امریکا سعی می کند یک جبهه جنگی علیه چین باز کند. این جبهه
قرار است در تایوان باز شود و ژاپن و کره جنوبی پیاده نظام این
جنگ شوند. دو کشوری که بسیار بعید است مانند آلمان از امریکا
دنباله روی کنند. هدف مهم امریکا برای گشودن این جبهه جنگی، از
یکسو تبدیل آن به بهانه ای برای بالا کشیدن صدها میلیارد دلاری
است که به چین بدهکار است و از سوی دیگر اگر بتواند، درگیر
کردن چین تا حد تضعیف پیوند روسیه و چین است. فعلا بر سر سفر
نانسی پلوسی رئیس دمکرات مجلس امریکا به تایوان بحث است که خود
یک اقدام تحریک آمیز است. چین بموجب خصلت های تاریخی چینی ها،
بسیار زیرکانه پیش بینی جنگ را کرده و خود را آماده اولین ضربه
کمرشکن به امریکا و متحدانش می کند. روز گذشته اعلام شد که پکن
آماده یک رزمایش غیرمنتظره با آتش واقعی در استان فوجیان،
نزدیکترین سرزمین چین به تایوان شده است. به بهانه همین مانور
چین آب های ساحلی را در 120 کیلومتری تایوان خواهد بست. انتقال
گسترده خودروهای زرهی در استان فوجیان چین آغاز شده است.
تایوان جزیرهای است که در فاصله
۱۶۰
کیلومتری سواحل جنوب شرق چین قرار دارد.
این جزیره، بسیار بزرگ است و مساحتش تقریبا برابر است با مجموع
مساحت استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان که وسیع ترین
استانهای ایران هستند.
بعد از شکست امپراتوری چین از ژاپن در سالهای پایانی قرن
۱۹،
کنترل این جزیره به دست ژاپن افتاد. بیش از یک دهه بعد، در سال
۱۹۱۱
در چین علیه امپراتور انقلاب شد که به سرنگونی او و تاسیس
“جمهوری چین” منجر شد. در پایان جنگ جهانی دوم، ژاپن شکست خورد
و مجبور شد کنترل تایوان را به “جمهوری چین” بازگرداند، چرا که
چین یکی از برندههای جنگ محسوب میشد.
“جمهوری چین” همچنین یکی از بنیانگذاران سازمان ملل متحد بود
که به عنوان عضو دائمی شورای امنیت نیز انتخاب شد. تنها یکسال
پس از پایان جنگ جهانی دوم، انقلاب دوم در چین به رهبری مائو
آغاز شد. در این انقلاب چیانگ کای شک، رئیسجمهور چین از کشور
گریخت و به تایوان رفت و همچنان خود را رئیس جمهور چین اعلام
کرد.
تا سال
۱۹۷۱
میلادی، به زور امریکا، سازمان ملل حکومت چیانگ کای شک در
تایوان را حکومت رسمی چین می شناخت، درحالیکه حکومت انقلابی در
پکن مستقر بود و کنترل سراسر کشور را در اختیار داشت.
در سال
۱۹۷۱
میلادی، امریکا با هدف ایجاد اختلاف میان چین و اتحاد شوروی،
با تصویب قطعنامهای در مجمع عمومی سازمان ملل موافقت کرد، که
به موجب آن نمایندگی کشور چین از حکومت چیانگ کای شک در
تایوان به “جمهوری خلق چین” واگذار شد. چیانگ کای شک تا پایان
عمر در سال
۱۹۷۵
به حکومتش که یک دیکتاتوری دست راستی بود در “جمهوری چین” یا
تایوان ادامه داد. بعد از مرگش نیز پسرش قدرت را در دست گرفت و
در سال
۱۹۸۸
جایش را به لی تنگ-هویی داد که
۱۲
سال در تایوان حکومت کرد.
جمهوری خلق چین، درحالیکه تایوان را بخشی از چین میداند با
سیستم سیاسی و اقتصادی آن کشور بصورت خودمختار موافقت کرده
است. یک چین با دو سیستم اما حالا امریکا می خواهد بار دیگر
تایوان را به تخته پرشی علیه چین تبدیل کند. در آنجا موشک های
اتمی مستقر کند و با همین هدف ژاپن و کره جنوبی را نیز فعلا
بدنبال خود کشانده است. اما چین دیگر، چین 50 سال پیش نیست.
کشوری است با قدرت نخست اقتصادی در جهان، دارای ارتش مدرن و پر
قدرت، مسلط و مجهز به تکنولوژی فضائی، هوش مصنوعی و متکی به
رفاه ملی. آیا امریکا و ژاپن که گرفتار بحران اقتصادی اند،
خواهند توانست با چنین قدرتی از در جنگ برآیند؟ بویژه که متحدی
با قدرت نظامی- فضائی بنام روسیه نیز در کنار آنست.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ |