پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری و قهر و آشتی و
طلبکاری سهمی در دولت توسط اصلاح طلبان، یکبار دیگر
بحران ایدئولوژی اصلاح طلبی در ایران آشکار شد.
البته این بحران برخلاف تصورات برخی ها، به معنای
پایان ضرورت اصلاحات و تغییرات همه جانبه در جامعه ما
نیست. برعکس جامعه ما بیش از هر زمان دیگر به عمیق
ترین اصلاحات نیاز دارد، اما نه آن اصلاحاتی که اصلاح
طلبان غربگرا بلندگوی آن شده اند.
مشکل ایدئولوژی اصلاح طلبی در کجاست؟ و بحث با اصلاح
طلبان بر سر چیست؟
تمام بحث با اصلاح طلبان بر سر این موضوع ساده است که
نیاز به اصلاحات از کجا ناشی میشود؟ از واقعیت جامعه
ما یا از یک تئوری و نظریه یا ایدئولوژی بنام اصلاح
طلبی؟
نقطه عزیمت ضرورت اصلاحات در جامعه ما واقعیت جامعه و
نیاز آن به اصلاحات است نه هیچ تئوری یا نظریه یا
ایدئولوژی اصلاح طلبی یا انقلابی یا غیرانقلابی.
اختلاف با اصلاح طلبان یا ایدئولوژی اصلاح طلبی در
اینجاست. بسیاری از اصلاح طلبان ضرورت اصلاحات را از
نیاز جامعه به اصلاحات نتیجه نمیگیرند بلکه از
ایدئولوژی اصلاح طلبی نتیجه میگیرند. میگویند جامعه
ما باید اصلاحات کند و سکان حکومت به ما واگذار شود تا
انقلاب نشود.
این در حالی است که جامعه ما باید اصلاحات کند برای
آنکه به اصلاحات نیاز دارد نه برای آنکه انقلاب بشود
یا نشود و مگر دست ماست که انقلاب بشود و یا نه. مگر
انقلاب 57 دست ما (سیاسیون و حتی مبارزان سیاسی) بود!
انقلاب یک امر اجتماعی است که پایه های علمی خود را
دارد. از جمله خیزش وسیع و توده ای مردم برای سرنگونی
یک نظام و جایگزین کردن آن با یک نظام دیگر و ناتوانی
حکومت ها برای مانور بموقع برای اصلاحات و جلوگیری از
انقلاب و سرنگونی خود.
ما همین مشکل را با طرفداران براندازی هم داریم و
بارها به برخی فعالان و به ویژه اقتصاددانان چپ و
مترقی داخل کشور که با جمهوری اسلامی مخالف هستند
گفتهایم که شما نمیتوانید منتظر شوید که جمهوری
اسلامی سرنگون شود و شما بشوید وزیر اقتصاد و بعد راه
حل ارائه دهید و مشکلات اقتصادی را حل کنید! جامعه ما
امروز به اصلاحات اساسی نیاز دارد و مردم این را از ما
میخواهند. اصلاحات این نیست که حتما شما به حکومت
برسید، این چه کسی و چه طبقه و قشری باید به حاکمیت
برسد را ماهیت انقلاب تعیین می کند و نه شما!
یک نیروی مترقی ولو طرفدار انقلاب باید بتواند برای
مشکلات و معضلات امروز جامعه ما راه حل و اقدامات
اصلاحی پیشنهاد دهد. اینکه این راه حلها مورد قبول
حاکمیت قرار میگیرد یا نمیگیرد یا تا چه اندازه و چه
مقدار از آن میتواند اجرا بشود و چه مقدار از آن نیاز
به جمع آوری نیروی اجتماعی بیشتری دارد بحث دیگری است.
همانگونه که اکثریت مردم جامعه ما در همه
انتخاباتهایی که میتوانسته کمک کند به پیشرفت
اصلاحات به عنوان ضرورت و نیاز جامعه شرکت کردهاند
بدون آنکه آگاه از ایدئولوژی اصلاح طلبی باشند، یا
برای خود خط قرمزی بنام بقای جمهوری اسلامی تعیین کرده
باشند.
اولین مشکلی که اصلاح طلبان را فاقد هدف و برنامه کرده
اینست که مردم و نیروها را نه در حول یک هدف مشخص، هدف
برخاسته از نیاز دوران و مطابق با شرایط جهانی و داخلی
بلکه حول یک هدف منفی، یعنی "من" در حاکمیت می بیند.
مشکل دوم اصلاح طلبان ناتوانی از برقراری یک رابطه
درست با جنبشهای اعتراضی مردم است که نماد آن را در
شورش های نوبتی سالهای گذشته دیدیم. اصلاح طلبان بجای
آنکه فکر کنند که این شورش ها به پیشبرد "اصلاحات" در
جامعه منجر میشود و میتواند بن بستهای آن را بشکند
یا نه، تمام هم و غم خود را بر این قرار دادند که آیا
این شورش ها راه بازگشت آنها به حکومت را هموار می کند
یا خیر؟
بعبارت دیگر، بنظر آنان اصلاح طلبی وسیلهای برای
انجام اصلاحات در جامعه نیست، برعکس اصلاحات
وسیلهایست برای گشوده شدن راه حکومت برای آنها.
مشکل سوم آنست که وقتی جای هدف و وسیله تغییر کرد،
وقتی اصلاحات از هدف تبدیل شد به وسیله، نتیجه آن
میشود که ما در سالهای گذشته شاهد آن بوده ایم.
و بالاخره مشکل چهارم و شاید مهمترین مسئله آنست که
اصلاح طلبان، اصلاحات را تبدیل به لولوئی برای فشار به
حکومت کرده اند. این درحالیست که جامعه و اکثریت مردم
ما تشنه تغییرات هستند و اصلاحات را برای تغییر
میخواهند و نه برای فشار به حکومت برای بر سر کار
آمدن اصلاح طلبان.
ما امیدواریم که بحران و تشتت نظر در میان اصلاح
طلبان، به جدا شدن صف غربگرایان از صف طرفداران حامی
یک برنامه منسجم اصلاحی منطبق با شرایط کنونی جهان
بشود.
ما امیدواریم زیر فشار واقعیات جامعه، از بدنه اصلاح
طلبان نیرو کم شده و به نیروی اصلاح طلبان طرفدار
اعلام برنامه و طرح تغییرات افزوده شود.
بنظر ما زمان تجدید نظر در ایدئولوژی اصلاح طلبی فرا
رسیده است. اصلاح طلبان باید توجه خود را به تدوین و
تبیین و دفاع از اصلاحات مورد نیاز جامعه امروز ما
معطوف کنند.
اصلاحات در جامعه ما مساوی با تزریق غربگرایان به بدنه
دولت و حکومت نیست. اصلاحات در جامعه امروز ایران بکلی
متفاوت از آن اصلاحاتی است که 20 سال در دستور کار
قرار گرفت و عمدتا روی آزادی ها متمرکز بود و نه روی
کل سیاست های داخلی و خارجی کشور و تمرکز روی خواست
های قشرهای مختلف جامعه ما از کارگران و زحمتکشان تا
قشرهای متوسط
پیشبرد اصلاحات و تغییرات در
جامعه
امرز ما از این مسیر می گذرد و آن که خود را اصلاح
طلب میداند چاره ای جز پاسخگوئی به خواست عمومی ندارد.
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|