ايران و جهان  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 

صفحه اول

پیوندهای پیک

بايگانی پيک

16 آبان ۱۴۰۳

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

سرمقاله راه توده 946

یورش با حداکثر نیرو

به ضعیف ترین حلقه ضد انقلاب

 
 
 

    

آیا ارتجاع و کلان سرمایه داران قادرند انقلاب را در خون شریف زحمتکشان خفه کنند؟

مارکس می گوید: «بله! انقلاب های اجتماعی ریشه دار هستند و در کارزار با نیروهای ارتجاع کار خود را با اسلوب انجام می دهند. براین اساس هر چه انقلابات خلقی تر و میزان شرکت زحمتکشان در آن گسترده تر باشد، ارتجاع نیز از اسلوب ظریف تر، غامض تر و عوام فریبانه تر برای مسخ و سرکوب آن استفاده می کند، تا دوباره مالکیت خصوصی بر وسائل تولید و بازگشت توازن جامعه را به سود صاحبان سرمایه و"چاکران و بردگان مدرن" حفظ برگرداند. در مقابل این نیروی مکار، خلق و نیروهای انقلابی به منظور تثبیت، تحکیم و گسترش انقلاب، پا به پای همدیگر در میدان رزم، در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی و فلسفی با ارتجاع داخلی و متحد خارجی آن، یعنی امپریالیسم گاه آشکارا و گاه در نهان می رزمند. عظیم ترین آموزگار این نبرد، چرخه ای از مبارزات در عمل، یا به زبان دیگر "پراتیک"است، که همزمان از یک سو به توده ها و از سوی دیگر به رزمندگان می آموزاند که راه های ناهموار را طی و از تجربه، دانش، فضیلت و تمامی قدرت و توان خود پی گیرانه، صادقانه در راه اتحاد و دمکراتیزه کردن حیات سیاسی جامعه و دفاع از تمامیت ارضی کشور و حفظ دست آوردهای آن یاری رسانند.»

با این مقدمه، بازگردیم به انقلاب 57 و امروز ایران.

انقلاب 57 انقلابی بود ملی، دمکراتیک و ضد امپریالیستی، که در آن بیش از 95% خلق شرکت داشت. انقلاب طی دورانی که همراه بود با نامه های اعتراضی، تحصن در اماکن، اعتصابات عمومی، تظاهرات و بالاخره مبارزه مسلحانه موفق به عبور از یک مرحله دشوار شد. این مرحله عبارت بود از به زیر کشیدن سلطنت دیکتاتوری حاکم. تمام امید آن بود که استبداد دیرپای 2500 ساله درایران خاتمه یابد. متاسفانه در نتیجه همین استبداد دیرپا و سرکوب همه سازمان ها و احزاب سیاسی کشور، رهبری این انقلاب نتوانست بصورت جبهه ای مرکب از نمایندگان همه اقشار و طبقات اجتماعی حاضر در انقلاب شکل بگیرد. نه تنها چنین نشد، بلکه اندک زمانی پس از پیروزی در مرحله سرنگونی نظام سلطنتی، بار دیگر دوران سرکوب احزاب و سازمان های سیاسی آغاز شد، به گونه ای که حتی این حریق دامن نیروهای مذهبی داخل حاکمیت را نیز بتدریج گرفت و باصطلاح دوران بلعیده شدن نیروهای انقلابی مذهبی فرا رسید.

کلان سرمایه داران، زمین داران بزرگ و بویژه سرمایه داری دلال و تاجر پیشه درلباس مذهبی قدرت را در چنگ گرفتند و بصورت متحد آشکار و غیر آشکار امپریالیسم عمل کردند که حاصل آن همین جمهوری اسلامی کنونی است.

فرقه حجتیه که امروز با نام جبهه پایداری در قدرت قرار گرفته حاصل این واقعیت است. بدین ترتیب، ارتجاع اقتصادی که سرمایه داری دلال و تاجر پیشه است و ارتجاع مذهبی که پوشش آنست، در نقش ایدئولوژی این سرمایه داری توانست با همان مکاری و حیله انقلاب را ببلعد که در ابتدای این نوشته و از قول مارکس آوردیم.

امروز، آنچه بعنوان هدف در برابر ما قرار دارد، به زیر کشیدن ان ارتجاع دوقلوئی است که کشور را با بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی روبرو کرده است. طبیعی است که کار بسیار دشواری در پیش است و با ساده اندیشی نمی توان انتظار داشت به آسانی به نتیجه برسد. بزرگترین رسانه خبری کشور (تلویزیون) دراختیار آنهاست، بزرگترین شرکت های وارد کننده در قبضه آنها، فرودگاه ها و بنادر زیر سلطه آنهاست، اتاق بازرگانی مرکز تجمع آنهاست و آنها برای دفاع از این گنجی که بدست آورده اند، از هیچ توطئه و نیرنگ و خشونتی کوتاهی نخواهند کرد. چنان که مارکس پیش بینی کرده بود.

البته، نقطه امید بزرگی در این مبارزه وجود دارد و آن ظرفیت های انقلاب 57 است، نه تنها در جامعه، نه تنها در میان سیاسیون مذهبی و غیر مذهبی، بلکه، بصورت تعیین کننده و مثبت در درون نیروی نظامی و سپاهی.

در حقیقت بخشی از نیروی مقاومت در برابر ادامه سلطه چنین ارتجاع دو قلوئی، در خود حکومت نهفته و شکل همزاد به خود گرفته است. به این دلیل است که نمی توان سپاه پاسداران و بسیج و یا هر ارگان نظامی دیگری را یکدست به حساب آورده و از جنبش تغییرات کنار گذاشت.

ما اگر با این نگرش به تحولات و اوضاع امروز ایران نگاه کنیم، آنگاه به این نتیجه می توانیم برسیم که برای تحمیل کوچکترین عقب نشینی و تغییر در صف حاکمه، نباید فرصت را از دست بدهیم. چنان که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری چنین شد.

این که موفق شویم یا نشویم، بستگی به سنگینی ضربه ای دارد که به ضعیف ترین حلقه حاکمیت چنگ انداخته به انقلاب دارد. انتظارهای بزرگ همانند سنگ بزرگی است که شاید بتوان برداشت؛ اما نمی توان پرتاب کرد و یا آهسته بر زمین گذاشت و این احتمال که روی پای خودمان سقوط کند بیشتر است.

فلسفه تشکیل جبهه، یعنی همین. یعنی حداقل دستآورد، با حداکثر توان و نیرو.

از انقلاب مشروطه تا کنون، جنبش های اجتماعی و انقلابی ایران درگیر درک این واقع بینی بوده اند. یعنی درک لحظه، توان خویش، ضعف نیروی مقابل و آنچه که می توان برای برداشتن گام بعدی بدست آورد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  6 نوامبر   ۲۰۲۴

 
 

اشتراک گذاری: