با گذشته دو ماه از درگذشت غم انگیز مهسا امینی هم حرکت های
اعتراضی و مقابله با آنها روزبروز خشونت آمیزتر می شود و هم
نگرانی از خشونت و مقاومت دربرابر آن افزایش می یابد. در این
میان هستند کسانی که صادقانه می گویند طرفدار خشونت، تجزیه یا
ویرانی ایران نیستند ولی از اصلاحات عبور کرده اند و خواهان
کنار رفتن و پایان جمهوری اسلامی هستند. برخی از آنها تصورات
خیالپردازانه ای در این باره دارند و مسئله را بسیار ساده تر
از آنچه در واقعیت هست تصور می کنند. ساده گرایی که تلویزیون
های سه قلوی لندنی و شبکه های اجتماعی به آن دامن می زنند و
چنین وانمود می کنند که کافیست اندکی مقاومت شود تا جمهوری
اسلامی ظرف چند هفته سقوط کند. اتفاقی که ظرف ۱۱ سال در سوریه
که دهها بار از حکومت ایران ضعیف تر و گروه های مسلح ضدحکومتی
آن دهها بار قویتر بودند رخ نداد، ظرف چند هفته یا چند ماه در
ایران می تواند روی دهد. ظاهرا تصور این است که حکومت یک کشور
هشتاد میلیونی را می توان با تظاهرات های ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ نفری
خشونت آمیز به شکلی "مسالمت آمیز" سرنگون کرد.
مشکل در اینجاست که در این مرحله و در شرایط کنونی ایران و
جهان دو خواسته رفتن جمهوری اسلامی و مسالمت آمیز ماندن تحولات
با هم قابل جمع نیست. رفتن جمهوری اسلامی در این مرحله و به
این شکل حتی از طریق خشونت آمیز آن هم در بالاترین حد آن
ناممکن است، ولو اینکه کسانی بخواهند رفتن جمهوری اسلامی را به
رفتن ایران تبدیل کنند. بنابراین نمی توان در آن واحد گفت که
ما می خواهیم جمهوری اسلامی برود، از طریق مسالمت آمیز و بدون
خشونت هم برود!
چنین اتفاقی نمی افتد چون سرنوشت تحولات هرچه می گذرد بیشتر از
دست مردم خارج می شود و در اختیار قدرت های خارجی، باندهای
سازمان یافته ترور و تخریب و بالاخره حکومت قرار می گیرد. می
دانیم قدرت هایی در جهان وجود دارند که معتقدند ایران در این
منطقه بیش از اندازه بزرگ و نیرومند است و باید آن را کوچک و
چند تکه کرد و این تنها از طریق دامن زدن به ترور و جنگ و
خشونت ممکن است. ولی برای این کار ایران باید اول حکومتی
نداشته باشد می خواهد جمهوری اسلامی باشد یا هر حکومت دیگر.
آنها نه می خواهند ایران را بدست مجاهدین خلق بدهند، نه رضا
پهلوی، نه امثال مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون. اینها حداکثر
ابزارهایی برای بی ثبات کردن و ایجاد جنگ داخلی و خارجی در
ایران هستند، مشابه کمدین هایی از نوع زلنسکی که وظیفه اش
ویران کردن اوکراین است. اینها نه پایگاهی در داخل دارند و نه
اساسا کادر لازم برای اداره ایران پیچیده هشتاد ملیونی و نه
گردانندگان پشت صحنه آنها دنبال ایجاد حکومت جایگزین جمهوری
اسلامی در ایران هستند.
به کسانی در حکومت هم که همچنان در تردید در انجام اصلاحات
هستند باید تاکید کرد که تردید و تاخیر فقط موقعیت اکثریت بزرگ
مردم ایران را که خواهان تحولات مسالمت آمیز هستند ضعیف و
موقعیت خشونت طلبان و حامیان خارجی آنها را تقویت می کند و
آنچه در این وسط ویران می شود ایران است حتی اگر حکومت بجای
خود باقی بماند که طبعا می ماند. هم در میان اصولگرایان و هم
در میان اصلاح طلبان، هم در میان اپوزیسیون داخلی و سکولارها و
زندانیان سیاسی و غیرمذهبی ها و غیرخودی ها و ... افراد پاکدست
و میهندوست زیادی وجود دارند که طرفدار ناتو نیستند، طرفدار
ویرانی یا تضعیف ایران نیستند و خواهان ایرانی متحدتر و
نیرومند تر هستند. باید آنها را دعوت و با آنها گفتگو کرد. تا
خشونت طلبان دو طرف دست بالا پیدا نکرده اند باید اصلاحات را
آغاز کرد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۲۳ نوامبر ۲۰۲۲ |