ايران و جهان  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

اول خرداد ۱۴۰۳

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

"خارکیف"، بلاگردان خاتمه

جنگ در اوکراین میشود؟

اسدالله کشتمند

 
 
 

 

 

امروز حتی روس ستیزترین غربی های جنگ طلب هم به این نتیجه رسیده اند وبعضی از آنها زیرلب اذعان می کنند که کار اوکرائین روبه اتمام است. درعین زمان سردمداران ناتو همچنان به آخرین مانورها متوسل می شوند و هر روز وضع را متشنج ترساخته و بشریت را درمعرض خطرنابودی کامل قرارمی دهند.

برای آن هااهمیتی ندارد که هر روز صدها تن از سربازان اوکرائینی بیهوده نابود می شوند. همان ۲۵ فوریه سال ۲۰۲۲ یعنی یک روز بعد از آغازعملیات ویژه روسیه در اوکرائین که "زلنسکی" خواهان مذاکره شده بود و یا همان ماه مارس ۲۰۲۲ که به وساطت ترکیه در شهر"انتالیا" خواهان آتش بس و اعلام بیطرفی اوکرائین شده بود، رژیم کنونی اوکرائین می توانست تا حدودی جان خود را سالم به در ببرد و با چنین باختی میدان را ترک نکند ولی غربی ها نگذاشتند چنین شود و آگاهانه اوکرائین را به کشتارگاه فرستادند. به امید اینکه بتوانند با آخرین اوکرائینی ها روسیه را تضعیف کنند. دیدیم که چنین نشد و امروز روسیه در میدان جنگ دست بالا را دارد. ده روز قبل ارتش روسیه برای مصون ساختن نواحی "بلگورود" و "کورسک" پیشروی در شمال "خارکوف" آغازکردند. در آغاز نبرد روس ها با سرعتی که برای غربی ها تعجب آور بود پیشرفت کردند و این پیشرفت ها ادامه دارد.

در اینکه ارتش روسیه قادر است با راحتی نسبی در جبهه "خارکوف" پیشروی کند، شکی نیست اما از دید استراتیژیک بالنسبه دراز مدت آیا واقعاً به پیشروی درهمین منطقه ادامه خواهند داد؟ آیا آزاد سازی شهر بزرگی با حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزارجمیعت با سی چهل هزار سربازی که روسیه وارد این منطقه کرده، امکان پذیر است؟ و نهایتا این نکته مطرح است که آیا در اوضاع کنونی تنها آزاد سازی مناطق روس نشین که در حقیقت همیشه جزو روسیه بوده هدف استرایژیک است؟ یا ناممکن ساختن پیوستن اوکرائین به پیمان "ناتو" اولویت بیشتردارد؟

من معتقدم که ایجاد شرایط ناممکن ساختن پیوستن اوکرائین به ناتومهمتراز همه ملحوظات دیگر است؛ حتی اگر روسیه در این بازی استراتیژیک عمداً مناطقی از آنچه را سرزمین تاریخی روس ها می داند، به عنوان دامی در جهت لگام زدن خواست نئو نازی های مسلط "برکیف" در جهت پیوستن به ناتو همچنان در ابهام وضع کنونی یعنی وابسته ماندن با ظاهرحقوقی به اوکرائین قراربدهد.

