کشورهای منطقه خاورمیانه و حتی خلیج فارس، بسرعت و آسوده از
جنجال سازی طرفداران غرب و امریکا در رسانه های آن کشورها،
مناسبات اقتصادی خود را با چین گسترش میدهند. نه تنها این،
بلکه اغلب آنها با گریز از فشارهای امریکا برای محکوم کردن
روسیه در ارتباط با رویدادهای اوکراین، سیاست خارجی خود را با
روسیه گسترش داده اند و آنها که مانند عربستان، امارات متحده
قطر ... دارای منابع گاز و نفت هستند تاکنون حاضر نشده اند زیر
فشار امریکا تولید خود را بالا ببرند تا با تحریم های امریکا و
اروپا علیه روسیه را همراهی کنند.
در تازه ترین رویداد، نخستوزیر عراق اعلام کرد که در راستای
اجرای "توافق پکن- بغداد"، (تازه فاش شده که چنین قرار دادی
میان دو کشور منعقد شده) احداث
هزار مدرسه
در این کشور آغاز شد.
قراردادهائی مشابه آنچه که چین با بسیاری از کشورهای امریکای
لاتین و افریقا دارد. حتی دولت جدید پاکستان نیز، پس از
برکناری "عمران خان" که متمایل به گسترش مناسبات همه جانبه با
چین و روسیه بود، همان سیاست را در جهت منافع ملی پاکستان دیده
و آن را دنبال می کند. حالا با این آگاهی، باز گردید به ایران
و برای نمونه نامه علی مطهری به رئیسی را دوباره بخوانید که
عملا توصیه می کند دو دست خود را در برابر امریکا بالا ببرید
تا تحریم ها لغو شود. او نامه ننوشته و نگفته چرا شبکه های
مافیائی تجارت و اقتصاد را کنترل نمی کنید؟ ننوشته چرا از
سیاست کوپنی کردن مایحتاج اولیه مردم عقب نشینی کردید؟ چرا با
اتاق بازرگانی مماشات می کنید؟ و... او در نهایت ساده لوحی
پیشنهاد سازش با امریکا را مطرح می کند و تصور می کند امریکا و
اسرائیل به این آسانی دست از سر ایران بر میدارند. امثال مطهری
یک طیف وسیع از اصلاح طلبان و اصولگرایان را تشکیل میدهند که
روسیه ستیزی و چین گریزی در عمق وجودشان رخنه دارد. به نظرات
تاج زاده که اغلب در کلاب هاوس ها مطرح می شود و رسانه هائی
مانند انتخاب و اعتماد و خبرآنلاین و سحام نیوز و دیگر حلقه
های این زنجیره آن را بازتاب میدهند مراجعه کنید. هیچکدام از
افراد این طیف طرفدار مناسبات با روسیه و چین نیستند و با حمله
به چنین مناسباتی عملا طرفداری از امریکا و اروپا را پنهان می
کنند. هیچ نیروی ملی مخالف مذاکره و نه مصالحه با امریکا و
اروپا نیست اما از موضع قدرت نه از موضع ضعف، هیچ نیروی ملی
مخالف لغو تحریم ها و آزاد شدن پولهای بلوکه شده ایران نیست،
طرفدار حمله نظامی به ایران نیست، اما درعین حال هیچ نیروی ملی
نمی تواند طرفدار ضرورت قدرت نظامی ایران نباشد، از توان موشکی
ایران دفاع نکند و در عین حال مخالف تسلیم اتمی نباشد. این
طرفداری
و این حمایت ارتباطی با مخالفت با سیاست های اقتصادی و اجتماعی
داخلی حکومت ندارد که اتفاقا این سیاست ها پشت جبهه سیاست
خارجی را تضعیف می کند و هستند عوامل نفوذی که نفت بر این آتش
می ریزند. هیچ نیروی ملی موافق ناکارآمدیها و تقسیم جامعه به
خودی و غیر خودی و مکتبی و غیر مکتبی نیست، با سرکوب آزادی ها
موافق نیست و آنچه که باید روی آن کوبید و پیش رفت مخالفت با
همین سیاست هاست. امریکا نمی خواهد کوتاه بیاید و با انواع
بهانه ها خواهان آن توافق اتمی است که ایران را خلع قدرت کند
تا پس از آن از موضع قدرت با ایران طرف شود. گره کار اینجاست.
گره کار اینجاست که در راس حکومت خدعه امریکا درک شده و مخالف
این تسلیم هستند، از آن وحشت دارند و با پیش بینی آینده، پیوند
خود را با چین و روسیه و هند میخواهند گسترش بدهند اما مخالفان
پرقدرت این سیاست، به اشکال و بهانه های مختلف حاضر به تن دادن
به این سیاست نیستند. در هیچیک از رسانه های ایران در دو روز
اخیر که خبر تونل های زیر زمینی در زیر کوه های زاگرس برای
انتقال فعالیت های مهم اتمی به داخل آنها و پیش بینی حمله به
این تاسیسات منتشر شده و تلویزیون های فارسی زبان خارجی بر سر
آن جنجال به پا کرده اند، شما بانگ تائید پیش بینی خطر را نمی
شنوید و نمی خوانید. این نیست مگر همان چشم دوختن به سازش با
امریکا و اسرائیل به امید کوتاه آمدن آنها. امیدی که باطل است!
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۹ ژوئن ۲۰۲۲ |