امام جمعه های فاقد سواد سیاسی، تاریخی، اجتماعی که در جمهوری
اسلامی به قدرت رسیدند، تیشه به ریشه نسبتا قوی روحانیت شیعه
در ایران زدند. روحانیونی که بویژه پس از ترورهای آغاز دهه ۶۰
که مجاهدین خلق عامل اجرای آن شدند و ترور ۵ امام جمعه و
درگذشت امثال آیت الله طالقانی در مراکز استانهای ایران به
امامت جمعه رسیدند.
از جمله این امام جمعه ها، علم الهدی امام جمعه مشهد است که به
سبک ملای ده، در یکصد سال پیش که بر مردم بیسواد روستائی حکومت
می کرد سخنرانی می کند و خطبه سیاسی می خواند: به این حرف مفت
او در نماز جمعه همین هفته توجعه کنید:
«کسانی که میگویند ما رئیسجمهور سادهزیست نمیخواهیم؛ این
یعنی امیرالمؤمنین نمیخواهیم.»
اگر علم الهدا می گفت که مردم امیرالمومنین دروغگو، رانت خوار،
بیگانه با مردم، طرفدار غارتگران و مروج تفکرات ارتجاعی نمی
خواهیم، حرف بی ربطی نزده بود اما چون تمام این خصلت ها به خود
او باز می گردد طبیعی است که نعل وارونه بزند که در خطبه سیاسی
همین هفته در مشهد زد.
علم الهدا یک دروغ دیگر هم گفت که البته آن را انداخت گردن
مصباح یزدی که سواد مذهبی داشت اما چشم دیدن مردم و اراده آنها
را نداشت.
علم الهدا گفت: «خدا رحمت کند مرحوم علامه مصباح یزدی را،
ایشان می فرمود همان زمان پیروزی انقلاب که ما با مارکسیست ها
و به خصوص احسان طبری مناظره می کردیم، نتیجه مباحثات ما خیلی
مؤثر واقع شد تا جایی که احسان طبری خودش مسلمان شد و کتاب
«کجراهه» را در وصف مارکسیسم نوشت که این جریان را به طور کامل
در منطقه شکست داد.»
بی شک نسل های دهه ۶۰ و ۷۰ مناظره های تلویزیونی ابتدا انقلاب
و تاسیس جمهوری اسلامی را نه دیده و نه به یاد دارند، مگر آن
که اهل تحقیق تاریخی باشند و روزنامه های ابتدای انقلاب را ورق
زده باشند.
مناظره های تلویزیونی که از دستآوردهای انقلاب ۵۷ بود، در سال
۶۰ در تلویزیون انجام شد. در دو موضوع فلسفه و سیاست. در اولی
احسان طبری تئوریسین مارکسیست از طرف حزب توده ایران و دکتر
سروش بعنوان متفکر اسلامی و آیت الله مصباح یزدی یا بقول علم
الهدا "علامه مصباح" در آن حضور داشتند و در موضوع دوم رهبر
وقت حزب توده ایران "نورالدین کیانوری"، آیت الله بهشتی، یکی
از رهبران وقت سازمان فدائیان خلق و دکتر پیمان رهبر جنبش
مسلمانان مبارز شرکت داشتند.
در بهمن ماه ۱۳۶۱ و در اردیبهشت سال ۱۳۶۲ رهبران حزب توده
ایران و از جمله احسان طبری دستگیر شدند و رفتند زیر هولناک
ترین شکنجه هائی که شرح آن را در نامه ای ۱۴ صفحه ای رهبر حزب
توده ایران پس از اعدام های دسته جمعی سال ۶۷ از زندان خطاب به
علی خامنه ای نوشت. این نامه که یک سند تاریخی است وسیعا در
رسانه های مختلف و از جمله در بخش فارسی رادیو بی بی سی نیز
منتشر شده است. البته بخش هائی از آن.
در اردیبهشت سال ۷۲ یعنی پس از بیش از ۲ سال که از آن مناظره
ها می گذشت، احسان طبری نیز رفت زیر شکنجه و اعتراف گیری و
انکار تفکرات علمی اش. کتاب کج راهه علم الهدا به آن اشاره می
کند محصول این شکنجه و انکار است.
سالها بعد طبری را تحت کنترل های امنیتی از زندان آزاد شده
بود، امنیتی ها بردند خانه علامه جعفری که در آنجا عبدالکریم
سروش نیز حضور داشت. آن فرد امنیتی به سروش پیشنهاد کرد که
حالا با طبری در هم شکسته مناظره کند. سروش با اشاره به چهره
درهم شکسته طبری و دهان کج شده او گفت «من با کسی که دهانش در
زندان چنین شده حرفی ندارم. " (نقل به مضمون از مصاحبه سروش
در خارج از کشور)
اینها را یک با انصاف ( اگر در اطراف علم الهدا یافت شود) برای
علم الهدا بخواند و برای راست آزمائی آن نیز اقدام کند. البته
با این فرض که علم الهدا نمی داند و صرفا دروغ گفته است. در
پایان چنین تحقیقی برای او آشکار خواهد شد که طبری زیر شکنجه
کج راهه را نوشت و این ربطی به مناظره با مصباح یزدی ندارد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۸ ژوئن ۲۰۲۴ |