ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

17 شهریور  1400

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

یادداشت سردبیری

حاشیه های مهم

پیروزی طالبان در افغانستان

 
 
 

 

 

رسیدن طالبان به کابل و اعلام حکومت، علاوه بر کارزاری که در خود این کشور و بویژه از سوی زنان علیه اندیشه های عقب مانده مذهبی جریان یافته، نتایج دیگری هم دارد که نباید فراموش شود.

1- طالبان 20 سال پنهان بود و با انفجار و ترور و کشتار مردم، مدعی مبارزه با اشغالگران خارجی بود. حالا از خیمه پاکستان و از پشت پرده بیرون آمده و در کابل علنی شده و مردم با چهره کسانی آشنا شده اند و آنها را دیده اند که عامل جنایتکارانه ترین اقدامات تروریستی دراین کشور بوده اند و زنان و کودکان و مردم عادی را کشته بودند. آنها که تاکنون به آسانی آدم می کشتند، حالا از پشت پرده بیرون آمده و تازه فهمیده اند حکومت کردن بر مردم چقدر دشوار تر از کشتن مردم است.

2- در شهرهای افغانستان و بویژه در کابل، مزارشریف، قندرهار، هرات و ... مردم منتظر نمانده اند تا طالبان دولتش را تشکیل بدهد. آنها با شناختی که از طالبان داشتند مقاوم تر از ارتش آن کشور در مقابل طالبان سینه سپر کرده اند. اگر این مقاومت منجر به یک فشار جهانی برای برگزاری یک انتخابات آزاد در افغانستان بشود، آنگاه هم طالبان و هم حامیان آنها خواهند فهمید چقدر در میان مردم پایگاه دارند. بی شک این حمایت حتی با محاسبه شهرهای کوچک و روستاها (اگر پای صندوق های رای بروند) چند درصدی از رای دهندگان را بیشتر همراه نخواهد داشت.

3- پاکستان که تاکنون حمایت از طالبان را رسما به ریش نمی گرفت، حالا و بویژه با بمباران مواضع احمد مسعود در پنجشیر و کشتن سخنگوی جبهه پنجشیر با شلیک موشکی از پهپاد دیگر نمی تواند منکر حمایت از طالبان شود. شعارهای مردم در کابل و شهرهای دیگر علیه پاکستان، جبهه تازه ای را دراین کشور باز کرده است. اگر تا حالا امریکائی ها اشغالگر بودند حالا پاکستان سمبل اشغال افغانستان است.

4- افشای حضور هزاران خارجی در صفوف طالبان که بسیاری از آنها از جمهوری های آسیائی و هم مرز با افغانستان هستند، این جمهوری ها را عملا تبدیل به پشت جبهه مقاومت مردم افغانستان علیه طالبان کرده و مناسبات احتمالی چین و روسیه با طالبان را نیز دشوار خواهد کرد.

5- باقی ماندن پیشرفته ترین سلاح های امریکائی در افغانستان و تسلط طالبان بر آنها را هم مردم افغانستان و هم کشورهای همسایه بدرستی یک توطئه از پیش تنظیم شده میدانند. بموجب این توطئه امریکا می خواهد طالبان را پرقدرت ترین ارتش ایدئولوژیک اسلامی از نوع سنی آن کند. برای تبدیل دمپائی به پاها و تفنگ بدستان طالبان به ارتشی که بتواند در لباس های جنگی امریکائی فرو برود و پشت مدرن ترین هلیکوپترها و هواپیمای نظامی و تانک های پیشرفته امریکائی بنشیند، باید آموزش ببیند و این آموزش نیز جز از طریق مشاوران نظامی امریکا ممکن نیست. حتی ارتش پاکستان نیز قادر به این وظیفه نیست. بنابراین بخشی از آن هزار امریکائی که کاخ سفید جنجال راه انداخته که در کابل گیر کرده اند، همان مشاوران نظامی هستند که سازمان یافته در کابل مانده اند تا طالبان را آموزش بدهند. تیغی که قرار است اینگونه تیز شود، گردن ایران را در درجه اول و سپس برخی جمهوری های همسایه افغانستان را نشانه گرفته است و این آن چیزی است که در ابتدای پیروزی طالبان برای غلبه به دولت افغانستان امثال روزنامه کیهان و بیت رهبری و شورای فرماندهان سپاه روی آن حساب نکرده بودند، اما پس از یک هفته فهمیدند شادی از تلقی شکست امریکا در افغانستان زودهنگام و عجولانه بوده و در این سیاست تجدید نظری منطقی کرده اند. تظاهرات بخشی از سنی های خراسان به سود طالبان نیز زنگ خطر را به صدا در آورد. همچنان که تبریک رهبر اهل سنت و امام جمعه زاهدان به طالبان.

5- شواهد، حتی بر اساس برخی گفته های بایدن و پیش از او، توسط ترامپ نشان میدهد که در امریکا برای مقابله با قدرت اقتصادی چین و قدرت نظامی روسیه، استراتژی نوینی تنظیم شده که ابتدا ترامپ را مسئول اجرای آن کردند اما به این دلیل که او ماجراجو و خودسر و غیر قابل کنترل بود، برکنارش کردند و سکان را دادند دست بایدن. بموجب این استراتژی بر عکس آن جنجالی که بر سر محاصره نظامی چین جریان دارد و مطبوعات خود امریکا به آن دامن می زند، یک رقابت اقتصادی و درحقیقت جنگ اقتصادی با چین در راه است. امریکا می خواهد به تقلید از چین، با قدرت اقتصادی نفوذ جهانی خود را حفظ کند و به همین دلیل بساط قوای نظامی خود را از چهار گوشه جهان جمع می کند و روی قدرت اقتصادی متمرکز می شود. بویژه که تکنولوژی های نوین، اساسا بسیاری از شیوه ها و تکنیک ها و اشکال جنگی و سلاح های جنگی را زیر و رو کرده و در آینده بیش از اکنون زیر و روی خواهد کرد. رقابتی که در فضا از جانب روسیه و چین و امریکا تشدید شده با همین پیش بینی است. امریکا فعلا با سرعت می خواهد بخش هائی از بودجه نظامی خود را صرف زیرساخت هائی کند که چند ده سال است آنها را به امان خدا رها کرده بود. ریزش ساختمانها، پل ها و خرابی ریل ها و خروج قطارها از خط و دهها نمونه دیگر نشان از ویرانی زیر ساخت ها و انبوه شدن نارضائی های عمومی است.

6- بازگردیم به ایران و شوک حاصل از حکومت طالبان در حاکمیت ایران و واکنش های مردم ایران در برابر حکومت طالبان و همسوئی و همدردی آنها با مردم افغانستان. این واکنش ها، در عین حال که همدردی با مردم افغانستان است، به نوعی علیه مرتجعین حکومتی در ایران و روحانیون مرتجع و عقب مانده و سرکوبگر اهل تشیع در ایران نیز هست که دست کمی از ملاهای طالبان افغانستان ندارند و چهره آنها طی 40 سال بتدریج از پرده بیرون افتاده است. حکومت طالبان در افغانستان، مقاومت مردم با دست خالی در برابر این حکومت در افغانستان، وحشت از بالا گرفتن همین مقاومت در ایران علیه مرتجعین و سرکوبگران داخلی را موجب شده است. مردم ایران هم از بغض معاویه و هم از حب علی علیه طالبان افغانستان به میدان آمده اند. این را حکومت بخوبی فهمیده و به همین دلیل از دو سو برای تنظیم مناسبات با طالبان تحت فشار قرار گرفته است. از یکسو آینده ارتش منظم و جنگ دیده و مسلح به سلاح های مدرن امریکائی در افغانستان که ایدئولوژی اسلام سنی دارد و در مقابله است با ایدئولوژی اسلام شیعه. تقابل این دو اسلام در حکومت را مقایسه کنید با محدودیت هائی که جمهوری اسلامی علیه اهل تسنن ایران 40 سال است دنبال می کند و حالا طالبان سنی در همسایگی ایران به قدرت حکومتی دست یافته است. از سوی دیگر، ناظر خاموش جنبش ضد طالبان در ایران است که بهانه اش حکومت طالبان در افغانستان است اما زیر بنای این بهانه، مقابله با اندیشه ها و روش های طالبانی در جمهوری اسلامی است.

