من نمیدانم آقای فریبرز رئیس دانا که قاعدتاً درس اقتصاد را
میباید بهتر از سیاست بلد باشند چرا حد اقل در این سفر خارجی
شان که تریبون های آزاد هم داشتند سخنرانی ، نوشته ای ویا
حد اقل مصاحبه ای در مورد وضع نابسا ما ن اقتصادی ایران در
دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نکردند وبا ابراز کلی گوئی در
مورد " تشکل " سازی وبی نتیجه بودن انتخاب این فرد یا آن فرد
ندانسته آب به آسیا ب آفای احمدی نژاد هدایت میکنند. ایشان که
بخش اعظم حرکت های سیاسیشان که بواسطه آن بیشتر در جامعه
روشنفکری چپ مطرح شدند در زمان ریاست جمهوری آفای خاتمی ودر
فضائی نسبتاً بازی بوده است که دقیقاً با انتخاب " این فرد "
بوجود آمده بود و نه " آن فرد". نسخه هائی از مصاحبه های ایشان
در روزنامه های اصلاح طلب را حتماً خودشان دارند. در همین
آلمانی که ایشان افاضات فرمودند مگر " تشکل " های مورد نظرشان
وجود ندارد ؟ هم چنین در فرانسه و بقیه اروپا مگر همین تشکل ها
در انخابات شرکت نمیکنند ؟ و سر انجام تا کنون مگر جز این بوده
که به حد اقل های ممکن بسنده کرده اند؟ آقای رئیس دانا را تا
آنجا که ما میشناسیم هیچ تجربه ای در مورد " تشکل " درست کردن
ندارند که سهل است حتی در این زمینه مطالعاتی هم ندارند که اگر
داشتند خوب میدانستند که همیشه این "تشکل" ها درحداقل فضاهای
باز سیاسی " شکل " میگیرد ، رشد میکند و بعد به راه خود در
شرایط دشوار ادامه میدهد. زنده یاد حسن ضیاء ظریفی پایه و
گسترش حرکت های توده ای را در حد اقل شرایط باز سیاسی میدید و
حالا آقای رئیس دانا هنوز نمیداند با آمدن " این فرد " است که
برای مدتی این فضا پیدایش میکند و تطویل و ثمره آن به چیز های
بسیاری مربوط است که از جمله آنها همین حرف های نامربوط زدن
است.
این حرکت های نامفهوم از تشکل دانشجوئی " دفتر تحکیم " وحدت
چیز غریب و تازه ای نیست. این تشکل درایجاد دوم خرداد "خوش
درخشید ولی دولت مستعجل بود " و پس از آن آنچنان به قهقراء
نزول کرد که هم اکنون به سکوی پرتاب دانشجویان به " آمریکا "
تبدیل شده است. چند شعار تند و بعد چند ماهی اقامت در " اوین
"(نه اوین دهه 60 بلکه اوین اواخر دهه 80 که دندان های درنده
حاکمانش پس از 27 سال بعلت دریدن بسیار کند شده است ) و سر
انجام اقامت "آمریکا " . خنده دار اینکه " تحکیم " یان سر به
برف فرو کرده اند و فکر میکنند مردم ما خنگ وگول هستند ومعنای
این تغییر از "فاز سیاسی به اجتماعی " را نمی فهمند که بمعنای
" تحریم " و شرکت نکردن در " انتخابات " است و همان " نا
فرمانی مدنی " است که تخم لقش را "عمو سام " اول باردر دهان "
ولیعهد " خیالاتی اش گذاشت .از" دفتر تحکیم "هم که بواسط
خاستگاه طبقاتی اش همواره " مذ ب ذ ب " است جز این انتظاری
نیست که هم " خدا را بخواهند و هم خرما را "
واز این رهگذر آنکه سود از این " تفرقه " می برد همان است که
این " تخم لق " را کاشته است.اسم ها چه رنگ می بازند و به ضد
خود مبدل می شوند. فاعتبرو یا اوالابصار
|