|
این گزارش را یکی از خوانندگان همیشگی پیک نت، در فضای مجازی
یافته و برای ما ارسال کرده است. از ایشان خواستیم تا نویسنده
و محل انتشار آن را برای ما بنویسد و اگر نمی داند جستجو کند و
بیابد. پاسخ ایشان این بود که نویسنده اهل قلم است و مورد
تائید بسیاری از اهالی قلم در داخل کشور.
ما بیش از این پی جوی نام نویسنده نشدیم و گزارش را منتشر می
کنیم. چنانکه نویسنده گزارش پس از مشاهده نوشته اش در پیک نت
مایل بود با ما تماس گرفته و اجازه انتشار نام خود را بدهد!
"در این روزها اگر در خیابانهای تهران قدم بزنی، کافیست از
چهارراه ولیعصر تا میدان فردوسی یا از خیابان کریمخان تا
باغموزهها راه بروی؛ گویی شهری را میبینی که از زیر خاکستر
سالها خستگی و فشار، دوباره شانه راست کرده و بالهایش را باز
کرده است.
تهران در سکوت و بیسروصدا، اما با ضرباهنگی پیوسته و زنده،
دارد به یک پایتخت هنر تبدیل میشود؛ نه هنرِ ویترینی و
فرمایشی، بلکه هنری که از دل مردم، از پستوهای خانهها،
کارگاههای کوچک، سالنهای خصوصی و حتی پیادهروها بیرون
میزند.
تئاتر شهر که روزگاری تنها نماد رسمی اجرای نمایشی در تهران
بود، حالا فقط یک نقطه روی نقشه است. از تماشاخانههایی در
هفتتیر و نوفللوشاتو تا سالنهای خصوصی در فرشته و پاسداران،
هر شب چندین نمایش همزمان روی صحنه میروند. مخاطبان ترکیب
متنوعی هستند: دانشجو، کارمند، نویسنده، پدر و مادرهایی با
بچههای نوجوان. آنچه در سالنها جریان دارد، صرفاً یک اجرا
نیست؛ یک گفتوگوی زنده میان جامعه و خودش است.
ایدهها جسورتر شدهاند، زبان نمایشها شفافتر و دغدغهها
اجتماعیتر، حتی نمایشهای خیابانی در بوستانها و پیادهروها
دوباره جان گرفتهاند؛ جایی که مردم نه تماشاچی انعطافپذیر،
که بخشی از صحنه میشوند.
کنسرتها دیگر فقط در سالن وزارت کشور یا میلاد نمایشگاه
نیستند. سالنهای کوچکتر، فضاهای کافه-کنسرت، اجراهای مستقل،
موسیقی راک، تلفیقی، سنتی، فولک، رپ و حتی موسیقی کلاسیک
معاصر، همگی بیوقفه در جریاناند.
بله، هنوز قوانین و محدودیتها هستند؛ اما بهطرزی شگفتانگیز،
جامعه راه خودش را پیدا کرده است، جوانها روی پشتبامها،
گاراژها و استودیوهای خانگی موسیقی ضبط میکنند. گروههای جدید
دیگر منتظر معرفی رسمی نمیمانند؛ خودشان خود را میسازند، پخش
میکنند، و دیده میشوند!
مردم در تهران با حمایت های خودشان فریاد می زنند ما حتی نیاز
به برگزاری کنسرت های هماهنگ شده ی بین المللی مثل جنیفر لوپز
در عربستان و دیگران نداریم، ما خودمان گروه های خودمان را
داریم، بذارید خودمان را بشنویم!
ایونتها دیگر نیاز به حمایت رسمی یا مجوزهای عظیم ندارند. از
نمایشگاههای هنری کوچک در آپارتمانهای قدیمی مرکز شهر گرفته
تا بازارهای هنر در کافه باغها، نشستهای نقد کتاب،
پرفورمنسهای شهری و فستیوالهای مستقل؛ تهران دارد مثل یک
موجود زنده نفس میکشد.
این جریان چیزی شبیه به پاریس پس از جنگ، لندن دههی
۶۰
یا برادوی در نقطه اوج خود است: هنر نه به عنوان "تزئین" که به
عنوان هویت جمعی.
در نقاطی مانند عربستان، امروزه هزینههای میلیارد دلاری برای
ساخت هویت فرهنگی صرف میشود. کنسرتهای بزرگ، فستیوالهای
مجلل، معماری باشکوه، اما مشکل اینجاست: هویت را نمیشود
خرید، و اینجا دقیقا می رسیم به صحبت های آن جغرافیدان بزرگ
آمریکایی که گفت هیچ چیز جعلی درباره ایران وجود ندارد، درست
برعکس همسایگانش.
آنچه امروز در تهران در حال رخدادن است، حاصل تاریخ، ادبیات،
موسیقی، عرفان، زبان و تجربهی زیستهی یک ملت است.
ایران با همهی پیچیدگیهایش، با شکوه و زخمهایش، خودش دارد
از درون خودش زاده میشود.
این اتفاق "مد" نیست، "حرکت" است.
تلاشی نیست که از بالا تحمیل شده باشد؛ پاسخی است که جامعه
خودش به خودش داده است.
حتی در برابر تمام مخالفتها، محدودیتها و فشارهای اجتماعی و
فرهنگی، جامعه به یک تعادل جدید رسیده:
نه آن سوی افراط، نه این سوی تحمیل؛
مردمی که تصمیم گرفتهاند زندگی کنند، نفس بکشند، خلق کنند، و
فرهنگ را از نو بسازند.
این جریان را نه میشود ممنوع کرد، نه میشود خاموش کرد، زیرا
هنر در تهران دیگر رخداد نیست؛ ریشه است، بخشی از تنفس شهری،
بخشی از مناسبات مردم با خودشان.
تهران امروز شهریست که در آن:
تئاتر به گفتوگوی روزمره تبدیل شده،
موسیقی به نیاز بدل شده،
هنرهای تجسمی به رسانهی بیان عمومی مبدل شده، و خیابانها به
صحنهی روایت یک ملت.
تهران، دیگر "شهر خاکستری" نیست.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۷ نوامبر
۲۰۲۵ |