با شروع عملیات ویژه ارتش روسیه، جهت سرکوب نئو فاشیست ها در
اکراین، شرایطی فراهم آمده است تا با اطمینان و اعتماد بنفس
اقدام به توسعه مستقل کشور و محور قرار دادن زحمتکشان، در
سیاست دولت با جدیت دنبال شود.
هنگامی که مسکو به دفاع از دونتسک و لوگانسک برخاست، من به
عنوان یک فرد با تجربه زندگی، بر این تفکر متمرکز شدم که چگونه
این تصمیم عملی خواهد شد: نیروهای مسلح اوکراین باید از
دنباس بیرون ریخته شود، خارکف، ادسا، خرسون گرفته، پاک سازی
شود و نه چیزی کمتر از اینها. از همین روی با اشتیاق خبر
آغاز عملیات ویژه در مقیاس عظیمی را شنیده و دنبال کردم.
نمیدانم این امر تا کجا فرا خواهد رفت اما همه به این مسئله
معتقد شده اند که روسیه تنها قدرتی است که دارای نیروهای هوا-
فضای کامل، تجهیزات زرهی قدرتمند و تاکتیکهای جنگی تجربه شده
در افغانستان، قفقاز و سوریه، همینطور مجهز به تجهیزات با دقت
بالا می باشد. علاوه بر این روشهای مبارزه با نظامیگری و
نازیسم و استفاده از عملیات شبکه محوری در سالهای
2015
تا
2017
که در دنباس و سوریه انجام گردید و دستیابی به این تجارب منجر
به آن شد تا در عملیات نظامی در اوکراین با پایین ترین تلفات،
مؤثر واقع شوند. واکنش غیر قابل پیش بینی و بهت آور کشورهای
غربی به این عملیات ویژه بسیار چشمگیر بود. فرانسویها،
آمریکایی ها و همینطور لهستانی ها ناگهان گویی چشم به دهان
یکدیگر دوخته و یکی از پس دیگری گفتند، ما نیروی نظامی برای
کمک به زلنسکی نخواهیم فرستاد و فقط به تحریم های روسیه بسنده
خواهیم کرد. دلیل آن نیز امری بود واضح، چرا که خود را در
مقابل قدرت نظامی روسیه ضعیف تر و ناتوان تر از آن چیزی که
فکر میکردند را می دیدند.
چنانچه عملیات ویژه نظامی روسیه طی ماه آوریل و مه، به نتایج
مورد نظر دست یابد، موقعیت پوتین، در چشم مردم روسیه، اکراین،
همینطور جهانیان به بالا ترین حد خود خواهد رسید. با اطمینان
میتوان گفت که غرب با جنگ اطلاعاتی همه چیز را به نفع خود
تحریف کرده و خواهد کرد. لذا شوکی که پس از این تحولات به جهان
وارد خواهد شد، بسیار عظیم خواهد بود. سرمایه داری جهانی، یعنی
دشمنان ما باید بفهمند که روسیه بار دیگر سر برآورده است و
میتواند از کشور و مردم خود به دفاع برخیزد. بدون تردید
روزگار دیگری پدید خواهد آمد و گریزی از آن نیست.
در شرایط حاضر، ولادیمیر پوتین، برای نجات خلق های برادر
اوکراین، سرمایه داری تجاوزگر جهانی را به چالش کشیده است. او
به درستی میداند چنانچه امروز، پوزه پیروان هیتلر در همسایگی
ما به خاک مالیده نشود، فردا بسیار دیر خواهد بود. از همین روی
تقریباً کلیه روابط را با غرب قطع کرد. پوتین به وضوح می
دانست که روابط تجاری و درآمد حاصل از مواد خام و خرید هواپیما
بر اقتصاد کشور تأثیر مستقیم دارد و از سویی دیگر، با الیگارش
های داخلی نیز باید تسویه حساب بکند. چرا که این کمپرادور های
فاسد بیشترین ابزار تولید، از آن جمله کارخانه ها و معادن را
در دست گرفته بودند. در شرایط فعلی آنها تا حدودی در فعالیت
خود محدود شده اند اما این امکان وجود دارد که از در اعتراض
درآیند و علیه کشور دست به خرابکاری
بزنند. آنچه مسلم است در برخورد با الیگارش ها اقدامهای
پلیسی- امنیتی کافی نخواهد بود. برای پایداری و حفظ منافع
کشور و مردم، باید ایدئولوژی جدیدی جهت ساختن یک جامعه سالم و
رشد یابنده در پرتو عدالت اجتماعی که در قانون اساسی جدید نیز
جای ویژه ای دارد حاکم شود. در آن صورت میتوان از نتیجه
مبارزه با سرمایه داری جهانی و عوامل داخلی آنها اطمینان حاصل
کرد.
در این برهه زمانی، چرا گردش به چپ ضرورت حیاتی دارد؟ کافی است
به اطراف خود نظری بیفکنیم تا متوجه شویم چه نیروهایی از پوتین
قاطعانه حمایت می کنند. در اولین نظر، حمایت جمهوری بلاروس است
که مسیر سوسیالیستی را برگزیده و دستاورد های آن عینیت یافته
اند. بی دلیل نیست که غربیها نسبت به راه درستی که رهبر آن
کشور دنبال کرده است کینه توزانه رفتار می کنند. در نظر دوم،
جمهوری خلق چین است که سوسیالیسم را با ویژگیهای چینی انتخاب
کرده است. در ادامه، جمهوری سوسیالیستی ویتنام، کوبا، ونزوئلا
و برخی از کشورهای آفریقایی که از طرف غربیها غارت شده اند
از این به بعد میدانند چه کشورهایی آنها را یاری خواهند کرد.
بشار اسد، رهبر حزب بعث رنسانس پشت سر گذاشته عرب هم که جای
خود را دارد. چنین متحدان جهانی، همواره گردش به چپ در روسیه
را درک کرده و از آن حمایت خواهند کرد.
با وجود حمایت مردمی از جانب خلق های فدراسیون روسیه و احزاب
چپ از دولت، ولادیمیر پوتین، باری سنگین و مخاطره آمیزی را بر
دوش گرفته است اما تنها یک نیروی سیاسی مجرب و کار کشته ای
مانند حزب کمونیست فدراسین روسیه است که میتواند به طور مؤثر
وی را در راهی که برگزیده است یاری رساند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۶ آوریل ۲۰۲۲ |