صحنه سیاسی ایران دچار چالشی بنام کریدور زنگزور در
استان سیونیک ارمنستان شده است. در این صحنه گروه های
متفاوتی ورود کرده اند.
گروهی با هیستری ضد روسی که هر موضوعی را بهانه روسیه
ستیزی می کنند، مانند حشمت الله فلاحت پیشه که کارش
توئیت های ضد روسی است، در مورد زنگزور هم فرصت را از
دست ندادند. گروه دیگری که اصطلاحا پان ترکیست خوانده
میشوند خواستار حمایت بلاشرط ایران از باکو حتی با
استفاده از تحرکات نظامی برای باز کردن کریدور زنگزور
شدند.
گروه دیگری با پیشینه امنیتی - نظامی که چاره هر مشکلی
را اقدام نظامی میدانند همچون "سورنا چگینی" خواستار
پیشروی 30 کیلومتری ایران در ارمنستان برای جلوگیری از
تغییر جغرافیای ژئوپلیتیک منطقه شدند.
گروهی
دیگر با دیدگاه غیررسمی و متمایل به جمهوری اسلامی که
منطقش بر ضدیت با رژیم باکو و غرب استوار است نه بر
جایگاه و توان ایران برای حل بحران قفقاز وارد میدان
شدند که مهدی تبریزی را میتوان نماینده این دیدگاه
دانست. او اخیرا مواضعش را در مصاحبه با شبکه
تلویزیونی سحر (به زبان آذری) در مخالفت با باز شدن
کریدور زنگزور بیان داشت.
در کنار همه این نظرات، نگاه کارشناسانه ای هم وجود
دارد که از حب و بغض های ضد روسی وضد ارمنی و ضد آذری
خالی و بر واقعیات متمرکز است. مصاحبه "محمود شوری"
معاون موسسه مطالعاتی ایران و اوراسیا با تلویزیون
اینترنتی "اکو ایران" را حاوی نظرات درستی در این
زمینه تشخیص دادم. او علیرغم تک تیرهای ضد روسی مجری
برنامه با اشاره به دیدگاههای رسانه ای در این باره
گفت:
«کریدور زنگزور یک موضوع بین ارمنستان و آذربایجان است
و بعد از آن یک موضوع مربوط به همسایگان. تعجب میکنم
بعضی ها، حتی کسانی که مسئولیت داشته اند به نحوی
اظهار نظر میکنند که گویا روسیه باید ساعتش را با ساعت
ایران تنظیم کند. مسائل روسیه بسیار کلان تر از زنگزور
است و بازمی گردد به نیازی که روسها برای ارتباط بین
الملل دارند و خروج از انزوایی که غرب به آنها تحمیل
کرده است. روسیه پس از جنگ اوکراین برای صادرات انرژی
محدود شده و امکان محدودیت بیشتر در آینده هم وجود
دارد. لذا بدنبال راه های جایگزین برای صادرات به
اروپاست.
نکته دوم اینکه روسیه برای صادرات نفت نیاز به حفظ
رابطه با آذربایجان دارد و یکی از مسیرهای فروش نفت
روسیه آذربایجان است. روسیه در حال ارزیابی است که
چگونه میتواند هم از طریق ایران به جنوب، مسیر حمل و
نقل کالا و انرژی را بازسازی کند و هم با ترکیه در این
زمینه رابطه داشته باشد.
مسئله دیگر گردش به غرب ارمنستان است که دیگر تامین
کننده منافع روسیه نیست و گرفتار انسداد ژئوپولیتیک
است و نخواهد توانست کمکی به روسیه بکند خصوصا پس از
۲۰۱۸
و انتخاب پاشینیان و گرایشش به غرب روسیه نتوانسته
سیاست هایش در رابطه با ارمنستان را پیش ببرد لذا
تصمیم گرفته این موضوع را به عنوان یک امتیاز به
آذربایجان بفروشد و از طرف دیگر با ترکیه رابطه خوبی
را حفظ کند چون گاز روسیه پس از اوکراین از طریق ترکیه
به اروپا صادر میشود. شوری در رابطه با اتصال
آذربایجان به نخجوان گفته که این اتصال الزاما با
منافع ایران در تضاد نیست و فقط زمانی با منافع ما
متعارض است که تغییر ژئوپلیتیک و حذف مرز با ارمنستان
یا احیانا تصرف سرزمینی صورت بگیرد. ایران باید توافق
بین آذربایجان و ارمنستان را مدیریت کند که مسیر
زنگزور با پست های ارمنی یا آذری یا حتی تحت نظارت
روسیه یا بصورت توافق چهارجانبه با حضور ترکیه باشد به
نحوی که مرزهای ما با ارمنستان آسیبی نبیند.