بعضی ها یورش ارتش روسیه به مواضع رژیم اوکرائین در"خارکوف" راعملیات انحرافی و نوعی فریب عملیاتی تلقی می کنند تا توجه حداکثر رژیم وابسته به ناتو را به "خارکوف" کشانیده و اولویت برترخود درمناطق دیگر را عملی سازد؛ چنانچه دیدیم نیروهای روسی همزمان درجهات دیگری هم پیشروی داشتند. در هرصورت دور ساختن تهاجم تروریستی نیروهای راکتی وتوپخانه ای اوکرائین برعلیه اهالی غیرنظامی مناطق "بلگورود" و "کورسک"هدف اولی و اساسی همین عملیات اخیر بوده است. همه علایم نشان دهنده این است که در حال حاضر روسیه قصد فتح "خارکوف" را ندارد ولی اگر فروپاشی ارتش اوکرائین که علیرغم کمک های سرسام آورغرب جمعی، بسیارشکننده و صدمه پذیرشده، ازهمین جا شروع شود، همه پیش بینی ها برهم خواهد خورد. بهرحال دیده شود وضع چگونه پیشرفت خواهد داشت. بغرنجی های صحنه های جنگ را تنها متخصصین و دست اندرکاران صحنه عمل  می توانند بهتر درک و توضیح کنند و راه حل را مطرح سازند. اما به طورکلی و با دیدی از بیرون، چندان دشوار نیست سنجیده شود که امریکا و ناتو قصد دارند اوکرائین را نه تنها از راه جنگ بلکه بهر وسیله ممکن قربانی منافع خود سازند و تمام صحنه های جنگ منجمله سرنوشت"خارکوف"هم ملهم از این امراست. درنتیجه هرنوع تحرک و واکنش ارتش روسیه را برپایه این امر کلی باید دید. دوسال جنگ نشان داد که چنین است. چنانچه درآغاز ماه جنوری سال گذشته "لیندسی گراهام" سناتور امریکائی با صراحتی که جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذاشت گفت که ما تا آخرین اوکرائینی برعلیه روسیه می جنگیم. این به اندازه کافی روشن است که اوکرائین فی النفسه، برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد؛ اما وسیله بسیارمهمی برای دستیابی به هدف اساسی اش یعنی تضعیف روسیه است. مسلماً استراتیژیست های امریکائی تنها به تضعیف روسیه نه که به تقسیم آن به چند کشورکمربسته بودند و شاید تا هنوزهم چنین خواب های خامی را در سرمی پرورانند. تاکنون که امریکائی ها با قربانی ساختن بی دریغ اوکرائینی ها به اهداف تعیین شده خود دست نیافته اند، به سادگی حاضرخواهند بود حتی با از دست رفتن بخش های دیگری از سرزمین اوکرائین توافق کنند به شرط اینکه اوکرائین کوچک تری را با شرایط عضویت به ناتو واردعرصه کنند؛ کوچکی و بزرگی اوکرائین در این صورت برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد. هرکسی جای استراتیژیست های امریکائی بود در وضع کنونی که امیدهای بلند پروازانه قبلی به نتیجه نرسیده است، اصولاً می خواست با امکاناتی نوین هدف تعیین شده اولی یعنی تبدیل نمودن اوکرائین به مثابه پایگاه کامل ناتو را عملی سازد و این چگونه می تواند امکان پذیرشود؟ شاید بتوان تصورکرد که امریکائی ها در صورت پیروزی روسیه یعنی آزاد سازی کامل "دونباس" و متصل کردن آخرین بقایای "زاپاروژیه" و "خرسون" به سرزمین مادری و همچنان آزاد سازی "نیکولایف" و "اودسا" و احتمالاً "خارکوف"، وضع به میان آمده از نتیجه جنگ را از سرناچاری پذیرفته و به"زلنسکی" دستور بدهند تا قرارداد صلح را امضا کند. درست است که چنین وضعی اگر درعمل پیش بیاید از دید بیرونی ظاهراًبه نفع روسیه و باعث شکست قطعی و سرافگندگی برای اوکرائین است اما برای امریکائی ها این امر می تواند زمینه ساز پیاده سازی نقشه های استراتیژیک شان باشد، وضعیتی که از سر ناچاری قابل قبول خواهد بود. یعنی اینکه در این صورت اوکرائین یک کشور درحال مناقشه نبوده و بر پایه منشور ناتو می تواند بدون هیچ مانعی وارد ناتو شود. اینکه در این صورت، اوکرائین درهم کوبیده شده و تحقیر شده است برای امریکائی ها پشیزی ارزش ندارد؛ ارزش اوکرائین برای امریکا در به خدمت درآوردن آن در هر وضع و احوالی است. آیا به چنین سناریوئی روس ها و امریکائی ها بارها نیندیشیده اند؟ عقل سلیم حکم می کند که حتماً و با جزئییاتی صدبار بیشتر ازانچه به ذهن ما خطور می کند، به آن اندیشیده اند. در این صورت اگر روال حوادث چنین پیشرفتی داشته باشد، منطقاً ایاروس ها اجازه خواهند داد حوادث چنین سمتی را در پیش بگیرد؟ با آن همه تجربه ای که روس ها در این سه دهه از سرگذرانده اند، بعید به نظر می رسد اجازه بدهند چنین احتمالاتی شانس تحقق بیابند. به طوریقین می توان گفت که چنین سناریوهائی در اطاق های فکر هر دو طرف بارها مورد سنجش قرارگرفته است. واقعیت های میدانی و توازن کنونی قوا بویژه توانمندی کنونی روسیه و تجربه ای که درطول بیشتراز بیست سال اخیر در روابط جنجالی خود با غرب به دست آورده، شاید شرایطی را فراهم سازند که امریکائی ها امکان تحقق بخشیدن چنین سناریوئی را نداشته باشند. اما بهرحال و در نهایت امر، امریکائی ها بعد از آن همه سرمایه گذاری و تلاش و دشمنی حداکثری با روسیه راهی نخواهند داشت جز اینکه در پی راه اندازی آخرین تلاش ها برای تطبیق این سیاست باشند. پس درصورتی که علیرغم سخت جانی واقعیت های میدانی چنین سناریوئی بتواند به یکی از وریانت های صحنه عمل مبدل شود، واکنش عملی روس ها چگونه خواهد بود؟ دریک نگاه کلی، تصورغالب بر این است که روس ها با ختم جنگ و آزاد سازی کامل مناطق روس نشین ضمانت های اجرائی مبنی بر بیطرفی اوکرائین وعدم پیوستن آن به پیمان های نظامی و به طریق اولی به ناتو را به مثابه شرط سنگ پایه ای حل مناقشات کنونی مطرح خواهند کرد، درغیر آن صلح عملی نمی شود. اما واقعیت این است که علیرغم اینکه اگرچنین راه حلی مطرح باشد، آیاروس ها بر پایه تجربه تاریخی خود برای لحظه ای هم به عهد و پیمان و"ضمانت" های غربی ها اعتماد خواهند کرد؟ مسلم است که نه!

دراین مقطع است که باید دید چه راه حل های دیگری میتواند وجود داشته باشد و این سوال مطرح می شود که پس روس ها چه باید بکنند که هم جنگ خاتمه بیابد و هم غائله به ناتو پیوستن اوکرائین در آینده دوباره مطرح نشود؟ درچنین مقطعی است که این فرضیه می تواند شکل بگیرد که روس ها کار اشغال تمام مناطق روس نشین را در شرایط کنونی یکسره نخواهند کرد. اصولاً آن ها می توانند موانعی را سر راه پیوستن اوکرائین به ناتو در آینده ایجاد کنند و آرزوی رژیم متمایل به نئونازیسم اوکرائین برای پیوستن به ناتو را مانند زخمی ناسوردر دل آن باقی بگذارند؛ چنین امری ممکن نیست مگراینکه درآخر کار به گفته مردم ما "خار بغلی" را برای طرف مقابل در اوکرائین باقی بگذارند تا هیچ گاهی اوکرائین نتواند به ناتو بپیوندد و به تخته خیز تجاوزعلیه روسیه مبدل شود. در این صورت عمده ترین طرح و وریانت عملی، دیرپا و مستحکم را چگونه میتوان تصورکرد؟ مشکل است جوابی قاطع دراین مورد داشت زیرا در وضع جنگی کنونی در اوکرائین که تغییرات روی صحنه لحظه ای است فاکتورهای بسیارعدیده و با اهمیت خارجی در درون این وضع میدان چندان بازی برای سنجش دقیق وپیش بینی حوادث باقی نمی گذارد، اما به طور کلی و با دیدی استراتیژیک و"برای فردا" میتوان تصور کرد که بایستی منطقه ای روس نشین ولی دارای اهمیت برای هر دو طرف همچنان در اختیار اوکرائین کوچک شده باقی بماند تا همواره هر دو طرف ادعای حاکمیت برآن را مطرح بسازند. مهم این است که اوکرائین و غرب جمعی توان حل آن را نداشته باشند و روسیه در برابر، دست بالاتر را همچنان دارا باشد. درچنین بازی ای که مسلماً بی درد و بی خطر نخواهد بود، مناسب ترین نقطه ای را که روس ها می توانند به مثابه دامی سنگین و مطمئن در برابر ناتو قرار بدهند وریانت "خارکوف مورد مناقشه" است. "خارکوف" هم برای روس ها اهمیت بالائی دارد و هم دومین شهر بزرگ اوکرائین کنونی بعد از "کیف"یعنی پایتخت کشوراست. در روس بودن خارکوف هیچکس شکی نیست ولی اوکرائین هم به هیچ دلیلی نمیتواند از حاکمیت خود براین شهر مهم صرفنظر کند. در نتیجه خارکوف همچنان به مرکز داغ مناقشه دوطرف باقی خواهد ماند. بیهوده نیست که درمورد حمله روسیه به شمال "خارکوف" چند روز قبل "پوتین" در جواب روزنامه نگاران درباره ادامه عملیات در خارکوف و اشغال این شهر گفت: "امروز چنین برنامه ای وجود ندارد". یعنی اینکه علیرغم پیشرفت های محسوس درشمال "خارکوف" واقعا روسیه فعلاً تصمیم ندارد آن را آزاد کند.

درچارچوب چنین سناریوئی همه مناطق دیگر به شمول "نیکولایف" و "اودسا" ازاد خواهند شد. در وضع کنونی و بهرحالی آزاد سازی "اودسا" از اولویت بسیار مبرمی برخورداراست؛ یکی بخاطر اینکه قطع تماس اوکرائین با دریای سیاه برای روسیه از اهمیت بالائی برخورداراست تا حملات با سلاح های ناتو برعلیه نیروی های روسیه در دریای سیاه کاهش یابد و کنترل دریای سیاه برای روسیه آسان ترشود و از جانب دیگر تداوم سر زمینی با "پردنستریا" فراهم شود. درجنگ بسیار بزرگی که امروز روسیه برعلیه ناتو به پیش می برد، به قربانی هم نیازاست. شاید"خارکوف" همان قربانی باشد که برای زنده ماندن و کنترل امریکا و ناتو بلاگردان این وضع شود. بهرحال اما می توان سنجید که "خارکوف" قربانی دائمی نخواهد بود. به علت اینکه تقریباً از سه طرف با سرزمین مادری وصل است و هرگاهی لازم باشد این سرزمین مادری به دادش می رسد. در چنین وضعی نباید از یاد برد که درهمه جنگ های بزرگ پارتیزان ها در کنار ارتش سرخ نقش بسیار بزرگ و حتی گاهی تعیین کننده داشته اند و این عامل جنگ پارتیزانی در"خارکوف" شاید بیشتر از هرجای دیگری به عنوان مکمل فعالیت های ارتش روسیه زمینه مساعد برای عمل و پیروزی داشته باشد. ازجانب دیگر از این امر بسیار با اهمیت نیز باید یاد کرد که درصورتی که جنگ پایان یابد قرارداد صلح با شرایط مطرح شده از جانب روسیه که به احتمال قوی طرف برنده جنگ خواهد بود بسته خواهد شد. احتمال زیادی وجود دارد که اصولاً قرارداد صلح شبیه قراداد "مینسک" باشد. در این صورت"خارکوف" درکادر اوکرائینی که به احتمال بسیار قوی فدرالی خواهد بود وحقوق همه ملیت ها ها و زبان ها در کادر قانون ضمانت اجرائی خواهند داشت، به زندگی خود ادامه خواهد داد و به مثابه "شمشیر داموکلس" برسرهواخواهان پیوستن به ناتو همچنان درهوا خواهد چرخید.

( عنوان مطلب انتخاب پیک نت است)


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  ۲۱ می  ۲۰۲۴

 
 

اشتراک گذاری: