ايران

پيك

                         
 
 

اينجا كوچه اي در منطقه پاكدشت است. اهالي محل نااميد از قوه قضاييه و نيروي انتظامي بر ديوارها نوشته اند " اين محله آدمخوار دارد". شايد فرزندانشان بترسند و مراقب باشند. قتل و جنايت جرمي است عمومي و پيگيري آن از وظايف دادستاني است و حتي نياز به شاكي هم ندارد. اما مثلا مرتضوي دادستاني تهران آنقدر گرفتار پرونده زنداني كردن زرافشان و عبدي و جباري و ملاقات دادن يا ندادن به عليجاني و صابر و تلفن زدن يا نزدن به خانه اشكوري و گنجي است كه وقتي برايش باقي نمانده. تمام صبح و شب دادستاني تهران و ديگر شهرها با پرونده روزنامه نگارها مي گذرد يا سياسيون يا يا وكلاي دادگستري يا مسئولين سايت هاي اينترنتي. چند ماه پيش و درست در بحبوحه قتل اين كودكان، مرتضوي به گفته خودش و بدستور رهبر كارت خريده و پاي كامپيوتر نشسته بود و بررسي مي كرد كدام سايت فيلتر شده و كدام فيلتر نشده است و براين اساس دستور بازداشت مديران شركتهاي اينترنتي را صادر مي كرد. قتل 22 كودك در يكسال كمترين پيامد دستگاهي است كه همه هم و غم خود را صرف مقابله با اصلاحات و اصلاح طلبان كرده است.

 

سرگذشت "محسن" كه فرار كرد

محسن نوجوان 15 ساله‌ای كه سال گذشته توانسته بود از دست محمد معروف به "بيجه" بگريزد روز گذشته در دادسرای پاكدشت از وی شكايت كرد. بيجه متهم به كشتن 22 كودك است. اين نجات يافته‌ فاجعه پاكدشت، به خبرنگار ايسنا گفت: ساعت 8:20 شب 21 دی ماه سال 82  داشتم از سر كار به طرف خانه برمی‌گشتم؛ نزديكی‌های حصار امير يك مرد به من نزديك شد، وقتي جلو آمد چاقو

را پشت گردنم و دستانش را بروی دهانم گذاشت، كشان كشان من را می‌كشيد كه اورژانس 115 را ديدم سريع دستانش را گاز گرفتم و داد زدم، هول شد و با دسته چاقو به پشت گردنم زد؛ وقتی افتادم مرا چاقو زد. كشان كشان خودم را به سمت اتوبان كشاندم مردم دورم جمع شدند و من را به بيمارستان بردند. 12 روز در بيمارستان بودم بعد از آنكه از بيمارستان مرخص شدم رفتم پاسگاه مامازن پاكدشت شكايت كنم اما توجه نكردند و گفتند " برو طرف را پيدا كن و بيار"

محسن كه خود را شانزدهمين طمعه «محمد» عنوان می‌كرد، در پاسخ به اين سوال كه آيا برای شناسايی چهره‌ی ضارب از شما درخواست كمك نكردند؟ گفت: اصلا به ما محل نگذاشتند. گفتند برو پيدايش كن آن موقع از كسی كه تو را زده شكايت كن.

از او سوال شد كه شما شانزدهمين طعمه محمد بوديد، آيا پيش از آن اتفاق و يا بعد از فرار شما، از سوی نيروی انتظامی يا ديگر ارگان‌ها در رابطه با گم شدن تعدادی از كودكان پاكدشتی، اطلاع‌رسانی شده بود؟ محسن پاسخ داد كه هيچ كس در اين باره هيچ اطلاع‌رسانی نكرد.

مشاهدات خبرنگار ايسنا از منطقه‌ی پاكدشت و گفته‌های مردم اين منطقه حاكی از آن است كه مردم بی‌پناه و محروم پاكدشت كه از هر گونه كمك مسوولان و پيگيری موضوع ناپديد شدن فرزندانشان نااميد شده بودند، برای اطلاع يكديگر و هشدار به خانواده‌ها بر روی ديوارهای محله‌هاشان، نوشتند " اين محل آدم‌خوار دارد" تا عابران بدانند كه هر آن بايد در انتظار تهاجم و يا حادثه‌ای باشند؛ مردم ساده و با صفای اين محله‌ی محروم، با گله می‌گويند برخی از همين هشدارهای مردمی هم از روی ديوارها پاك شد و ما باز نوشتيم.

بنا بر گزارش خبرنگار ايسنا نوجوان 15 ساله پاكدشتی كه موفق به فرار از دست متهم پرونده پاكدشت شده بود، پس از مواجهه‌ی حضوری با متهم وی را شناسائی كرد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی