ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

عنوان اول پیک نت ۲۳ اردیبهشت

از اعتراضات ۱۴۰۱

چه حاصلی باقی مانده!

 
 
 

 

از آن هیاهوئی که تلویزیون های سه قلوی لندن، درجریان جنبش اعتراضی نیمه دوم سال گذشته راه انداختند، چه باقی مانده است؟ صرفنظر از اعتراض وسیع زنان و دختران ایران نسبت به حجاب اجباری که حکومت تا حدودی آن را پذیرفت و واقعیت نیز اینست که از پیش نیز تا حدودی حجاب اجباری به حاشیه رانده شده بود، آنچه به یاد ماند، افزوده شدن بر شمار زندانیان مدنی و سیاسی، مشتی شعارهای آلوده به توهمی است که عملا موجب بسته شدن بیشتر فضای سیاسی توسط حکومت شد و ناامیدی -عمدتا در میان جوانان- و بی تفاوتی نسبت به تحولات سیاسی داخلی و خارجی که ما آن را از روی آمار خوانندگان و دنبال کننده اخبار مهم تحولات شاهدیم. این بی تفاوتی قطعا در انتخابات مجلس آینده خود را نشان خواهد داد. روی کلاب هاووس ها نیز وضع بهتر از این نشده و نیست و حتی فاجعه آمیز تر، که نمونه ای از آن را در تکمیل همین عنوان اول از یک کلاپ هاوس شرم آور می شنوید.

از تشویق به استفاده از کوکتل مولوتف و حتی آموزش آن روی اینترنت و شعار مضحک "انقلاب دهه هشتادی" که بر ماهیت اولیه اعتراضات سایه افکند، بیش از این نمی شد انتظاری داشت. در آن روزهای تسلط شعار و هیجان بر منطق و شناخت اوضاع جهان و اوضاع ایران و حکومت، هیچکس نپرسید که آن دهه هشتادی که آن سه تلویزیون لندنی بی وقفه آن را بعنوان موتور انقلاب تشویق می کردند کیستند و دارای چه پایگاه اجتماعی و طبقاتی اند؟ در میان این دهه هشتادی مانند هر کشور دیگری، عده ای دانشجوی دانشگاهها، عده ای بیکار، برخی معتاد، برخی کیف قاپ و اکثریتی هیجان زده و ناراضی از حکومتند و بی خبر از علم انقلاب. ناتوان از  پاسخ به این سئوال که «آیا در ایران شرایط انقلابی حاکم است و یا حکومت همچنان دارای توان مانور و ماندن نیست؟» غم انگیز تر آن که عده ای که سابقه فعالیت سیاسی دارند و در مهاجرت بسر می برند نیز بنام چپ سخن از "ابر جنبش انقلابی" گفتند و شماری نیز از راست، همایش برلینی برپا کردند و چپ ها را نیز بدنبال خود کشاندند و وعده سقوط قریب الوقوع حکومت و رسیدن به تهران را  دادند. مهم نیست که با چه فرمولبندی گرفتار این توهمات شدند، مهم اینست که نتوانستند شرایط جهانی، نقش امریکا و اسرائیل که برخاسته از وحشت آنها را از قدرت نظامی و اتمی ایران و پیوستن ایران به جبهه شرق است درک کنند. ما در اوج آن روزهای اعتراضات با عنوان درشت نوشتیم که شعارهای این مرحله از جنبش تغییر، آموزش رایگان، مسکن، نان، کار، خاتمه بخشیدن به خودی و غیر خودی، انحلال سازمان های تفتیش عقاید و حراست ها، مقابله با خصوصی سازی ها و نابودی تولید و حاکمیت تجارت و مافیاهای اقتصادی است. چرا این خواست ها که خواست های یک مرحله مهم تحولات در ایران است مطرح نمی شود؟ و تلویزیون های سه قلو حتی یکی از این خواست ها را مطرح نمی کنند و صرفا روی شعار براندازی کور متمرکز شده اند؟

حاصل آن سطحی نگری، انفعال سیاسی است که امروز شاهدش هستیم. چنان که پس از ماجرای حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸ و خروج از تحصن دانشجویان از دانشگاه تهران و ریختن به خیابان ها و سرکوب متعاقب آن، شاهد شدیم. به گذشته بازگردیم و تاریخ را مرور کنیم. همین حالت انفعال پس از شورش ۱۵ خرداد و سرکوب آن توسط ارتش شاه حاکم نشد؟

ما اعتقاد داریم که بخش مهم و عمده کم اطلاعی مردم ناشی از تحجر مذهبی حکومت، حاکم شدن غارتگری بر کشور، دروغگوئی و خشونت حکومتی، نقش ویرانگر بی اعتمادی به صدا و سیما و هر حرف و سخنی که از دهان مقامات و امام جمعه ها بیرون می آید است. حکومت حتی در توضیح و قانع کردن افکار عمومی نسبت به سیاست خارجی کنونی خود و ترسیم جبهه بندی جهانی عاجز است، گرچه در راس نظام  "نگاه به شرق" بعنوان سیاست راهبری اعلام شده است.  این نیست و نشده، مگر بدلیل ضعف بنیادین سیاست های داخلی در تمام عرصه های اقتصادی و اجتماعی. نظام در ادامه حزب ستیزی، حتی از اعلام یک جبهه و حزب در چارچوب سیاست نگاه به شرق عاجز است. دلیل این عجز، قدرت اقتصادی مخالفان هر نوع تشکل غیر خودی و هر نوع تجدید نظر در سیاست های گذشته و مخالفت با سیاست گردش به شرق است. این قدرت اقتصادی تقریبا تمام رسانه ها و مطبوعات ایران را با پول هدایت میکند. همچنان که صدا و سیما را مرتجعین مذهبی از نوع حجتیه اندیشان جبهه پایداری هدایت می کنند. ما بارها نوشته و تاکید کرده ایم که تضاد کنونی میان دو سیاست داخلی و خارجی نمی تواند برای مدت طولانی ادامه یابد، بویژه که غرب با تمام امکانات تبلیغاتی و اقتصادی خود علیه سیاست خارجی کنونی ایران قرار دارد و خنثی سازی این مخالفت جز از طریق یورش به قلب و کانون مخالفت ها در داخل کشور ممکن نمی شود، در غیر اینصورت و با ادامه تعلل، مخالفان نگاه به شرق بر موافقان آن غلبه خواهند کرد. مردم هنوز نمیدانند که در سیاست نگاه به شرق چه مزایای اقتصادی قراراست شامل حالشان شود، حتی سرمایه داری میانه کشور نیز چنین تصور می کند که با گردش به شرق کسب و کار و فعالیت آنها دولتی خواهد شد. روشنفکران و اقشار میانه و متوسط جامعه نیز تصور می کنند گردش به شرق یعنی اختناق کامل. علم کردن "کره شمالی" با هدف تقویت همین برداشت نادرست عمومی دنبال می شود.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  ۱۳ مه ۲۰۲۳

 
 

اشتراک گذاری: