همزمان با سفر از پیش تعیین شده پرزیدنت شی به عربستان مخالفان
گرایش به شرق که خود باعث دوری ایران از چین بوده اند دچار
تورم رگ گردن شدهاند.
تیم اقتصادی و رسانهای اتاق بازرگانی به رهبری عباسآخوندی و
روزنامه های و سایت های انتخاب و آرمان و بقیه، همراه و یکصدا
با بیبیسی و رادیوفردا با استناد به قرارداد چین و شورای
همکاریخلیج فارس ایران را بازنده بزرگ رابطه با شرق توصیف
کردهاند.
همین تیم در دولت قبل مسئول تنظیم و اجرای قرارداد
۲۵
ساله با چین بودند که با کارشکنیهای متعدد مانع از پیشرفت این
قرارداد شدند هنوز از هیچ فرصتی برای تخریب این رابطه دریغ
نمیکنند. از جمله شاهکارهای تعمدی این گروه بیاحترامی به رییس
جمهور چین در سفر تاریخیاش به ایران بود که باعث شد در بازگشت
شی به چین دستور تعطیلی "کونلون" بانک که بانک مورد استفاده
ایران در چین بود صادر شود.
آنچه در مورد سفر شی به عربستان نباید فراموش کرد این نکات است:....
ادامه
۱-
سفر شی به عربستان را باید در چارچوب
تغییر پارادایم جهانی از جهان تک قطبی برهبری امریکا و افزوده
شدن چین به آن دانست نه در چارچوب تقابل ایران و اعراب.
کشورهای عرب خلیج فارس، حوزه بلامنازع امریکا در قرن گذشته
بوده اند و یکی از پایه های استراتژیک امریکا در حوزه
ژئوپولیتیک که نفوذ چین در این حوزه تغییر شگرفی برای این
منطقه و متضمن توسعه بنیادی و رشد اقتصادی متوازن منجر به
ایجاد صلح و ثبات در منطقه خواهد بود. چین با بیش از صد کشور
رابطهای چون رابطه با عربستان دارد که وسعتی از سوئیس تا
افریقا را دربرمیگیرد.
۲-
در حاشیه سفر شی به منطقه مفادی در تناقض
با سیاست رسمی و سرزمینی ایران در اعلامیه پایانی درج شده ناشی
از غافل ماندن حکومت ایران از اهمیت تبیین نظرات سیاسی خود در
بین کشورها خصوصا در بین قدرت های تاثیرگذار بوده است. ایران
هیچگاه موضوع جزایر سه گانه را که توطئه غرب برای بیثبات کردن
منطقه و ایجاد اختلاف بین کشورهای منطقه بوده را، بدرستی در
مجامع و دیدارها دنبال نکرده است و فقط به شعارهای
ناسیونالیستی با مصرف داخلی بسنده کرده است. ایران هیچگاه از
اهرمهای واقعی برای حذف این موضوع از نشست های کشورهای عربی
استفاده نکرده است و یقینا این موضوع را برای چین بدرستی تفهیم
نکرده است و حالا نباید انتظار داشت چین از اهمیت این موضوع
باخبر باشد.
۳-
رابطه
چین با اعراب خلیج فارس موضوع جدیدی نیست. فقط در بازار انرژی
میزان معاملات چین با این کشورها سالهاست چهار برابر معاملات
با ایران است. عربستان بر خلاف ایران که همیشه دنبال حاشیه و
شعار بوده طی روندی از سال
۲۰۱۶
تاکنون به ایجاد مشارکت راهبردی با چین پرداخته است و این
رابطه در سال
۲۰۱۷
وارد فاز اجرایی شده است. همزمان عربستان یوان واحد پول چین را
بعنوان یکی از ذخایر ارزی خود اختصاص داده است و توانسته در
اجرای کمربند اقتصادی چین-بندرگوادر پاکستان- بندرجبلعلی
امارات- جده تا بندر حیفا در اسراییل نقش بسیار فعالی ایفا کند.
۴-
کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که هنوز در
حال ایجاد تمدن و رسمیت بخشیدن به سرزمینشان بعنوان کشورند و
قرنها با تمدن و جامعه شکل یافته ایران فاصله دارند بطور سنتی
به قدرتی در جهان تکیه کرده اند. آنها پس از ناتوانی امریکا و
عقب نشینی تدریجی از منطقه از دهه نخست قرن حاضر بدنبال تغییر
تکیه گاه بودهاند و نمیتوان این دیدگاه را صرفا در تخاصم با
ایران جستجو کرد. این وظیفه حاکمیت ایران است که در چالش های
سرزمینی موفق از آب درآید نه اینکه تصور کرد ایران قطب جهان
است و بقیه کشورها با معیار ما خوب یا بد طبقه بندی میشوند.
۵-
علیرغم همه این مسایل قرارداد پیشنهادی
رییس جمهور چین در سفرش به ایران بسیار شگرف و غیرقابل مقایسه
با قراردادهای چین در هر نقطه از دنیاست. به نوشته بلومبرگ این
قرارداد
۲۵
ساله به ارزش
۴۰۰
میلیارد دلار شامل توافقات نظامی و اقتصادی در کامل کردن
زیرساختها و راهها و راه آهن تا مشارکت در پروژه های نفتی و
گازی و بندری بوده است. قرارداد فعلی چین با عربستان فقط
۳۰
میلیارد در
۳۴
قرارداد تنظیم شده است. این در حالیست که به نوشته دویچه وله
عربستان به تنهایی در سال گذشته
۵۰
میلیارد دلار نفت به چین صادر کرده است.
۶-
چین ظرف
۱۵
سال اخیر بیش از دو تریلیون دلار در دنیا سرمایهگذاری کرده
است. فقط
۶۲
میلیارد دلار در
۳۴
کشور در بخش راه آهن سرمایه گذاری کرده است. راه آهن آفریقایی
آنگولا تا کنگو چنان تاثیر عظیمی در آفریقا گذاشته که سخن از
ایجاد انقلاب صنعتی چهارم در آفریقا در میان است.
مجله فوربس امسال در ارائه آمار سرمایه گذاری چین خبر از این
موضوع داده است که هیچ ساختمان سه طبقه به بالا و هیچ جاده ای
بیش از سه کیلومتر در آفریقا بدون دخالت
۱۰۰۰
شرکت چینی فعال در آنجا ساخته نشده است. حالا کدام حاکمیتی عقل
خود را با دیدن این همه توانایی چین در ایجاد تغییر به
سرمایهدارانی چون عباس آخوندی میدهد که منافعش اتکا به غرب
است.
قرارداد ایران و چین با یک بیانیه مشترک در
۲۰۱۶
آغاز شد و پس از مدتی حاشیه سازی و نهایتا تشکیل ستاد چین در
تهران ، در
۲۰۱۸
با حضور وزیر خارجه چین در تهران وارد فاز اجرایی شد. نظر به
مشکلات ایران در ساختار مالی دنیا چین تعامدا قرارداد با ایران
را کماهمیت جلوه داد و مفاد آن با درایت طرف چینی پنهان نگه
داشته شد. ولی بر هیچ کس پوشیده نیست که همکاری چین در بازسازی
کشور جهش بزرگی در اقتصاد ایران ایجاد خواهد کرد.
باید توجه داشت که چین بر خلاف حوزه های امنیتی- نظامی، در
عملکرد اقتصادی خود کاملا عملگراست بحدی که هم از اقلیم
کردستان عراق نفت میخرد هم از دولت عراق، هم با طالبان در
افغانستان قرارداد همکاری امضا کرده هم با پاکستان، هم با
سوریه قرارداد بازسازی دارد هم با اسراییل در ساخت تونل همکاری
دارد. لذا ایران بدون درگیر شدن در حواشی و توطئه ها بایستی از
این فرصت ایجاد شده در دنیا به بهترین نحو برای توسعه کشور
استفاده کند و این همان انگیزه دفاع از سیاست گردش به شرق اخیر
ایران است. چین بخوبی مسایل اقتصادی را از مسائل امنیتی- نظامی
تفکیک میکند و ایران بخوبی باین امور اشراف دارد و بعید میدانم
راس نظام که طراح سیاست گردش به شرق است فریب رسانه های غرب و
جنجال رسانه ها و افراد وابسته به آنرا در داخل کشور بخورد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۲ دسامبر ۲۰۲۲ |