دو حادثه تقریبا مشابه، در مسکو پایتخت روسیه و دمشق پایتخت
سوریه روی داد. یکی بنام داعش و دیگر از سوی هدایت کنندگان
داعش. در حادثه ای که بنام داعش انجام شد، نزدیک به ۱۹۰ نفر که
برای یک کنسرت موسیقی گرد آمده بودند کشته شدند و درحادثه دوم
شماری از فرماندهان سپاه پاسداران که پس از تائید و تکذیب ها و
آشفتگی اطلاع رسانی، شمار آنها ۱۰ تا ۱۱ نفر اعلام شد.
هم روسیه که بنام داعش در پایتخت آن مردم را به رگبار بستند در
شرایط جنگی است و هم ایران که به کنسولگری اش در پایتخت سوریه
حمله موشکی شد در شرایط جنگی است. اولی در اوکراین و علیه ناتو
و دومی علیه اسرائیل.
بحث درباره این دو رویداد، درست از همینجا آغاز می شود و نه از
آنجا که باید تلافی کنیم و یا تلافی نکنیم. عکس العمل متقابل،
چه انجام شود و چه انجام نشود، فرعی است بر اصل. اصل اینست که
شرایط جنگی را درک کنیم و مطابق آن عمل کنیم. در روسیه بندهای
امنیتی را برای جلوگیری از تکرار حوادث تروریستی سفت کردند و
حتی در برخی از شهرها که ناتو از طریق اوکراین امکان موشک
پرانی به سمت آنجارا دارد تدابیری در حد جابجائی مردم اندیشیده
شد و برای ضعف نیروی دریائی در دریای سیاه هم تدابیری اندیشیده
شد. از جمله راه اندازی واحدهائی مرکب از قایق های پرسرعت و
تولید این قایق ها و شاید هم با استفاده از تکنولوژی که ایران
در این زمینه دارد.
اینها مربوط به روسیه است، اما بحث ما درباره حوادث تروریستی
است که در ایران روی میدهد. حوادثی که ادامه جنگ با اسرائیل
است. این جنگ، هر نامی که برای آن انتخاب کنیم (از جمله
نیابتی) در جریان است. هم اسرائیل و هم حامیان آن - از امریکا
تا اروپائی ها- میدانند که فرمانده جنگ منطقه ای با اسرائیل
ایران است. نکته گرهی در تحلیل آنچه در حمله به کنسولگری ایران
روی داد همینجاست. این که ایران درحال جنگ با اسرائیل است اما
تاکنون تدابیر و شرایط داخلی کشوررا متناسب با این جنگ تنظیم و
اجرا نکرده است. این تدابیر رجزخوانی های فرمانده سپاه و یا
شخص خود رهبرجمهوری اسلامی نیست، بلکه درک عمیق از جنگی است که
فعلا بصورت اقدامات تروریستی انجام می شود و دور از ذهن نیست
که کار به موشک باران و بمباران های دو طرفه بکشد. آیا اذهان
عمومی را با این جنگ آماده کرده اند؟ آیا رسانه های داخل کشور
در چارچوب این شرایط منتشر می شوند؟ آیا سپاه قدس که در خط
مقدم جبهه قرار گرفته، متناسب با شرایط جنگی عمل می کند؟ آیا
نظام اقتصادی کشور براساس شرایط جنگی کنترل می شود؟ آیا روزنه
ها و رخنه های امنیتی بسته شده و یا می شود؟
نگاهی بیاندازیم به آخرین رویداد. یعنی حمله موشکی و هوائی
اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق. سپاه در حد و پیش بینی
"حماس" برای حضور خود در سوریه تدبیر اندیشیده بود؟ اگر قرار
است برخی جلسات نظامی در جبهه جنگ (سوریه و لبنان و عراق)
برگزار شود، چرا چند ده متر تونل زیر زمینی زیر سفارت و
کنسولگری کشیده نشد؟ چرا فرماندهان سپاه در آپارتمان های شخصی
خود تشکیل جلسه دادند؟
در هر جنگی یکی از مهم ترین ستون های جنگی، ستون جاسوسی و
امنیتی است. در تمام طول جنگ دوم جهانی یکی از بزرگترین عرصه
های جنگ مخفی میان آلمان هیتلری و اتحاد شوروی، نفوذ و ایجاد
شبکه های جاسوسی و خبری بود. بنابراین، طبیعی است که اسرائیل
چنین شبکه هائی را داشته باشد تا از طریق آن از رفت و آمدها
وجلسات و حتی تصمیمات جنگی و نظامی مطلع شود. طرف مقابل چه
تدبیری در این عرصه اندیشیده و عمل کرده است؟ بحث اینجاست و نه
این که "بزنیم یا نزنیم". هیچ جنگی عکس العملی نیست، هیچ حمله
ای را عکس العملی پاسخ نمیدهند، بلکه مطابق نقشه خود پیش می
روند و نقاط ضعف دشمن را پیدا کرده و روی آن متمرکز می شوند و
ضعف های خود را جبران می کنند.
پشت جبهه ایران در داخل کشور بسیار ضعیف است و طبیعی است که
دشمن از این ضعف استفاده کرده و به پشت جبهه رخنه کند و ضربه
بزند. هم ترور قاسم سلیمانی و سپس فخری زاد و دیگر دانشمندان
اتمی و هم حمله به تاسیسات اتمی و حتی سرقت اسناد اتمی ایران و
اکنون آگاهی از حضور فرماندهان سپاه در دمشق و به موشک بستن
آنها نشان داد که در تمام سطوح امنیتی و نظامی ایران رخنه وجود
دارد. شناختن و بستن سوراخ های جاسوسی مهم تر از نشان دادن عکس
العمل است. رجز خوانی نظامی هم بدرد تعزیه های ماه محرم می
خورد.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۶ آوریل ۲۰۲۴ |