مطلبی روزها به کرات در تفسیرها و خبرهای رسانه رسمی و نیز از
قول برخی مقامات محترم شنیده ایم مبنی بر این که ایران از قبل
از انقلاب صاحب ده درصد سهام شرکت فرانسوی یورودیف که تولید
کننده اورانیوم است بوده، اما هیچگاه آنها حاضر نشدند به ایران
اورانیوم بدهند. از این بیان این طور نتیجه گیری میشود که ما
برای تأمین سوخت نیروگاههای هسته ای نمیتوانیم به اروپاییها (و
حتی روسها) اطمینان کنیم. بنابراین اگر بخواهیم به فناوری
تولید انرژی هسته ای دست یابیم چاره ای نداریم جز آن که در
سوخت خودکفا شویم تا خارجیها نتوانند به دلخواه خود ما را
بازی دهند.
دو عنصر اصلی در خبر فوق، یکی داشتن ده درصد سهام یورودیف توسط
ایران و دیگری اینکه فرانسویها اجازه صدور برخی محصولات
یورودیف را به ایران که صاحب بخشی از این کارخانه است، نمیدهند
درست است و قابل تردید نیست. اما یک عنصر کلیدی محذوف وجود
دارد که باعث شده است از حقیقت یاد شده، نتیجه گیری کاملاً
معکوس بشود. آن عنصر کلیدی، این فرض است که ما قادریم با اراده
سیاسی، به آنچه اروپاییها از ما دریغ میدارند، به هر میزان که
خواستیم، دست یابیم.
نکته این است که اورانیوم هم مثل نفت محصولی است که به مقدار
بسیار محدود و تحت شرایطی کاملاً استثنایی در طبیعت آفریده شده
و در مناطق خاصی از پوسته خاکی زمین پراکنده است. هیچ گروه
سیاسی یا اعتقادی، هرچقدر هم که خود را به خدا نزدیک بداند،
قادر نیست به دوران تکوین ستارههای نسل دوم و رخداد واکنشهای
هسته ای زنجیره ای بسیار استثنایی که در آن مقادیر ناچیزی از
هستههای سنگین در طبیعت خلق شدند برگردد و سفارش دهد که به
میزان دلخواه وی اورانیوم در نقطه خاصی از زمین تعبیه شود.
همان طور که قرنها تلاش کیمیاگران سودازده برای یافتن شیوه ای
که به میزان مطلوب خود طلا بیافرینند هم به جایی نرسید. همان
طور که امروز نیز عطش تند کشورهای صنعتی به منابع انرژی فسیلی
قادر نیست چاههای نفت منطقه خاورمیانه را از جایی که به تقدیر
الهی و در فرآیند تکوین زمین، قرار گرفته اند، به جایی که
آرزوی آنهاست، منتقل کند.
اورانیوم ایران چیزی است در حدود 1400 تن در برابر یک میلیون
تن ذخایر استرالیا و یا 622 هزار تن ذخایر کانادا و ... که
تازه آن هم به سختی و با چند برابر هزینه جهانی آن امکان
استحصال دارد.
بنابراین در یک نتیجه گیری ساده، برای داشتن یک صنعت هسته ای
کارآمد در ابعادی که تصمیم گیرندگان ذکر میکنند (حدود 20 هزار
مگاوات برق هسته ای) تردیدی نیست که کشوری که برای سوخت لازم
به منظور تولید هزارمگاوات برق هسته ای منابع اولیه لازم را
ندارد، ناچار به استفاده از امکانات خارجیهاست. به بیان دیگر،
امکان اداره این صنعت از نقطه شروع تا انتها به صورت خودکفا
اصولاً محال عقلی است، یا باید سنگ معدن اولیه اش را از
خارجیها بخریم، یا باید باصطلاح معدنیها کنسترانته (تغلیظ
شده) آن را که همان کیک زرد باشد وارد کنیم و یا باید از خیر
چند حلقه از این صنعت بگذریم و مستقیماً سوخت آماده استفاده در
راکتور را از آنها بخریم.
اخبار فوق که در واقع به منظور نشان دادن نامردی و غرض ورزی
خارجیها و به ویژه اروپاییها برجسته میشود، گویای آن است که
آنها از اوان انقلاب حاضر نبودند که خاک معدن اورانیوم و یا
کیک زرد (که تغلیظ شده آن باشد) را به ما بدهند. دلیلشان هم
این است که اگر کشوری مسلط به فناوری غنی سازی شود قادر است از
این مواد برای تولید تسلیحات سوءاستفاده کند. اما برعکس، شواهد
نشان میدهد چندان منع اصولی برای فروش سوخت آماده استفاده در
راکتور نیروگاه به ایران یا هر کشور دیگری وجود نداشته باشد.
در واقع آن طور که گفته میشود، روسها که ساخت نیروگاه بوشهر را
به عهده دارند برای تأمین سوخت آن به مدت ده سال موافقت اصولی
کرده اند. اروپاییها نیز در پیشنهاد تفصیلی که در بهار امسال
به ایران دادند، حاضر شده بودند برای دسترسی ایران به سوخت
هسته ای نیروگاه، به قیمت جهانی، تضمین بدهند و علاوه بر آن
حتی حاضر به ساخت نیروگاههای جدید برای ایران (که بالتبع از
تکنولوژی روسها بسیار پیشرفته تر میبود) شده بودند.
علت این امر به لحاظ فنی روشن است. سوخت هسته ای بسته بندی شده
برای نیروگاهها در بستههای استاندارد، کاملاً قابل ردیابی و
کنترل در هر مرحله است و امکان استفاده تسلیحاتی از آن در شکلی
که هست وجود ندارد. تنها نکته مورد حساسیت، پسماند سوخت است که
حاوی عنصر خطرناک پلوتونیم است و معمولاً باید طبق قراردادهای
معین و در یک چارچوب کنترل شده به کشور فروشنده سوخت برگردد.
نکته بسیار ظریف خبری و تبلیغاتی این است که ایران تا قبل از
سال 82 که اعلام کرد در صدد دستیابی به فناوری چرخه سوخت هسته
ای در کشور است، علی القاعده نمیتوانسته متقاضی رسمی خرید خاک
معدن اورانیوم و یا کیک زرد در مقادیر کلان بوده باشد و طبیعی
است که اگر هم چنین تقاضایی مطرح کرده پاسخ مثبت دریافت نکرده
باشد. علاوه بر آن، طرح چنین تقاضایی ایران را در مظان اتهام
قرار میداد و بعید است که هیچگاه چنین تقاضایی مطرح شده باشد.
از طرف دیگر چون ایران دارای نیروگاه هسته ای نصب شده نبود (و
هنوز هم نیست) علی القاعده نمیتوانسته متقاضی سوخت آماده هم
باشد، ضمن اینکه اولاً معمولاً برای گرفتن سوخت آماده روسها دم
دست بودند و از خدا میخواستند که ما مشتریشان باشیم و ثانیاً
همان طور که گفته شد اروپاییها هم دعوای خاصی در این مورد
نداشتند.
اما اساسی ترین مسأله این است که از اتفاق، بیان این خبر که
درهای بازار جهانی خرید و فروش مواد اولیه اورانیومی از سالها
پیش به روی ما بسته بوده است، ضمن اینکه ممکن است به زعم مطرح
کنندگان آن نشان دهد اروپاییها خیلی نامردند که نمیگذارند ما
کیک زرد بخریم، بیانگر آن است که برپایی چرخه کامل سوخت هسته
ای در ایران از ابتدا با یک مشکل اساسی مواجه است و آن اینکه
از پایه امکان برپایی یک صنعت کاملاً خودکفای انرژی هسته ای به
دلیل عدم دسترسی به مواد اولیه فراهم نیست.
این نکته را داخل پرانتز اضافه کنم که خبر یاد شده، یعنی
ممانعت غربیها از دسترسی ما به مواد خام حاوی اورانیوم که از
مدتها پیش واضح و آشکار بود، اما راستش را بخواهید به خاطر
نتیجه گیری مستقیمی که از آن میشود، ( که اگر چنین است پس
تکلیف چرخه کامل سوخت هسته ای چیست)، من یکی چندان جرأت بیان
آن را نداشتم. خوشبختانه خود آقایان اطلاع رسانی گسترده ای
کردند. |