گسترش جنگ در خاورمیانه، بمباران های پیاپی اسرائیل به
منظور ویران کردن و پاکسازی قومی، و ترورهای اخیر
رهبران مقاومت فلسطین و لبنان و ورود و حضور ایران در
این جنگ و ... به تبلیغات و پندارهای قدیمی سرنگون شدن
حکومت ایران در جریان حمله امریکا و اسرائیل یا توسط
انها ابعاد و ویژگی هایی تازه داده است.
براساس سناریوی جدید غرب، با حمله موشکی یا بمباران
مراکز سیاسی حکومت مانند بیت رهبری، مجلس، ریاست
جمهوری و... یک خلا سیاسی در کشور ایجاد می شود که
همراه می شود با شورش مردم و جوانان و همزمان با آن یک
کودتای نظامی طرفداران غرب در ایران که در ساختار
حکومت و نیروهای نظامی نفوذ کرده اند. به این ترتیب
جمهوری اسلامی بدون نیاز به مداخله نظامی زمینی که کسی
به امکان آن دیگر باور ندارد سرنگون می شود.
این سناریو تا اینجا روی کاغذ به ظاهر عملی است ولی
مشکل عمده آن در انجاست که امریکا و غرب قصد تغییر
حکومت در ایران را ندارند، قصد تجزیه ایران و تبدیل
کردن آن به لیبی یا در بهترین حالت عراق را دارند.
نیروهای تعیین کننده سیاست خارجی امریکا با هر حکومت
متمرکز در ایرانی یکپارچه مخالف هستند حتی اگر آن
حکومت طرفدار غرب باشد. سرنوشت عراق و روی کار امدن
احمد چلبی بعنوان رئیس حکومت انتقالی طرفدار غرب که
همزمان با تجزیه عملی عراق و بدست گرفتن سرنوشت درامد
نفت آن از سوی امریکا شد نمونه ای از همین رویکرد است
که در مورد ایران با شدتی بسیار بیش از عراق دنبال می
شود. امریکا فعلا با ایران یکپارچه در مرزهای کنونی آن
مخالف است مگر با شکست اوکراین و معلوم شدن بن بست
اسرائیل و جنگ در خاورمیانه سیاست تازه ای در چارچوب
محاصره اقتصادی چین در دستور کار قرار بگیرد که جلب
ایران و روسیه به این جبهه برای قطع منابع نفت و گاز
برای چین اهمیت یابد. سیاستی که ظاهرا تیم ترامپ با
تهدید و تطمیع به دنبال آن است.
نقطه مرکزی این سناریوها تصور ایجاد یک شورش داخلی در
کمک به اجرای نقشه امریکا برای تجزیه ایران است.
گردانندگان اصلی این شورش در داخل کشور همان خودی های
پروار شده ای هستند که عمدتا در اتاق بازرگانی و
مدیریت پتروشیمی ها و فولاد و معادن و صنایع صادراتی
سنگر گرفته اند و هرجایی را که درامد آن می تواند اندک
کمکی به بودجه دولت برای کم کردن فشار بر روی مردم
داشته باشد در اختیار گرفته اند. انان سرمایه های خود
را در جهت زمین زدن دولت و اقتصاد کشور به کار می
گیرند، اکثر رسانه های داخلی را خریده اند، بعنوان
بلندگوهای ایران اینترنشنال و بی بی سی در داخل کشور
عمل می کنند، و روسیه ستیزی و چین گریزی ابزار عمده
انان برای ورشکسته کردن اقتصاد و مردم و جلوگیری از
قرار گرفتن ایران زیر چتر حمایت نظامی و اتمی روسیه و
کشورهای شانگهای است تا احساس سردرگمی و عدم ناامنی در
جامعه همچنان باقی بماند.
دو بستر عمده اجتماعی و اقتصادی برای شورش داخلی وجود
دارد. بستر اجتماعی که بخش مهمی از نارضایتی جوانان
طبقه متوسط و رو به پایین جامعه در آن متمرکز شده خود
بر چند عامل فشار بر زنان در مسئله حجاب و دوم
فیلترینگ و وضع شرم اور اینترنت در ایران قرار دارد و
بالاخره و مهمتر از همه سیاست خودی و غیرخودی است.
بستر حجاب و زنان اکنون دیگر منتفی شده است و قطعا
دیگر کسی حاضر نیست بخاطر حجاب به خیابان ها بیاید و
شورش کند. در مورد فیلترینگ که خود از عوامل کاهش شدید
سرعت اینترنت نیز هست با پایان دادن به ان، مانند
مسئله حجاب، می توان این زمینه را نیز از میان برداشت.
بویژه اگر جوانان و مردم احساس کنند که شورش انها موجب
برقراری دوباره فیلترینگ و کاهش سرعت اینترنت خواهد
شد.
جبهه پایداری، امامان جمعه و گردانندگان پشت پرده
جریان ثروت در کشور با کاستن یا از میان برداشتن زمینه
های اجتماعی شورش مخالف هستند. انان نه تنها مخالف لغو
فیلترینگ هستند بلکه خواهان بازگشت حجاب هستند. در
واقع با از میان رفتن زمینه اجتماعی شورش، نیروهای
ارتجاع مذهبی و اکثریت امام جمعه ها ضرورت وجودی خود
را از دست می دهند. این است که از هیچ اقدامی برای حفظ
فضای تقابل و شورش در جامعه کوتاهی نخواهند کرد.
دامن زدن به شورش در داخل البته بسترهای مهم دیگری
بویژه در پیگیری سیاست خودی و غیرخودی و در عرصه
اقتصادی دارد که باید جداگانه درباره آن سخن گفت.
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|