گویند
جمهوری اسلامی باید کنار برود
بیشتر می شود و ما هم منفعل هستیم و حرفی نداریم.
الآن در برخی دادگاه ها جرم فرد «اصلاح طلبی» است. اصلاح طلبی
می گوید من اسلام را قبول دارم و جمهوری را هم قبول دارم و
جمهوری اسلامی را هم با این قرائت مطرح می کنم. این در جامعه
ما خیلی مشکل ایجاد می کند. الآن در جامعه استثنا قاعده شده و
قاعده کنار رفته است. یعنی شما نمی توانید دموکراسی داشته
باشید و رأی مردم باشد ولی در عین حال قیّم برای مردم درست
کنید. نظارت استصوابی فراتر از چیزی است که الآن هست. یعنی 12
نفر، آن هم با دیدگاه خاص قیّم مردم شده اند. کجای این با
معیارهای اسلامی سازگار است؟
من شورای نگهبان را قبول دارم و باید هم باشد ولی حداقل این
است که شورای نگهبان «جمهوری» را قبول داشته باشد نه اینکه
دیدگاهش این باشد که من جمهوری را قبول ندارم و با دیدگاه های
خاصی تحت تأثیر بعضی جریاناتی که شما مسأله وزیر اطلاعات قبلی
راجع به آقای هاشمی را دیدید که چگونه تأثیرگذاری می شود. از
یک مراجع، منابع یا جایگاه هایی که امنیتی و بسته فکر می کنند
و قدرت و اطلاعات هم دارند و یک جای تصمیم گیر حقوقی را تحت
تأثیر قرار می دهند و نظر خودشان را تحمیل می کنند. ما می
گوییم این نباید باشد.
انقلاب در جامعه حرکت می کند و البته نقش رهبری در این انقلاب
و پیروزی انقلاب بسیار مهم است و امام هم این نقش را داشتند.
ولی امام همیشه از مردم صحبت کردند. فرمان هشت ماده ای امام در
بحبوحه جنگ و ترور مطرح شد و از حقوق شهروندی و حرمت انسان در
آنجا دفاع کردند. البته نظراتی هم داشتند و اعمال هم کردند. ما
نمی گوییم امام معصوم بود و یا هر کاری کرده درست بود ولی روی
هم رفته امام آدم بزرگواری بود که جامعه را همراه خود داشت و
واقعا هم به جمهوری اسلامی معتقد بود.
وقتی
که تجزیه طلبی، کودتا، جنگ و ترور می شود معلوم است که مقداری
اعمال کارهای امنیتی صورت می گیرد، ولی این یک استثناء است و
قاعده نیست. قاعده حقوق شهروندی، آزادی مردم، رقابت مشروع در
همه عرصه ها و در رأس امور بودن مجلس است. حالا مجلس را در رأس
امور قرار نمی دهیم و مجلس را ابزار جای دیگری می کنیم که
معلوم است چه کاری باید انجام شود. یعنی به یک معنای خاص
انتصابی شود.
به هر حال هم قدرت و هم تجربه احزاب ما کم است و هم شرایط
اینکه حزب به عنوان یک حزب بتواند کارگر کامل باشد مشکل است.
بنابر این، ما هیچ راهی جز این نداریم که جبهه ای عمل کنیم.
اگر نیروهایمان را هم روی هم بریزیم در مقابل سازماندهی ها و
امکاناتی که در مقابل هست و عدم آمادگی هایی که در جامعه ما
هست و عادت نکرده ایم در یک جامعه دموکراتیک زندگی کنیم، باز
کارآیی ما خیلی زیاد نخواهد بود.
مسأله محیط زیست، آب و زیست بوم ما چیز وحشتناکی است. اتفاقا
سال 82 بود که ما چیزی را در دولت تصویب کردیم که اگر واقعا
انجام می شد کار مهمی بود. امروز ما برای این مسأله حرف داشته
باشیم. یا در مورد توسعه من معتقدم یکی از کارهایی که ما باید
با قدرت حاکم به توافق برسیم مسأله توسعه است. ما حکومت، نظام
و دولت قدرتمند می خواهیم. ولی تعریف ما از قدرت چیست؟ مملکت
فقیری که هشت آن گرو 9 است و سرمایه های آن نه تنها بارور نمی
شود از بین می رود؟
وقتی که ما روی کار آمدیم استحصال چاه های نفت ما حدود 20 درصد
بود. با برنامه ریزی های سنگینی که شد فکر می کنم وقتی ما
رفتیم 24 درصد شد. همان وقت عربستان سعودی 28 درصد از منابعش
را برداشت می کرد. یعنی منابع ما داشت از بین می رفت، گازها را
به جاهای دیگر تزریق نمی کردیم، نوسازی نمی کردیم و به خاطر
تحریم ها تکنولوژی های درستی نداشتیم. مثلا می گویند به خاطر
تحریم ها ما باید سالی 20 میلیارد دلار برای تأمین نیازهای
خودمان اضافه بپردازیم؛ چون تحریم هستیم و باید ارزان تر
بفروشیم و گران تر بخریم و به دلال ها پول بدهیم. اگر ما در یک
فضای آزاد بودیم و می توانستیم این 20 میلیارد دلار را سرمایه
گذاری کنیم، الآن باید 10 تا عسلویه در این مملکت داشته باشیم.
من تأسف می خورم. ما چیزی به عنوان «مپنا» داشتیم و یا چیزی به
عنوان «پترو پارس» داشتیم و در مقابل شل و بریتیش پترولیوم
تأسیساتی درست کردیم که خودمان در عرصه بین المللی بتوانیم
کاری انجام بدهیم. اینها کجا هستند و کجا رفته اند؟ اینها
سرمایه های جامعه است. می خواهم بگویم باید فراتر از انقلاب
دردهای جامعه را کار کنیم و روی همه مسائل حرف داشته باشیم که
یکی از آنها هم مسأله انتخابات است.
معتقدم کار جبهه ای را محکم باید انجام داد. البته هرچه
دموکراتیک تر باشد و هرچه چهره های نواندیش تر و تازه تر
بیایند، بهتر است. من روی جوانان اصرار می کنم؛ شما احزاب
مختلف، باید جوانان را جذب کنید، به جوانان اعتماد کنید و
میدان دهید. مثلا الآن اصلا نیروهای حاضر در شهرستان ها را
بازی نمی گیریم. حالا اسم «پارلمان اصلاحات» درست هست یا نیست،
ولی اینکه ما ساز و کاری درست کنیم که نماینده همه کسانی که
اصلاح طلب هستند و یا گرایش اصلاح طلبی دارند، چه عضو حزب
باشند و چه نباشند، اینها را داشته باشیم که محور کار باشند و
با سلسله مراتب بالا بیایند، کار لازمی است.
انبوهی از زنان، مردان، دانشگاهیان و کارگران در حزب نیستند و
یا قبول ندارند ولی اصلاح طلب هستند؛ نمی توان اینها را کنار
گذاشت. اینکه گفتیم 10، 15 نفر شخصیت های حقیقی باشند به این
خاطر بود. کارها را در قالب دموکراتیک بیاورید و منتظر این
نباشید که کسی بگوید آن کار را بکنید و این کار را نکنید. یک
برنامه مطالعاتی روی جامعه داشته باشید و با جامعه رابطه
برقرار کنید؛ به این معنا که واقعا دردها و مشکلات جامعه را
بشناسید.
خاتمی تصریح کرد: من قبول دارم در مقابل شما تشکیلاتی هستند که
امکانات بسیار وسیعی دارند و جبهه ما بودجه ای ندارد. احزاب
پشتوانه های قوی دارند؛ شما الآن امکان داشتن یک رسانه ندارید.
لااقل احزاب یک رسانه یا یک جریان رسانه ای قوی داشته باشند که
مال همه باشد. شما الآن یک پژوهشگاه ندارید. من می خواستم
باران این کار را انجام بدهد و پشتوانه فکری و برنامه ای تمام
جریانات باشد و به شدت پرهیز داشتم از اینکه سیاسی شود. ما قبل
از سال 88 کارهای خوبی کردیم. در یکصدمین سال مشروطیت خود من
به همایشی در این خصوص رفتم، سخنرانی کردم و اتفاقا حرف های نو
و خوبی آنجا توسط افراد مختلف بیان شد. در صدسالگی اکتشاف نفت
هم در همایشی که توسط بنیاد باران برگزار شد بحث های خوبی
داشتیم.
علاقه من این بود که رابطه ای هم با سمن ها ایجاد شود. مثلا
این همه انجمن های اسلامی مختلف داریم. سالی یک دفعه سمینار
برگزار و همه اینها را دور هم جمع کنیم و هماهنگی ایجاد شود؛
یا با بخش های خصوصی که دارند کار می کنند ارتباط پیدا کنیم.
اما متأسفانه این کارها سیاسی شد و الآن مثلا چون اسم من هم
روی بنیاد باران است، این بنیاد مورد توجه برخی مراکز است و
حتی مدیرعامل ما را دستگیر و زندان کردند. در حالی که واقعا
بنیاد باران کار سیاسی نمی کرد و می توانست پشتوانه کارشناسی و
اطلاعاتی برای بخش های مختلف باشد.
من نمی گویم به فکر انتخابات 1402 یا جاهای دیگر نباشید، ولی
این مسأله اصلی ما نیست؛ به خصوص در این موقعیت که تصمیم گرفته
شده به هیچ قیمتی نگذارند شما اینجا بیایید. اما آیا در جامعه
هم نمی توانید باشید؟! می توانید در جامعه فعالیت داشته باشید.
من معتقدم ذهن و ذهنیت اکثریت مردم با اصلاح طلبان نزدیک تر
است، اما امروز از ما دور شده اند. آدم های ضد انقلابی که می
خواهند برانداز شوند سرشان بلند است و در داخل هم تبلیغات علیه
ما هست. یعنی اینکه 50، 60 نفر در یک اجتماع می گویند «اصلاح
طلب، اصولگرا، دیگر تمام است ماجرا» را جوری مطرح می کنند که
خود ما هم باور می کنیم واقعیت جامعه اینگونه شده است.
یک وقتی نوشتم شما تلاش کردید که ما را منزوی کنید ولی به شما
اطمینان می دهم که ریزش به دامن شما نیست؛ ریزشی که از ما هست
به دامن کسی است که می گوید اصل جمهوری اسلامی نباید باشد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 13 دسامبر ۲۰۲۱ |