فشار همآهنگ و سنگینی که غرب بر روسیه وارد آورده، خود بهترین
نشانه آنست که ناتو و بویژه سران آن به رهبری امریکا، اوکراین
را تبدیل به تخته پرشی برای جنگ اتمی با روسیه در نظر گرفته
بودند.
آنها طی 8
سال، تدارک این حمله نظامی را دیده بودند و ارتشی فاشیستی زیر
نظر
"آزوف"
را مرکب از 70
هزار نیرو به همراه مستشاران نظامی ناتو برای همین هدف سازمان
داده بودند.
آموزش فاشیستی در مدارس پایه ریزی شده بود و واحدهای نظامی
اوکراین را در همین جهت مغز شوئی کرده بودند.
سیستم تبلیغاتی نیز بر همین مبنا قرار داشته است.
سیل سلاحی که از پیش از ورود ارتش روسیه به اوکراین به این
کشور منتقل شده و استفاده از آنها آموزش داده شده بود و لهستان
برای همین هدف به انبار سلاح و تدارکات تبدیل شده بود.
دولت بشدت راستگرا و نیمه فاشیستی را بر لهستان حاکم کردند و
سعی کردند با یک انقلاب رنگی رژیم حاکم بر جمهوری بلاروس را هم
سرنگون کنند و حکومتی شبیه و متحد لهستان در آنجا بر سر کار
آورند.
خشم سران ناتو و تحریم ها و فشارهای اقتصادی که بلافاصله علیه
روسیه وضع شد نیز خود نشان داد که چقدر از
"رودست"
خوردن از روسیه و بر آب شدن نقشه هایشان عصبانی اند.
هدف آن بود که ابتدا دو جمهوری خود مختار در شرق اوکراین که
کمونیست ها بر آن حاکم اند با وسیع ترین قتل عام فاشیستی سرکوب
شود و متعاقب آن به کریمه حمله شود و در صورت صاف کردن و پاک
کردن شرق اوکراین، ناتو سلاح های اتمی را در مرز روسیه مستقر
کند.
زیر رگبار اخبار جعلی و تحریک آمیز رسانه های جهان غرب، نمی
خواهند اجازه بدهند مردم به عمق فاجعه ای که روسیه آن را خنثی
کرد پی ببرند.
ماجرا تنها با استقرار موشک های اتمی در مرزهای روسیه خلاصه
نمی شد.
آنها برای برپائی نمایشگاه سلاح های اتمی به اوکراین نمی رفتند
بلکه در گام بعدی جنگ علیه روسیه با هدف تقسیم آن کشور به چند
کشور
-
شبیه آنچه در یوگسلاوی انجام شد-
روسیه را مانند شکاری که از پای در آمده میان خود تقسیم کنند و
منابع عظیم آن را به غارت ببرند.
همه اینها را پوتین با اشاره، در نخستین فرمان آغاز عملیات
ویژه
نظامی در اوکراین و بعنوان دلائل این عملیات اعلام کرد.
بنابراین و برخلاف ادعاهای آلوده به دروغ سران غرب و رسانه های
آن، روسیه برای تصاحب اوکراین وارد این کشور نشد.
سرزمینی که هم از نظر نژادی با روسها یکی هستند
(اسلاو)
و هم بصورت تاریخی بخشی از روسیه
قبل از
دوران اتحاد شوروی بوده است.
روسیه وارد اوکراین شد تا خطر اتمی شدن اوکراین و خطر فاشیسم
را خنثی کند و ناتو را سر جایش بنشاند.
از استقلال دو جمهوری دونتسک و لوگانسک حمایت کند و منطقه
"دونباس"
را که این دو جمهوری در آن واقع است از دولت کیف جدا سازد.
پاکسازی خرسون، اودسا و ماریاپل از فاشیست ها و بیرون راندن
ارتش اوکراین از آنها هدف بود.
این بنادر و شهرها می توانند به آن دو جمهوری وصل شوند و یا
خود مستقل می شوند و در این صورت تمام راه های آبی کیف از آن
گرفته می شود تا ناتو فرصت بهره گیری نظامی از بنادر اوکراین
را نداشته باشد.
امری که اکنون در حال تحقق است و در آغاز هفته ای که در آن
هستیم، در حضور رئیس جمهور
"دنتسک"
بنام
"پوشیلین"
در آمفی تئاتر شهر بندری و مهم ماریاپل که از وجود فاشیست ها
پاکسازی می شود، انتخابات شهرداری انجام و شهردار جدید ماریاپل
انتخاب شد.
کاری که بی شک در آینده نزدیک در شهر خرسون و شهر اودسا هم
تکرار خواهد شد.
گرفتن
"کیف"
از ابتدا هم در برنامه نبوده و جنجالی که رسانه های غرب اکنون
تحت عنوان شکست ارتش روسیه و عقب نشینی از کیف مطرح می کنند و
صحنه سازی شهرک
"بوچا"
در اطراف کیف راه انداخته اند، صرفا جنگ روانی است.
بدین ترتیب، باید در ورای تبلیغات غرب، به آنچه در اوکراین روی
داد و نتایج و بازتاب های آن در آینده اندیشید.
به گردش به چپ در روسیه، به تقویت جبهه چپ جهانی، به استقلال
کشورها و دست رد زدن بر سینه امریکا، به تلاش برای بیرون آوردن
شبکه جهانی اینترنت از انحصار غرب، به جدا سری های قطعی از
ناتو و اختلافات در درون هسته مرکزی این پیمان نظامی.
به جبهه جهانی مقابله با امریکا و متحدان غربی آن که قطعا چین،
روسیه، هندوستان در مرکز آن خواهند بود و دهها کشور دیگر نیز
به آن خواهند پیوست.
به بی اعتمادی به بانک ها و سیستم پولی جهانی و جایگزین ها و
به دهها پنجره تازه ای که با حوادث اوکراین به روی بشریت باز
خواهد شد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۶ آوریل ۲۰۲۲ |