|
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با عده ای از مداحان ارزیابی خود
از اوضاع جهان و دلائل اعتراضات اخیر مردم در سراسر ایران را
مطرح کرد. با بسیاری از نکاتی که او در این دیدار مطرح کرد نه
تنها نمی توان مخالف بود بلکه می توان آن را تائید کرد. این
سخنرانی دو بخش عمده داشت. بخش نخست مربوط به تغییرات مهمی است
که در عرصه جهانی در حال وقوع می باشد و قلب تپنده آن فعلا در
اوکراین است و بخش دوم دلائل اعتراضات اخیر در ایران. در مورد
نخست، او جزئیاتی را بر زبان نیآورد اما همان اشاراتی که تحت
عنوان "ما در دل گردش بزرگ تاریخی جهان قرار گرفته ایم" کرد
نشان میدهد که او بر این تحول و گردش مهم جهانی هم آگاهی دارد
و هم اطلاعات. او در بخش دوم سخنرانی خود نیمه پر لیوان آب را
دید اما نیمه خالی آن لیوان را ندید و اگر هم دیده است، بر
زبان نیآورد و نیست مگر دلیل نارضائی وسیع مردم. او اشاره به
مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم کرد که اشاره درستی است اما
نگفت که این مشکل معیشتی ناشی از کدام برنامه ها و سیاست های
اقتصادی است و چرا جامعه اینگونه تبدیل به دو طبقه اکثریت و
اقلیت شده و انحراف اقتصادی از چه زمانی در جمهوری اسلامی آغاز
شد و این اختلاف طبقاتی هولناک حاصل کدام سیاست های اقتصادی
است؟ رهبر جمهوری اسلامی همچنین نگفت و نخواست بگوید که مردم
از فشارهای مذهبی به مردم و نقش روحانیون در حکومت عصبانی اند.
در واقع او اشاره به دلیل اقتصادی اعتراضات مردم کرد اما در
بخش فشارهای اجتماعی و مذهبی به مردم حتی اشاره ای هم نکرد و
این همان نیمه خالی استکان است که به آن اشاره کردیم. او اشاره
به عوامل جاسوسی کرد اما نگفت که فاجعه نفوذ و جاسوسی از سیاست
خانمان برانداز خودی و غیرخودی کردن جامعه که اتفاقا خود وی
نقش مهمی در آن داشته ممکن شد. گزینش ها، تبعیض ها، امنیتی شدن
جامعه تا حد حکومت حراست های مهرپیشانی در تمام ادارات و
نهادها و حتی مدارس و دانشگاهها و نفوذی و جاسوس در میان آنها
یافتن، تحمیل حجاب به زنان، محدودیت های اجتماعی که به زنان
تحمیل شده و می شود، محرومیت زنان برای حضور در ترکیب کابینه
ها و یا هیات رئیسه مجلس ها و دهها و دهها نمونه دیگر همان بخش
های خالی لیوان است که به آن اشاره کردیم.
رهبر جمهوری اسلامی بدرستی گفت که ایران در دل تحول مهم
تغییرات جهانی قرار دارد. او تلویحا به همان راهبرد نگاه به
شرق اشاره کرد که معتقد است ایران باید در آن جبهه قرار بگیرد
و نه در جبهه ناتو و امریکا که جهان تک قطبی را تشکیل میدهند.
هر نیروی واقعا ملی و طرفدار استقلال کشور و خواهان توسعه و
آبادانی کشور در آینده ای که در دل تغییرات مهم جهانی قرار
دارد، نمی تواند با سیاست راهبردی قرار گرفتن ایران در جبهه
شرق مخالفت کند. این جبهه گیری به معنای قطع مناسبات با غرب
نیست، بلکه قطع وابستگی توام با امید نسبت به جهان تک قطبی و
ایستادگی دربرابر زورگوئی غرب به رهبری امریکا، با اتکاء به
جبهه شرق است. اما، این سیاست راهبردی می تواند بدون تغییرات
بزرگ در سیاست های داخلی به سر منزل برسد؟ اعتقاد راسخ داریم
که نمی تواند و هر روز که در خانه تکانی بزرگ "آپارات دولتی"
با هدف همآهنگ شدن با راهبرد مورد اشاره و تغییرات اساسی در
سیاست های اقتصادی و اجتماعی سه دهه گذشته تاخیر شود، فرصت به
مخالفان سیاست نگاه به شرق داده می شود تا خود را بیش از آنچه
هست در مخالفت با سیاست گردش به شرق سازماندهی کنند! تغییرات
اساسی و جلب رضایت مردم از این مسیر ممکن می شود و آن زمان که
این واقعیات با صراحت با مردم در میان گذاشته شود، حمایت مردمی
از سیاست راهبردی ممکن می شود.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۴ ژانویه ۲۰۲۳ |
