هیاهویی که
در باره "برنامه همکاری های جامع 25 ساله ایران و چین" در
تعطیلات نوروزی راه افتاده و بسیاری از محافل رسانه ای و سیاسی
ایران را درگیر خود کرده بود و البته ادامه هم دارد، توجه به
این نکات را ضروری می کند:
این هیاهو در ابتدا توسط رسانه هایی که وابسته به جریان های
سیاسی مخالف ایران هستند راه افتاد و طبق معمول برخی در داخل
کشور نیز در همین دام افتادند و به ماجرا دامن زدند.
متاسفانه اتفاقی که در موارد متعدد رخ داده و رخ می دهد این
است که رسانه های مخالف ایران از کارشناسان بسیار زبده برای
کار خود استفاده می کنند و آنها به خوبی می دانند از کجا می
توانند روی ایرانی ها از نظر روانی تاثیر بگذارند و چگونه جو
سازی کنند و موج هایی راه بیاندازند که رسانه های ایرانی ها هم
با آن موج ها همراه شوند.
دلیل اصلی راه انداختن این موج این است که آمریکایی ها از
اینکه چنین برنامه و یا سندی میان ایران و چین به امضا برسد
بسیار ناراحت هستند و تلاش دارند به هر شکلی که شده جلوی عملی
شدن این توافق را بگیرند.
در واقع این ماجرا به نوعی یک جنگ اقتصادی پشت پرده است که
آمریکا با کل کشورهای جهان دارد. حتی آمریکایی ها توافق هسته
ای موسوم به برجام را به این دلیل به هم زدند که آن را بیشتر
در جهت منافع اتحادیه اروپا تا امریکا تشخیص دادند. یعنی حتی
اگر توافقی موجب آن شود که متحدین آمریکا بیش از آمریکا نفع
ببرند آنها سعی می کنند این توافق را به هر شکلی شده به هم
بزنند.
شاید برخی ندانند که دلیل اصلی سرنگونی عادل عبد المهدی نخست
وزیر سابق عراق این بود که وی به چین رفت و توافق سرمایه گذاری
200 ملیارد دلاری با آنها را امضا کرد و با روسها مذاکره کرد
تا تسلیحات روسی برای ارتش عراق تامین کند.همین کافی بود تا
آمریکایی ها خیابان ها را در عراق بر علیه او تحریک کنند و در
نهایت او را سرنگون کنند.
در سوریه همین که آمریکایی ها احساس کردند پروژه های بازسازی
این کشور می خواهد شروع شود و آنها سهمی در این باز سازی
نخواهند داشت قانونی به عنوان قانون قیصر را به اجرا گذاشتند
تا هیچ کس جرات نکند در سوریه سرمایه گذاری کند.
در لبنان نیز اکنون یک بحران اقتصادی بی سابقه جریان دارد
ومردم آن کشور شدیدا به سوخت نیاز دارند اما آمریکایی ها از
طریق عوامل خود جلوی موافقت دولت لبنان برای خرید سوخت از
ایران آن هم به لیره لبنان را می گیرد، درحالیکه این سوخت
میتواند طبق بر آورد همه بخش بزرگی از مشکلات لبنان را حل کند.
آنها به هر ترتیبی شده جلوی امضای توافقنامه های همکاری ایران
و لبنان در زمینه کشف و استخراج گاز را می گیرند تا مبادا
لبنان بتواند از گاز موجود در حریم دریایی اش بهره ببرد.
این نمونه ها گوشه های از واقعیت است تا خواننده متوجه باشد
آنچه در باره اش هیاهو راه اندازی می شود عموما به این دلیل می
باشد که اسپانسرهای آن رسانه ها مجری منافع خاصی می باشند.
حال اگر برگردیم به موضوع تفاهم نامه ایران و چین، باید گفت طی
سالهای اخیر این روابط دچار فراز و فرود های بسیار زیادی ش.
