تند تر
شدن
مواضع
اروپائی
ها علیه
ایران که
اعلام
تحریم
کشتیرانی
و
پروازهای
بین
المللی
ایران و
همچنین
قطعنامه
اخیر
شورای
حکام
اتمی
نمونه
های
آنست،
نتیجه
فروپاشی
یکی از
خاکریزهای
مهم
ایران در
منطقه،
یعنی حزب
الله
لبنان
است. این
رویداد
نشان داد
که پیش
بینی های
نظامیانی
مانند
سردار
سلیمانی
چقدر
درست و
استراتژیک
بوده
است.
اروپائی
های نیمه
جان، که
از
ماجرای
ترور
ابلهانه
میکونوس
تاکنون
اینگونه
بی پروا
علیه
ایران
وارد
میدان
نشده
بودند،
حالا
شمشیر را
از رو
بسته
اند.
نتیجه
جابجائی
های
آینده در
کاخ سفید
شق القمر
نخواهد
بود و بر
خلاف
نظرات
سینه
چاکان
غرب، که
این
روزها
بسیار
فعال شده
اند، آبی
برای
ایران در
کاخ سفید
گرم
نخواهد
شد.
جابجائی
در کاخ
سفید
آنقدر
اهمیت
ندارد که
هوشیاری
حکومت در
ایران
اهمیت
دارد.
این
هوشیاری
می گوید
که باید
خاکریز
از دست
داده را
جبران
کرد. با
تمام
قدرت پشت
یمن
ایستاد،
از سنگر
سوریه با
چنگ و
دندان
دفاع کرد
و از همه
اینها
مهم تر،
قدرت
نظامی
ایران را
بسرعت
افزایش
داد.
نیروی
هوائی
ایران
باید
تقویت
شود و
حتی نیم
گام در
عرصه
فعالیت
های اتمی
نباید
عقب
نشست.
این عقب
ننشستن
آن نیست
که اعلام
شود بمب
اتم
داریم که
اگر هم
داشته
باشیم
نباید
اعلام
کنیم.
آنها که
باید از
این
بازدارندگی
اطلاع
داشته و
آن را در
محاسبات
خود
بگنجانند
نیازمند
اعلام
رسمی
داشتن فن
آوری
تولید
کلاهک
اتمی از
سوی
حکومت
نیستند،
منتظر
اعلام آن
و برپائی
بزرگترین
جنجالند
و کسانی
که چنین
توصیه
هائی می
کنند یا
مامورند
و یا
نادان.
باید
داشت،
اما
نباید
گفت و
اعلام
کرد.
جنگ غزه
و لبنان
که
همچنان
در حال
گسترش
است،
نشان داد
که ایران
باید
هرچه
زودتر با
نزدیک
ترین
متحدان
خود
پیمان دو
جانبه
نظامی
منعقد
کند. در
راس این
متحدان
روسیه
قرار
دارد.
روسیه
ستیزانی
که بر سر
راه چنین
قراردادی
سنگ
اندازی
می کنند
نیز یا
مامورند
و یا
نادان و
یا شیفته
امریکا.
آنها
همان
کسانی
اند که
اجازه
کوتاه
شدن
دیوار
میان
مردم و
حکومت را
هم با
انواع
کارشکنی
ها و
حادثه
جوئی ها
و توطئه
علیه
دولت
پزشکیان
نمی
خواهند
بدهند.
دیواری
که باید
آنقدر
کوتاه
شود که
بتوان آن
را با یک
لگد
ویران
کرد و
این یعنی
برداشتن
گامی
بلند
برای
تقویت
جبهه
داخلی،
بعنوان
مکمل آن
سیاست
خارجی که
دربالا
به آن
اشاره
شد.
کوتاه تر
و صریح
تر از
این نمی
توان جان
کلام را
گفت! |