پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

ارشيو هفتگی

درباره پيك هفته


 

 

پيک هفته

 

 

 

 

کنسرت شجريان دراصفهان
"مرغ سحر"
اين بانگ آزادی را
شجر
يان هم نخواند
يك ملت می خواند!

ترانه "مرغ سحر" ملک الشعرای بهار، شده است سرود ضد استبداد و خودکامگی و حالا که مردم آن را کرده اند سرود خود، مشکل حکومتيان با محمدرضاشجريان مضاعف شده است.

هيچ دليل و بهانه ای برای ندادن اجازه برگزاری کنسرت به شجريان وجود ندارد. نه زن است که خواندنش ممنوع و مکروه باشد و نه ضد انقلاب بوده و نه شنگول و منگول می خواند. شعرهای مولوی و حافظ و شعرای معاصر را می خواند، چند نفری هم درکنارش ساز می زنند. تازه شجره مذهبی هم از طرف پدر دارد. از اول هم با سلطنت طلب ها مسئله داشت و همچنان دارد. حتی يکبار در يک مصاحبه گفت که متاسف است که اسمش "محمدرضا"ست!

بهرحال، به تلويزيون نمی رود و آن را تحريم کرده، سيمای جمهوری اسلامی هم گامی درجهت آشتی بر نمی دارد. مثلا تا حالا حتی يکبار يکی از کنسرت های او را پخش نکرده که گامی باشد در جهت آشتی. سيمائی که با مردم قهر است، سادگی است تصور آشتی با خواننده ای که مردم او را می خواهند!

بدين ترتيب است که اجازه کنسرت را ناچارند بدهند، با اما و اگر ها و کارشکنی های ی بسيار، از جمله نگرفتن عکس، سالن های کوچک و پرت افتاده، کارشکنی در پخش صدا و بالاخره "نخواندن اين شعر و يا آن آواز و ترانه". از جمله و در صدر اين ليست "مرغ سحر"!

اگر نبود استبداد، چه نيازی به سانسور ترانه اش بود؟ خود، خوب می دانند چه ريگی به کفش دارند و به همين دليل "مرغ سحر" را ممنوع کرده اند. ترانه ای که در وصف آزادی است و بانگ بلند مشروطه.

زمان شاه هم پخش اين ترانه با صدای خوانندگان وقت ممنوع بود، مثل ترانه مراببوس!

در کنسرت های اخير شجريان از مردم درخواست و اصرار و از شجريان و گروه همراهش انکار و سرکشی. مردم فرياد می زنند" مرغ سحر – مرغ سحر " و شجريان که می داند در صورت خواندن آن، برای گرفتن مجوز کنسرت بعدی برايش گربه رقصانی خواهند کرد، طفره می رود. درجريان کنسرت اخير شجريان در شهر اصفهان نيز همين شد. سه شب مردم "مرغ سحر" را خواستند. حتی شب دوم که شجريان نخواند، خود مردم شروع به خواندن جمعی آن کردند تا بالاخره شب سوم که همين خواست مکرر در مکرر تکرار شد، يا خود شجريان عنان از کف داد و به رغم پيامدهای آن شروع به خواندن "مرغ سحر" کرد و يا از بيم همه خوانی "مرغ سحر" به او گفته بودند اگر بار ديگر مردم خواستند خودشان بخوانند و صدا در صدا بياندازند می توانی بخوانی. اينگونه بود و يا اينگونه شد که در سومين شب کنسرت اصفهان، شجريان "مرغ سحر" اين راز هميشه سر به مهر "آزادی" را خواند.

درباره اين سه شب و استقبال مردم از آن، از هر سو گزارش هائی در تائيد همين استقبال منتشر شده است. چنان که علاوه بر فروش رفتن 2 هزار بليت رسمی و پر شدن سالن و نشستن مردم روی صندلی های پلاستيکی، شمار زيادی بيرون از محل و شماری نيز ايستاده کنسرت را گوش کرده اند و ديده اند. بازار سياه هم مثل همه موارد ديگر برپا بوده است.

شجريان هم نخواند، مردم می خوانند. بنام "آزادی" هم می خوانند! با اين بانگ عمومی چه می کنند؟