اولا باید به این مساله اشاره کرد که هیچ کشوری اگر در مساله
ای منفعتی نداشته باشد قدم پیش نمی گذارد و در مسایل بین
المللی چیزی به عنوان احساسات و علایق شخصی وجود ندارد و همه
چیز به منافع کشورها بر می گردد. اگر کشورها منافع مشترک داشته
باشند با هم همکاری می کنند.
همکاری و روابط ایران و چین به چند هزار سال قبل بر می گردد و
چیز جدیدی نیست اما در دوره ای به دلیل اینکه چینی ها خود را
در مرزهای خود محصور کرده بودند این روابط بسیار کمرنگ شده بود.
امروزه چین ابرقدرت اقتصادی دوم جهان به حساب می آید و با توجه
به ذخایر ارزی و توانمندی اقتصادی اش و مقایسه آن با بدهی های
دولت آمریکا به چین می توان گفت ازنظر مالی در رتبه اول جهان
قرار دارد.
طبیعی است که هرگونه همکاری که بتواند موجب آن شود تا چینی ها
متقاعد شوند بخشی از سرمایه های خود را به ایران بیاورند می
تواند به نفع ایران باشد.
در دوران احمدی نژاد، زمانی که شورای امنیت تحریم های جامعی
را بر علیه ایران وضع کرد چینی ها همکاری های اقتصادی زیادی با
ایران انجام دادند و ایران به دلیل همین همکاری ها توانست در
مقابل این تحریم ها مقاومت کند.این همکاری ها در دوران روحانی
نیز ادامه یافت اما پس از امضای برجام اتفاقی که رخ داد این
است که شرکتهای اروپایی به ایران سرازیر شدند و ایرانی ها
بسیاری از قرارداد ها را با آنها امضا کردند و چینی ها را کنار
زدند.
امری که موجب بی اطمینانی وگلایه مندی چینی ها نسبت به ایرانی
ها شد. به هر حال در زمان سختی آنها کنار ایرانی ها بودند ولی
ایرانی ها این رفتار چینی ها را نادیده گرفتند.
درست است که چینی ها در همکاری اقتصادی با ایرانی ها منافع
زیادی داشتند اما باید توجه داشت که اوضاع مالی و اقتصادی چین
آنقدر خوب است که نیاز به منافع مالی همکاری با ایران نداشته
باشند مضاف بر اینکه آنها به دلیل همکاری با ایران شدیدا تحت
فشار آمریکا قرار داشتند و بسیاری از شرکت های بزرگشان آسیب
های سنگینی را متحمل شد که به مراتب بیشتر از سودی بود که از
همکاری با ایران عایدشان می شد.
برای نمونه شرکت "هواوی" متحمل تحریم های بسیار سنگین آمریکا
شد به دلیل اینکه با ایرانی ها همکاری کرد و به آنها گوشی
موبایل و یا تجهیزات مخابراتی فروخت، فقط جریمه ها و تحریم
هایی که شرکت هواوی متحمل شده معادل کل سودی است که چینی ها از
همکاری با ایران داشته اند. علیرغم همه این ضرر ها دلیل اصلی
همکاری شان با ایران این است که در یک جبهه دیگر یعنی مقابله
با سلطه آمریکا با ایرانی ها همسو هستند و منافع خود را در آن
سو می بینند.
پوشیده نیست که ایرانی ها از نظر فرهنگی تمایل به همکاری
اقتصادی با کشورهای غربی و اروپایی دارند و به همین دلیل بلا
فاصله پس از امضای برجام وزنه آن طرف سنگینی کرد.
برخی ممکن است بحث کالای چینی و کالای اروپایی را مطرح کنند
اما شاید تکرار مکررات باشد که خود اروپایی ها و آمریکایی ها
امروزه بزرگترین وارد کننده کالا و خدمات از چین هستند و تنها
تفاوت این است که برخی تاجران ایرانی به دنبال کالای بنجل چینی
می روند در حالی که چینی ها انواع و اقسام کالاها با کیفیت های
مختلف را بنا به سفارش مشتری تهیه می کنند.
