از اولین ساعات بامداد جمعه (روز گذشته) یک یورش خبری توام با
شایعات و گمانه زنی ها درباره حمله اسرائیل به چند مرکز نظامی
و اتمی ایران آغاز شد. مانند همیشه حکومت برای اطلاع رسانی
درست و سریع بدون رجز خوانی فلج باقی ماند و به همین دلیل
رگبار شایعات در جامعه شدت گرفت، به نوعی که هنوز، یعنی ۲۴
ساعت پس از یورش خبری و شایعات، معلوم نیست در نخستین ساعات
بامداد جمعه چه حادثه ای در ایران روی داد. اسرائیل حمله
پهپادی و موشکی به ایران کرد، از داخل کشور "کوادکوپتر" به
پرواز در آوردند تا سامانه های ضد هوائی فعال شده و مراکز آنها
برای هدف موشک قرارگرفتن فعال شوند؟ ماجرای هدف قرار گرفتن یک
موشک اسرائیل در مرز ایران و عراق واقعیت دارد؟ به تاسیسات
نظامی و اتمی اصفهان حمله شده اما ضربه کاری نبوده؟ سامانه های
ضد هوائی ایران موشک و پهپادی را شکار کرده اند؟
هیچ چیز نه معلوم است و نه قطعی و آنچه قطعی است آشفتگی خبری و
تصمیم گیری در ارگان های نظامی و تبلیغاتی برای آگاه کردن مردم
و جلوگیری از شایعات.
ریشه این فلج خبری، به فلج آشکار در درک شرایط جنگی است که
ایران در آن بسر می برد. اگر حکومت این شرایط را درک کرده بود،
همانگونه که در اولین عنوان اول پس از حمله موشکی به کنسولگری
ایران در دمشق نوشتیم، فرماندهان ارشد نظامی را به این آسانی
در یک محل آن هم در سوریه و در کنار گوش اسرائیل جمع نمی کرد
تا همه آنها را دم توپ بدهد. همین عدم درک شرایط جنگی بود که
سرتیپ سید رضی در آپارتمانش در دمشق با موشک زده شد. این ماجرا
ریشه دار و دنباله دار است و ترور موشکی قاسم سلیمانی و فخری
زاد هم به آن باز می گردد. جمهوری اسلامی در حالیکه بصورت
نیابتی با اسرائیل در حال جنگ است، در داخل کشور و در داخل
نهادهای نظامی و امنیتی نتوانسته این فضا را حاکم کند، که اگر
کرده بود سوراخ های رخنه و نفوذ را می بست. بجای رجز خوانی های
نظامی، باید شرایط را درک کرد و مردم را آگاه و هوشیار. این
هوشیاری و آگاهی همان اندازه مهم است که داشتن موشک و پهپاد و
سلاح اتمی.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ |