دبیرشورای امنیت
روسیه، که در
فدراسیون روسیه
مقام و موقعیتی
بسیار بالاست،
برای ملاقات و
احتمالا انتقال
برخی پیام های
محرمانه وارد
ایران شد. وی
"رودنیکلای
پاتروشف" نام
دارد و برای درک
موقعیت او کافی
است گفته شود که
"مدودف" نخست
وزیر سابق و رئیس
جمهور اسبق روسیه
اکنون معاون
اوست!
نه در مسکو و نه
در تهران اشاره
ای به دلائل اصلی
سفر پاتروشف به
ایران نشده و
تنها در چند خط
نوشته شده:
"پاتروشف برای
ملاقات با مقامات
ارشد ايران وارد
تهران شده و قرار
است با رهبران
ارشد جمهوری
اسلامی دیدار
کند."
این درحالی است
که مسائل بسیار
مهم و مشترکی
اکنون میان
ایران و روسیه
وجود دارد. از
جمله، ادامه حضور
نظامی ایران در
سوریه و احتمال
بازگشت نتانیاهو
به صحنه سیاسی
اسرائیل، جنگ یمن
و زمزمه هائی که
اخیرا درباره
فعال شدن روسیه
برای پادرمیانی
میان ایران و
عربستان و حل
اختلافات دو کشور
مطرح است. همچنین
نقش موثر
پهپادهای ایران
در جنگ اوکراین و
شایعات مربوط به
ارسال موشک های
پیشرفته ایران به
روسیه که خواه
ناخواه سر از
اوکراین در خواهد
آورد. شایعات
درباره انتقال
پیشرفته ترین
سلاح های امریکا
و چند کشور
اروپائی (از جمله
آلمان و فرانسه)
به ایران برای
نسخه برداری و
تولید آنها در
ایران نیز مطرح
است. سلاح هائی
که ناتو در
اختیار اوکراین
قرار داده و در
جریان جنگ بدست
روسیه افتاده
است. همچنان که
خطر بالا گرفتن
جنگ میان جمهوری
آذربایجان و
ارمنستان و تیره
تر شدن روز به
روز رابطه ایران
با جمهوری
آذربایجان مطرح
است.
بنا بر همین
اشارات، اهمیت
سفر پاتروشف به
تهران، تا حدودی
معلوم می شود.
سفری که در
ارتباط مستقیم
است با مسائل
نظامی و امنیتی
نه تنها ایران،
بلکه منطقه و
البته روسیه.
شرایط بسیار
حساسی که ایران
در آن قرار
گرفته، در همین
اشارات کوتاه تا
حدودی مشخص است.
به این شرایط،
اوضاع داخلی
ایران را هم
بایداضافه کرد که
مهم ترین آن
آشفتگی نظری و
سیاسی در دولت و
حاکمیت پیرامون
سیاست گردش به
شرق است. سیاستی
که به سر منزل
مقصود نخواهد
رسید مگر ساختار
سیاسی و اجتماعی
ایران در جهت
همسوئی با همین
سیاست تغییر کند.
در همین شماره
پیک نت می خوانید
که مخالفان گردش
به شرق از چه
قدرتی در جمهوری
اسلامی
برخوردارند.
اشاره ما به حضور
آنها در سیمای
جمهوری اسلامی و
طرفداری از رابطه
با امریکا و
پرهیز از گردش به
شرق است.
آیا طراحان سیاست
گردش به شرق
خواهند توانست
تحولاتی را در
داخل کشور بوجود
آورند که بتواند
برای حمایت از
این سیاست بسیج
ملی بوجود آورد؟
سمت گیری ۳ دهه
گذشته اقتصادی
ایران را تغییر
دهد، سازمان یابی
صنفی و سیاسی را
قبول کرده و
امنیت آن را
تضمین کند؟ آرامش
جامعه را در
تغییرات به سود
خواست های مردم
تعریف کند و نه
مانند گذشته در
برخوردهای
امنیتی؟ این
سئوالات و
سئوالات بسیار
دیگری در همین
چارچوب مطرح است.
چنین گردشی در
سیاست داخلی و
پیوند زدن آن با
سیاست خارجی
کنونی نیازمند یک
سازمان حزبی و
سیاسی سراسری در
کشور است که
اکنون وجود
ندارد. با حزب
موتلفه اسلامی،
شبکه مداحان،
اتاق بازرگانی و
امام جمعه ها
هرگز نمیتوان
جامعه را درجهت
سیاست گردش به
شرق بسیج کرد.
آنها خود چوب لای
چرخ اند و شریک
دزد، نه رفیق
قافله! |