ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

۲۸ بهمن ۱۴۰۳

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

یادداشت یکی از بازداشت شدگان

عزم حکومت برای جلوگیری از

برخوردهای امنیتی با دانشجویان

 
 
 

 

 

درباره بازداشت، پاسخگویان به فراخوان مخالفت با ادامه حصر میرحسین موسوی و آزادی زندانیان سیاسی در برابر دانشگاه تهران، گزارشی متفاوت منتشر شده است. این گزارش نشان میدهد که برخوردهای امنیتی با بازداشت شدگان مقابل دانشگاه تهران تفاوت اساسی با برخوردهای امنیتی سالهای گذشته بوده است.

یکی از خوانندگان پیک نت با این توضیح کوتاه، گزارش بازداشت را برای انتشار دراختیار پیک نت گذاشته است. او نوشته است: از پزشکیان ببعد برخورد با مردم تغییر اساسی کرده و حاکمیت سعی میکنه مقابل مردم قرار نگیرد و موضوعات را رفع و رجوع کند. در مطلبی هم می خوانید همین نوع برخورد احساس می شود. یعنی برخوردهای تحقیرآمیز دوره های گذشته صورت نگرفته است.

 

روایت یکی از بازداشت شدگان شهرستانی از تجمع ۲۵ بهمن

استقبال از فراخوان دیروز بسیار بیشتر از آن حدی بود که پیش بینی می کردیم. هرچند مجال و فرصت  تشکیل یک جمع چند نفره هم وجود نداشت.

اغلب معترضین بدون اینکه فرصت اقدامی علنی را پیدا کنند  به بازداشتگاه های موقت هدایت شدند ، خود من  که از ساعت یازده تا حدود چهارده و نیم ظهر  در بازداشتگاه نیروی انتظامی نزدیک انقلاب بودم شاهد بازداشت حدود ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر بودم که که اغلب شان میانسال و بزرگسال  بودند . از شهر ما بدون اینکه با هم هماهنگ کرده باشیم حداقل 4 نفر از دوستان بوسیله نقلیه عمومی  و بی خبر از قصد هم عازم تهران شدیم ، هیچیک از ما حاضر نشده بودیم  مسئولیت و شرمندگی همراه کردن دیگران و عواقب آن را بر عهده گیریم .

یکی از بازداشتی ها در ون نیروی انتظامی، گوشی را مخفیانه با خود همراه داشت او از تحویل آن به مامور طفره رفته بود و با آن به خانواده خود و چند بازداشتی دیگر زنگ می زد تا بازداشت آنها را خبررسانی کند.

دیگر یاران نیز جلوی او سرپا ایستاده بودند تا وی  را که نشسته بود و گوشی وی را از چشم ماموران ردیف جلوی ون استتار کنند.

در ون بازداشتی های ما دو پزشک نیز حضور داشتند.

در همان لحظه یک جوان که معلوم بود تحصیل کرده و مدرک عالی دارد  را با دستبند پلاستیکی یک بار مصرف به داخل ون آوردند چند دقیقه گذشت  دیدم دستبندش باز شده است.

از او پرسیدم  چطور بست پلاستیکی را بریدی؟ گفت یکی از آقایان  با فندک سیگار بست را آتش زد و سوزاند و پاره کرد.

بعد از ۱۰ دقیقه مامور پرسید دستبندت چی شد؟

گفت دوستان زحمتش را کشیدند ، همه بازداشتی های داخل ون خندیدند.

 یکی که موبایل داشت به مامور گفت : برادر جان! چند تا دیگه از این تجمعات بشه، شما هم کم کم راه می‌افتی میای طرف ما؟

 باز همه مسافران ون خندیدند.

 از جوان پرسیدم چرا بازداشتت کردند؟

گفت این دستنوشته را در پیاده روی روبروی دانشگاه بالای سرم بردم. پرسیدم  چند نفر پلاکارد بالا بردید ؟ گفت یک نفر،  فقط من بودم!

