اسرائیل
توانست
در جریان
بمباران
غزه و
سپس
بمباران
لبنان،
ضربات
مهمی بر
جبهه
مقاومت
وارد
آورد.
اسرائیل
در جریان
این
ضربات،
علاوه بر
ویرانی و
کشتار
دهها
هزار
نفری در
غزه و
لبنان،
شمار
قابل
توجهی از
فرماندهان
حزب
الله،
حماس و
حتی
ایران را
که در
کنار
آنها
بودند
ترور کند
و یا در
جریان
بمباران
بکشد.
بدین
ترتیب،
بر یکی
از مهم
ترین
خاکریزهای
ایران در
منطقه
ضرباتی
وارد آمد
که
غافلگیر
کننده
بود. در
گام دوم،
برای
متلاشی
کردن
خاکریزهای
ایران در
منطقه،
پس از
اعلام
آتش بس
موقت
میان
اسرائیل
و لبنان،
گروههای
تکفیری
که
ترکیه،
اسرائیل
و امریکا
مشترکا
آنها را
تجهیز و
آموزش
داده
اند،
حمله به
سوریه را
از مرز
حلب آغاز
کردند.
هنوز
ابعاد و
نتایج
این حمله
که ارتش
ترکیه
مستقیما
در کنار
آنها
وارد عمل
شده
معلوم
نیست،
اما آنچه
مسلم
است،
کوتاه
کردن دست
ایران از
سوریه و
بستن مرز
انتقال
سلاح از
سوریه به
لبنان از
اهداف
این حمله
نظامی
است و
همکاری
ترکیه و
اسرائیل
در این
زمینه
انکار
ناپذیر.
این
خاکریز
دوم
ایران در
منطقه
است.
ایران
هیچ راه
گریزی جز
بر عهده
گرفتن
نقشی
موثر در
خنثی
کردن این
حمله
ندارد،
حتی اگر
شماری از
نظامیان
و
سپاهیان
آن
قربانی
شود،
همانگونه
که
تاکنون
شماری از
آنها، از
جمله یک
فرمانده
سپاه در
حلب کشته
شد.
ضرورت
این حضور
از آنجا
ناشی می
شود که
اگر دست
ایران از
سوریه هم
کوتاه
شود، جمع
کردن
گروه های
شعیه
عراقی که
به ایران
نزدیکند
به آسانی
امکان
پذیر است
و آنگاه
همه
مقدمات
برای
حمله به
ایران
فراهم
آمده
است. ما
این نظر
را در
عنوان
اول سه
شنبه
گذشته
نوشتیم و
تاکید
کردیم که
ایران
باید با
تمام قوا
در سوریه
و یمن
حضور خود
را حفظ
کند و
این دو
سنگر را
نگهدارد.
هر نوع
خوش بینی
به غرب
به امید
خنثی
کردن
توطئه
استراتژیک
اسرائیل
و امریکا
برای
تجزیه
ایران،
سرانجام
به خیانت
ختم
خواهد
شد. دست
همه آنها
در دست
یکدیگر
است. راه
حلی که
ما
پیشنهاد
می کنیم،
نه دوری
از روسیه
و چین به
امید
خنثی
سازی
استراتژی
تجزیه
خاک
ایران از
سوی غرب،
بلکه بر
عکس،
نزدیکی و
اتحاد
قاطع
نظامی و
اقتصادی
با چین و
روسیه
است.
جبهه غرب
علیه
ایران
است و
هیچ راه
حلی جز
پیوستن
به جبهه
شرق در
برابر
جبهه غرب
نیست. |