آنچه
از 48 ساعت پیش تمام اخبار عراق را تحت الشعاع خود
قرار داده است، دقایقی است که دراین تصاویر می بینید.
دقایق سر بریدن یک تاجر امریکائی که چندان ارتباطی هم
با نظامی ها و ماجراهای اشغال عراق نداشته است. این
مراسم "سربری" عملا تمام فجایع افشا شده هفته های اخیر
در باره زندان های عراق و توحش امریکائی ها را در سایه
قرار داد و موج نفرت از شکنجه و رفتار وحشیانه با
زندانیان عراقی را که درجهان برخاسته بود، عملا به سمت
دیگری سوق داد. سمتی که می رود تا به موج بزرگ جدائی
مسلمانان از مسیحیان و جنگ صلیبی ختم شود. درعین حال،
این فاجعه و تصاویر تکاندهنده ای که بصورت فیلم
ویدیوئی به یک شبکه تلویزیونی در خلیج فارس رسانده شده
و پخش شده، یکبار دیگر این سئوال را در برابر ایرانیان
مطرح می کند: آنها که روی سینه پوینده و مختاری نشستند
و آنها را خفه کردند، آنها که داریوش فروهر و همسرش را
با چاقو تکه تکه کردند، سر بختیار را در پاریس و در
خانه اش بریدند، عبدالرحمان قاسملو را در وین و دکتر
شرفکندی را در رستوران میکونوس در برلین به رگبار
بستند، آنها که گلوی دکتر سامی را در مطبش بریدند،
آنها که پیروز دوانی را کشتند و در بشکه اسید انداختند
و بالاخره آنها که بزرگترین کشتار و اعدام را در زندان
های ایران از زندانیان سیاسی راه انداختند، عقبه و
شجره همین ها نیستند که سر بریدند؟ اگر تصاویر آن
فجایع تهیه و پخش می شد، احساسی جز آن بر می انگیخت که
اکنون با دیدن این مراسم "سربری" به هر بیننده ای دست
می دهد؟
از اینکه مطبوعات جمهوری اسلامی، بویژه
جناح راست آن، چندان ضرورت نمی بینند به این عکس ها و
اخبار شکنجه عراقی ها در زندان امریکائی ها بپردازند
چندان نباید متعجب بود؛ زیرا خود می دانند که مشابه
رفتار اشغالگران عراق را دو دهه با زندانیان سیاسی
ایران کرده اند و فعالان سیاسی و مخالفان خود را به
همین شیوه سربریده و دشنه باران کرده اند. نه تنها
چنین کرده اند، که هنوز هم در سرمقاله های کیهان و
جمهوری اسلامی از آن دفاع می کنند و برای تکرار آن
لحظه شماری نیز می کنند. |