در بازداشتگاه ابتکار عمل با بازداشتی ها بود، نه امنیتی ها زیرا همه باتجربه و صبور و بذله گو و شوخ طبع و اغلب سرباز جبهه و ایثارگر بودند.

عده ای از بازداشتی ها نماز جماعت به امامت یک آقای کت و شلواری می خواندند و تقریبا اغلب قریب و به اتفاق بعد از نماز سرود ملی را اجرا کردند.

 بازداشت شدگان که بالای ۵۰ سال داشتند با  صلابت و مصمم  امنیتی ها را به بازی گرفته بودند.

 به عنوان نمونه یکی داد می زد آقا ساعت یک شد ناهار نمیخواین بدین؟ دیگری به طنز  پاسخ می داد  پزشکیان رئیسی نیست که نهار بده!

بعد از ۱ ساعت نهار هم برایمان در ظروف یک بار مصرف آوردند که برخی خوردند و برخی امتناع کردند.

اتحاد و همبستگی بی نظیر بود همه به فکر دیگران بودند نه خودشان .

اتفاق عجیبی که چند بار مشاهده کردم این بود که  در بازداشتگاه  تهران هر یک بچه ها که زودتر ترخیص می شد اکراه داشتند که بدون همراهی سایر دوستان از محوطه بازداشتگاه بیرون روند و رفیق نیمه راه باشند،  اما ترخیص نشده ها با اصرار آنها را ترغیب به خروج و آزادی می نمودند.

در بازداشتگاه در بازرسی بدنی متوجه گوشی همان آقایی شدند که گوشی را تحویل نداده بود  آنرا  از وی گرفتند. او می‌خندید که خدمت شما، دیگر به آن احتیاج ندارم!

یکی از بازداشتی ها که جوان بود تعریف می کرد که برگه اظهارنامه ( بازجویی) نوشته بود که برای تجمع آمده است. مامور بازجو به او گفته بود این برگه را پاره می کنم، یکی دیگه بنویس و انکار کن که برای تجمع آمده بودی، گفت : به او گفتم:  "من اینجا هستم اتفاقا به این نیت که شجاعت  و دفاع از حقیقت را تاکید و ترویج کنم، آنوقت  شما از من می‌خواهید که حقیقت را انکار کنم؟!"

در پایان پس از گرفتن مشخصات و تصویربرداری و ضبط گوشی ها، گمان می کنم  تقریبا همه را آزاد کردند.

یک گزارش مایوس کننده هم عرض کنم وقتی ترخیصم کردند به دو کتابفروشی روبروی دانشگاه رفتم و درخواست تلفن کردم که خبر آزادی ام را به همسرم بدهم. گفتم گوشی ام را در بازداشت ضبط کرده اند. آنها از دادن تلفن امتناع کردند اما کتابفروشی سوم با اشتیاق تلفنش را در اختیارم گذاشت.

دیروز نیروهای امنیتی هم  بردبارتر و مودبانه‌تر با بازداشتی ها مواجه شدند، اتفاقی بسیار مبارک که باید آغاز این درایت نسبی را از سوی  حاکمیت قدر دانست.

اگر بخواهم تجمع دیروز را در چند جمله بیان کنم خواهم گفت:

دیروز برنده میدان، رحیم قمیشی و ناصر دانشفر و دوستان رزمنده و ایثارگرشان بودند.

 آنها شجاعت و متانت و حق طلبی را توامان تکثیر و ترویج کردند و  این جمعیت بردبار و صبور و متهور  بی‌ادعا را  از اقصی نقاط کشور به تهران آوردند و با وجود اینکه خود در حبس و غایب بودند آنرا  در سکوت و آرامش  کامل به بهترین طریق ممکن مدیریت کردند .


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  ۱۶ فوریه  ۲۰۲۵

 
 

اشتراک گذاری: