آن توفان اقتصادی که غرب تصور کرده بود با تحریم روسیه موجب آن
خواهد شد و حکومت روسیه را آماده سقوط می کند، حالا در کشورهای
عمده غربی که رهبران ناتو نیز هستند باعث زمین لرزه های
اقتصادی شده است.
زمین لرزه هائی که اگر نتوانند جلوی آن را بگیرند آوار بر سر
این کشورها و دولت های آنها فرو خواهد آمد.
آلمان، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و بالاخره امریکا.
همه آنها اکنون بیمناک این آوار و انفجار خشم و نارضائی مردم
خود این کشورها هستند.
به همین دلیل در جستجوی راه حلی برای مذاکره با روسیه و خاتمه
جنگ در اوکراین و لغو تحریم ها و بازگشت به گذشته افتاده اند.
اما بسیار بعید است که دیگر روسیه به گذشته باز گردد.
پوتین بارها اعلام کرده که باید توازن جهانی از نو تعریف شود و
پایه های جهان چند قطبی ریخته شود.
دیگر امریکا نباید قطب جهان باشد.
دیگر نمی شود که امریکا با هر کشوری که حکومت آن را تابع خود
ندانست تحریم کند و پولهایش را بالا بکشد، با ناوگان جنگی آن
را تهدید کند، نیروی نظامی پیاده کند، توپخانه دروغ و شایعه را
از طریق رسانه های خود به روی مردم باز کند، رسانه های آن
کشورها را سانسور کند، اجازه فروش نفت به آنها ندهد، سازمان
های بین المللی را با پول بخرد و تابع سیاست های خود کند و
...
حتی کشاکش های تندی که در اجلاس اخیر گروه
۲۰
شاهد آن بودیم نیز همین نظر را تائید می کند.
امریکا و متحدان اروپائی یک طرف و روسیه و بقیه کشورهای غیر
اروپائی در یک سمت دیگر.
تا حد خود داری از نشستن و شنیدن سخنرانی های یکدیگر
(
دو وزیر خارجه روسیه و امریکا)
و یا ترک جلسه هنگام سخنرانی ها و یا خود داری از ایستادن در
کنار هم برای عکس یادگاری و
...
شواهد نشان میدهد که واقعیت نیز همینگونه است و آن پیش بینی که
یک روز پس از ورود ارتش روسیه به اوکراین بصورت یادداشت
سردبیری در پیک نت منتشر شد، پیش بینی غلطی نبود.
بموجب آن پیش بینی، مناسبات جهانی از این پس به دو بخش تقسیم
خواهد شد:
پیش از جنگ اوکراین و پس از جنگ اوکراین و در این تقسیم مجدد
جهانی، رهبری جهانی امریکا دیگر ناممکن خواهد شد.
بر پایه همین ارزیابی نوشتیم که جنگ در اوکراین برق آسا به
پایان نخواهد رسید و طول خواهد کشید و حتی با ورود ناتو به
صحنه
(چنان
که در سه ماه گذشته در حمایت از دولت اوکراین شاهد آن بودیم)
گسترش خواهد یافت.
در ادامه همین ارزیابی نوشتیم که مذاکرات اتمی معروف به برجام،
دیگر نمی تواند مسیر گذشته خود را ادامه بدهد و در واقعیت امر
نیز نباید مانند پیش از جنگ اوکراین ادامه یابد و ایران باید
قدرت اتمی و قدرت نظامی خود را حفظ کند و در واقع کلاه ایران
را در این توفانی که برخاسته محکم نگهدارد تا با توفان نرود!
این هرگز به معنای حمایت از سیاست های جمهوری اسلامی در داخل
کشور نیست و حتی شامل حال همه سیاست های ماجراجویانه جمهوری
اسلامی درخارج از کشور نیست.
طبیعی است که ما از ترور و انفجار و آدم ربائی نه تنها حمایت
نمی کنیم بلکه آن را محکوم نیز می کنیم، از رابطه با همه
کشورهای جهان که با قبول استقلال ایران خواهان رابطه با آن
هستند حمایت می کنیم.
بنابراین بحث بر سر بخش
"عمده"
سیاست خارجی، بویژه در دوران اخیر است.
دورانی که پافشاری بر استقلال ملی تقویت شده، با شناخت جبهه
بندی های نوین جهانی، سمت گیری به سمت شرق و بریکس و شانگهای
سرعت گرفته و زمزمه هائی برای نفی آقائی دلار و حمایت از پول
واحد برای تجارت جهانی نیز آغاز شده است.
اینها جنبه های مثبت سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که هیچ
نیروی ملی نمی تواند با آن مخالفت کند.
در ادامه این عنوان اول، دو مقاله و مطلب را از دو نشریه در
امریکا و آلمان، در همین شماره پیک نت می خوانید که نقطه نظرات
طرح شده در این یادداشت را تائید می کنند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۲ |