7- افغانستان در قلب جاده ابریشم قرارگرفته است. این کشور دومین منبع استخراج "لیتیوم" است که آینده حرکت هر موتور و هر نوع گوشی همراه را یاری میکند. امریکا برای تصاحب این ماده در بولیوی علیه "مورالس" کودتا کرد اما بیش از یکسال نتوانست دولت آن کودتا را حفظ کند. چین قرار دادی 3 میلیارد دلاری با دولت اشرف غنی برای استخراج لیتیوم بسته و طبیعی است که اکنون نگران آن سرمایه گذاری و آینده حضور در افغانستان است. پاکستان وسیع ترین مناسبات اقتصادی را با چین برقرار کرده، با امریکا زاویه پیدا کرده و اعجاب انگیز ترین پل ها و جاده ها را چین در چارچوب جاده ابریشم در پاکستان ساخته است. بدین ترتیب یک حکومت مرکزی پرقدرت و خاتمه جنگ داخلی به سود چین و پاکستان است و این درحالی است که حتی در همین چند هفته مشخص شده که روی طالبان و دولت انحصاری آن نمی توان حساب کرد. دولت ائتلافی و نوعی نظام فدراتیو شاید بهترین گزینه برای کشوری چند مذهبی و چند قومیتی باشد که بر سر آن همگی به تفاهم برسند. دراینجا امریکا که 20 سال در افغانستان حضور داشته، هزینه سنگینی را متحمل شده و تلفات وسیعی هم داده، علیرغم عقب نشینی نظامی تفاهم شده با طالبان و حتی پاکستان، حالا سهم خود را می خواهد و حاضر نیست افغانستان را تحویل چین، کشوری که برای جنگ اقتصادی با آن آماده می شود بدهد. خطر حکومت طالبان برای ایران و جمهوری های آسیائی روسیه از همین جا بر می خیزد و این مجموعه یعنی افغانستان صلح را نخواهد دید، مگر اجماعی جهانی بر سر منابع لیتیوم، منابع گاز کشف شده افغانستان توسط چینی ها، دفع خطر در مرزهای چین و ... حاصل شود. ایران اگر دیر بجنبد، سهم خود را در چنین اجماع از دست خواهد داد. زمان زمان دیپلماسی درعین داشتن قدرت نظامی است. آیا دیپلماسی آشفته و سپاه آلوده به تجارت و سرکوب داخلی و بیت رهبری که همچنان در رقابت با اصلاحات و تغییرات و غرق رویای اتمی شدن تا پیش از درگذشت رهبر جمهوری اسلامی است،  حریف این موقعیت خواهد شد؟

8- در همین چند هفته، حضور بسیاری از اندیشمندان جوان و روزنامه نگاران و تحلیلگران جوان افغانستان در تلویزیون های فارسی زبان پیوندی میان این نسل افغانستان با نسل جوان ایران را آشکار شد که حیرت آور است. آنها اغلب از مهاجرین ایران بوده اند که پس از تحصیلات اولیه از ایران امریکا و اروپا کوچ کرده و ادامه تحصیل داده اند. فارسی را چنان حرف می زنند که اگر ته لهجه آنها نباشد، نمی تواند تشخیص داد افغانستانی هستند یا ایرانی! حتی از به روز ترین ضرب المثل های ایرانی ها و تازه ترین اصلاحات فارسی استفاده می کنند. زن و مرد و دختر و پسر. تسلط آنها در امور سیاسی جهان و کشورشان واقعا ستودنی است. این پیوند لذت بخش را ما در شعارها و اشکال تظاهرات زنان در کابل و چند شهر افغانستان در روزهای اخیر شاهد بودیم. حتی در شعارهای شبانه مردم در کابل که جنبش شب های جنبش سبز و شعارهای دو شورش اعتراضی دیماه 96 و آبان 98 را تداعی می کرد.

بر این حاشیه ها همچنان می توان افزود که در آینده چنین خواهیم کرد. بنابراین، از تمام پنجره های باز باید تحولات کنونی افغانستان را دید و اگر پنجره ای بسته است، آن را هم باید گشود و بیرون را دید!

 

به کانال تلگرام پیک نت بپیوندید:

https://telegram.me/pyknet


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  8 سپتامبر 2021

 
 

اشتراک گذاری: