این تحلیل کوتاه را در سایت عبدالله شهبازی محقق تاریخ و مسائل
اجتماعی یافتیم و انتشار آن را با اندکی ویراستاری و تلخیص بی
فایده ندانستیم:
ترامپ میخواهد در حمایت از اسرائیل، وارد صحنه شود ولی نیاز
دارد به توجیه پایگاه اجتماعیاش.
جرج بوش توانست پروژه خودش را به سرعت اجرا کند (حمله به
افغانستان و عراق) چون دستاویز خیلی مهمی داشت مانند حمله به
برجهای دوقلو (۱۱
سپتامبر). در آن دوران شاهد تظاهرات خیلی گسترده علیه ورود
آمریکا به عراق و افغانستان بودیم. خیلی بیشتر از اکنون اعتراض
وجود داشت. الان هنوز حادثهای که مستقیم به آمریکا آسیب زده
باشد رخ نداده که موجه کند ورود ترامپ را. نتانیاهو از طریق
روش قدیمی و آشنای خود (بزرگنمایی خسارت اندکی که به یک
بیمارستان بر اثر موشک ایران وارد آمد) تلاش میکند افکار
عمومی را به سود ورود مستقیم ترامپ به جنگ همراه کند.
در
۱۵
فوریه
۲۰۰۳،
بعنوان نقطه عطف مهم در جنبش ضد مداخله خارجی آمریکا،
بزرگترین اعتراض هماهنگ جهانی علیه جنگ قریبالوقوع برگزار شد
که بیش از
۶۰۰
شهر با مشارکت حدود
۱۰
میلیون نفر در سراسر جهان را در بر گرفت. برغم این اعتراض
عمومی گسترده، دولت بوش کمی بیش از یک ماه بعد (۳۰
مارس) حمله نظامی به عراق را آغاز کرد.
در وضع کنونی، برای پیشگیری از تکرار این پروژه ، ایران باید
تلاش کند تعارض را در سطح منطقهای حفظ کند و مانع از ورود
آمریکا شود. یعنی، باید به مذاکره با آمریکا ادامه دهد و بنحوی
عمل کند که میخواهد روابطش با آمریکا را عادی کند. هنر نیست
داد زدن که آمریکا پشت اسرائیل است. همه این را میدانند.
ولی
ایران درست برعکس عمل میکند. یعنی رفتاری منطبق با شناختی که
اسرائيل از روانشناسی و فضای ذهنی مقامات و کارشناسان جمهوری
اسلامی دارد. در این وضعیت بسیار حساس اگر یک اقدام ضد
آمریکایی از سوی ایران یا پراکسیهای ایران در عراق یا جای
دیگر انجام شود، و به قتل حتی یک آمریکایی بینجامد، ورود به
مرحله بعدی بازی بزرگ تحقق خواهد یافت.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۲۱ ژوئن
۲۰۲۵ |