امتیازاتی که روسیه در شرایط فعلی ناچار است به
آذربایجان و ترکیه بدهد مشخص نیست در آینده چگونه
خواهد شد کمااینکه ترکیه و آذربایجان با گرایش به غرب
عملا میتوانند تعادل استراتژیک منطقه را به ضرر روسیه
تغییر بدهند و اگر این منطقه به سمت تعارض یا تقابل با
روسیه پیش برود برای ایران هم دشواری بوجود خواهد
آورد. مسیری که ارمنستان در پیوند با غرب دنبال می کند
ممکن است مطلوب ما نباشد، اما باید واقعیت ها را دید و
در سیاست به خدمت گرفت.
اینکه ما انتظار داشته باشیم روسیه سیاستهای خودش را
روی حمایت از ایران تنظیم کند تصوری اشتباه است. نه
ایران و نه روسیه سیاست های خودشان را با هم هماهنگ
نمی کنند ولی در جاهایی مواضع دو کشور آنقدر نزدیک می
شود که به نوعی همراهی استراتژیک بین دو کشور مشاهده
می شود. بهتر است در شرایط فعلی که خیلی هم بنظر برابر
نمی رسد بسمت تعامل متوازن تر پیش برویم. علیرغم اینکه
افکار عمومی فکر میکند ما به روسیه امتیاز میدهیم ولی
مسئله اصلی جای دیگری است چون ما روابطمان با روسیه را
در تعارض مشترک با غرب دنبال میکنیم و باید ببینیم
چگونه میتوانیم با ارتباط با روسیه قدرت و توان موازنه
خود و میزان بازدارندگی را افزایش دهیم.»
شوری در پاسخ به سوالات تحریک آمیز مجری برنامه در
رابطه با نگرانی و بدبینی افکار عمومی ایران نسبت به
روسیه گفت:
«فرض بر این است که سیاستمداران دو کشور از ظرفیت ها و
توانمندی ها و محدودیت های دو کشور آگاه اند و آنچه
سیاست ها را شکل میدهد اینست که مسائل در صحنه عمل
چگونه پیش رود و ارتباط آنها با سایر اهدافی که دنبال
میشود چیست.
اینکه افکار عمومی ایران به روسیه بدگمان است علاوه
بر بحث های تاریخی که تأکیدات زیادی روی آن صورت گرفته
موضوع روابط ایران و روسیه است که یک رابطه دولتی است
و دلایل این رابطه برای سران کشورها ملموس تر است چون
آنها این رابطه را در سطح کلان تری می بینند. این
رابطه ای نیست که مردم آن را حس کنند یا در حوزه
اقتصاد و معیشت مردم تاثیری قابل توجه داشته باشد و
لذا این رابطه در بخش مردمی خیلی ضعیف و کم رنگ است.
مهمترین آسیب رابطه با روسیه این است که ما ناتوانی و
نداشتن ظرفیت ها و محدودیت ها و ضعف های خودمان را
بخواهیم از طریق لطفی که دیگران به ما میکنند جبران
کنیم. ما نباید ضعف های خودمان را با انتظاراتی که از
دیگران داریم پوشش بدهیم. باید ظرفیت های خودمان را
افزایش بدهیم و دیگران را ناگزیر کنیم منافع ما را
مدنظر قرار دهند نه اینکه التماس کنیم که منافع ما را
هم لحاظ کنند.»
به كانال تلگرام پيك نت بپيونديد:
https://telegram.me/pyknet
|