از روز آشکارتر است که در حکومت دو دیدگاه درباره بحران کشور و
اعتراضاتی که اشکال متنوع به خود گرفته وجود دارد. یک دیدگاه
همچنان می خواهد با همان روش های امنیتی و سرکوبگرانه قدیم با
معترضان و بازداشت شدگان برخورد کند و دیدگاه دیگری که عمیق تر
از طرفداران دیدگاه اول به مسائل جاری در کشور و جهان نگاه می
کنند، با این روش موافق نیست. ازسوی دیگر، تلویزیون های سه
قلوی فارسی لندن که بر طبل ستایش از "جنبش بی رهبر" می کوبند
عملا می کوشند رهبری اعتراض ها و هدایت آن به طرف شورش را در
دست داشته باشند. اعتصابی که با فراخوان غیر مستقیم آنها، روز
گذشته در برخی مراکز خرید شهرها کمتر و در برخی بیشتر برگزار
شد و تیراندازی بشدت مشکوکی که در مترو تهران روی داد حکایت از
همین سناریو دارد. در این انفجار عده ای از مردم که با عجله
میخواستند از بیم جان از مترو خارج شوند زیر دست و پا رفتند
که هنوز نتایج آن اعلام نشده است. آنها که از مترو بیرون
آمدند، خلاف انتظار دست های پنهان و هدایت کننده به سمت شورش،
بدون هیچ شعار و تظاهراتی راهی خانه های خود شدند.
حکومت در تضاد میان دو دیدگاه در باره نوع برخورد با جنبش
اعتراضی تقریبا فلج شده است. پیام های متناقض که حکومت می
فرستد از همه بدتر است، زیرا سیاست چماق و هویج جواب نمیدهد و
تاثیر آن برخلاف تصور بخشی از حکومتیان معکوس است. در این فضای
سردرگم بخشی از حکومت که بیم دارد که آشتی جویی را مردم به
حساب ترس بگذارند با دلیل بی دلیل رجزخوانی می کند و بازداشت
می کند و وعده محاکمه و حتی اعدام میدهد (از جمله، بیانیه جعلی
جبهه پایداری که مدعی امضای ۲۲۷ امضای نمایندگان مجلس بود) تا
به مردم بگوید اهل عقب نشینی نیست و بخش دیگری از حکومت
مطالبات مردم را حداقل در حرف و وعده اصلاح روش های گذشته
پذیرفته است. این جدال در درون حکومت است که یک سر مهم آن قوه
قضائیه و نهادهای امنیتی اند. از سوی دیگر نظام هنوز حاضر نیست
عقلا و زعمای به حاشیه رانده شده را به دیدار و رایزنی
فرابخواند و درباره ضرورت سمت گیری نوین سیاست خارجی به آنها
توضیح بدهد و یک سیاست واحد اقتصادی- سیاسی- اجتماعی را برای
بسیج ملی اتخاذ کند. دولت و رئیس آن بشدت ضعیف و ناتوان در
اداره کشور است و اختلاف در درون آن نیز روز به روز آشکارتر می
شود. ریشه اختلاف باز می گردد به سمت گیری اقتصادی و مخالفت و
موافقت با دل کندن از غرب و دل بستن به شرق برای یافتن راه حل
بحران اقتصادی و نپذیرفتن تسلیم در برابر امریکا. در این میان
نداشتن دانش و تجربه نیز در میان دولتی ها نقش بازی می کند و
تنگ نظری مذهبی نیز همچنان چاشنی همه اشتباهات است.
این آشفته بازار و نداشتن یک سیاست واحد راهبردی عملا کمک به
امریکا برای کشاندن ایران به یک شورش کور و گسترش درگیری ها و
خشونت هاست.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۶ نوامبر ۲۰۲۲ |