آمریکایی ها از برجام خارج شدند و اروپایی ها زیر همه توافقات
خود با ایرانی ها زدند و میدان را خالی کردند. اینبار باز
ایرانی ها به سمت چینی ها رفتند تا آنها را دعوت به همکاری با
ایران کنند اما چینی ها گله مند بودند که چه تضمینی وجود دارد
آنها ریسک کنند و با ایران همکاری کنند وفردا روزی دوباره
ایرانی ها همان کاری را که دفعه قبل با آنها کردند انجام ندهند
و با امضای توافقی با اروپا یا آمریکا چینی ها را کنار
نگذارند؟ در این بازار بسیار آشفته نفت جهانی برای چینی ها
بسیار راحت تر است از کشورهای همجوار ایران نفت خریداری کنند و
موجب غضب آمریکا قرار نگیرند تا بیایند از ایران نفت بخرند و
کلی دردسر متحمل شوند.
جاده موسوم به کمربند چین و اروپا را آنها به راحتی می توانند
از طریق مثلا عربستان سعودی وعراق و ترکیه به اروپا وصل کنند
تا از طریق ایران، و در حالی که ایرانی ها هیچ سرمایه گذاری ای
در این زمینه حاضر نیستند انجام دهند سعودی ها به چینی ها
پیشنهاد داده اند که خود بخش بزرگی از هزینه ها را قبول کنند
تا فقط جاده ترانزیت کالای چینی از زمین آنها رد شود و نه از
طریق ایران.
حتی در بحث صید ماهی که بسیاری نسبت به آن حساس هستند باید
توجه داشت که صید در آبهایی انجام می شود که محدوده های مشترکی
با همسایه های جنوبی ایران دارد و این همسایه ها حاضر هستند
برای اینکه منفعتی به ایران نرسد کل صید ماهی را رایگان به
چینی ها بدهند.
اگرایران حمایت چین یا روسیه را در شورای امنیت را داشت تحریم
های کذایی شورای امنیت بر علیه ایران وضع می شد؟ بدیهی است که
نداشتن این حمایت و خودداری این دو کشور از استفاده از حق وتو
بر علیه تحریم های شورای امنیت ضد ایران به این دلیل بود که ما
نتوانسته بودیم روابط سیاسی راهبردی با چین و یا روسیه برقرار
کنیم.
چین سالانه می تواند تعداد زیادی توریست به
ایران بفرستد، توریست هایی که ارز نقد وارد مملکت می کنند و
طبق بر آورد های توریستی هر کدام چیزی حدود 5000 دلار گردش
مالی در مملکت ایجاد می کنند، گردش مالی ای که ده ها شغل در
کشور را در بر می گیرد و پول نقدی است که به راحتی همه تحریم
ها را دور می زند و وارد ایران می شود.
کشورهای دیگری هستند که حاضرند امتیازها و شرایط بسیار بهتری
برای توریست های چینی فراهم کنند تا به آنجا سفر کنند؟
در این شرایط یک تفاهمنامه همکاری جامع بین ایران و چین امضا
شد تا به چینی ها اطمینان داشته باشند که اتفاقات قبلی رخ
نخواهد داد و در مقابل هم چینی ها به ایرانی ها این اطمینان را
بدهند که روی همکاری و پشتیبانی اقتصادی و سیاسی و نظامی چین
می توانند حساب کنند.
سند همکاری بیشتر نشان دهنده نیت کشورها در همکاری با یکدیگر
است و از نظر قانونی تعهد قانونی ای را برای طرفین ایجاد نمی
کند.
قابل درک است که خودداری از انتشار این سند می تواند به این
دلیل باشد که دشمنان دو طرف، یعنی آمریکایی ها متوجه نقشه های
همکاری ایران و چین نشوند و نتوانند از قبل برای به هم زدن آن
برنامه ریزی کنند.
چند نسخه از این سند را که در گروه های اجتماعی منتشر شد نشان
داد که درهیچکدام موردی که به حاکمیت ملی ایران و یا چین لطمه
بزند مشاهده نشده است و پشت این هیاهوها دست های پرقدرت جهانی
قرار دارند که نمی خواهند اجازه بدهند مشکلات اقتصادی مردم
ایران حل شود.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 3
آوریل 2021 |