دهه اول محرم، ظاهرا با خطبه
های علی خامنه ای در نماز
جمعه تهران شروع می شود. خطبه
های رهبر را، پیشاپیش در
روزهای اخیر دو لاریجانی از
بلندگوی دو قوه – یعنی قوه
قضائیه و قوه مقننه- زمزمه
کرده اند. علی لاریجانی بر
ضرورت پرهیز از سیاسی کردن ده
روزی که به عاشورا ختم می شود
تاکید کرده است. یعنی غیر
سیاسی شدن این ده روز و بویژه
تاسوعا و عاشورا. این درحالی
است که انقلاب 57 با
راهپیمائی مردم در همین دو
روز به پیروزی رسید. سقوط
پادگان ها و ارتش شاه مستقیما
متاثر از همین دو راهپیمائی
بود. سقوط رژیم شاه نیز قبل
از اینکه براثر قیام مسلحانه
باشد، مستقیما متاثر از
فروپاشی ارتش و سقوط پادگان
های ارتش از درون بود. در
برابر این واقعیت حاکمیت
کنونی سکوت می کند و عاشورائی
غیر سیاسی را طلب می کند و در
میان جوانان نیز هستند افراد
به خشم آمده ای که آن سالها
را ندیده و امروز تصور می
کنند شاه با قیام مسلحانه و
پرتاب چند کوکتل مولوتف دست
ساز و سه راهی سقوط کرد!
درحالیکه شاه با فروپاشی
پادگان های ارتش از درون سقوط
کرد.
سخنان صادق لاریجانی رئیس قوه
قضائیه نیز همان هدف نهفته در
سخنرانی علی لاریجانی را
دنبال می کرد. یعنی محرم و
بویژه عاشورائی غیر سیاسی.
تفاوت سخنرانی صادق لاریجانی
که خود تا پیش از این مقام
عضو شورای نگهبان بوده و از
جمله متهمین تقلب شورای
نگهبان در انتخابات است با
سخنرانی علی لاریجانی در آنست
که علی لاریجانی دعوت به
مصالحه کرد و صادق لاریجانی
تهدید برای قبول مصالحه. از
بدعت های حیرت آور آن بود که
رئیس قوه قضائیه درسخنرانی
آستانه ماه محرم خود گفت که
از سران مخالف نتیجه اعلام
شده انتخابات پرونده هائی هست
که تا حالا پیگیری نشده است.
این ادعا، که بوی تهدید از آن
می آمد، یک رسوائی قضائی بود.
یعنی دستگاه قضائی و رئیس آن
پرونده ها را برای باج گیری
در کشوی میز خود نگهداشته
است!
بخشی از خطبه های اول محرم
نیز توسط خود علی خامنه ای در
آخرین سخنرانی اش زمزمه شد.
این که انتخابات تمام شده و
این دفتر بسته شده است و باید
کنار بکشند!(اشاره به موسوی و
کروبی و خاتمی و هاشمی و بقیه
زیر مجموعه های آنها)
او درحالی دفتر انتخابات را
بسته شده اعلام کرد که در
همان روز و روز بعد از آن،
دادگاه های کودتای انتخاباتی
همچنان احکام زندان برای
بازداشت شدگان انتخاباتی صادر
می کند. بنابر همین احکام و
ادامه دادگاه ها، انتخابات
ادامه دارد. همچنان که
انتخابات در دانشگاه ها ادامه
دارد و مردم منتظر فرصت اند
تا در خیابان ها نیز نشان
بدهند که انتخابات ادامه
دارد. اگر ادامه نداشت، حداقل
هزار نفر از مردم شهرهای
تبریز و مشهد و اصفهان، بدون
بخشنامه های دولتی در ادارات،
تعطیل مدارس، تهدید کسبه،
دستور نظامی به بسیج و دهها
برنامه سراسری و محلی صدا و
سیما می رفتند به استقبال
رئیس دولت کودتا – احمدی
نژاد- و پای سخنرانی های اتمی
اش می نشستند. همان صدها هزار
نفری که در مشهد و تبریز و
اصفهان سفر احمدی نژاد را
تحریم کردند، اگر فرصت پیدا
کنند می آینده به خیابان ها
تا ادامه انتخابات را اعلام
کنند!
از ترس دهه اول محرم و
عاشورای حسینی، معرکه پاره
شدن عکس امام را در یک
سناریوی از پیش تنظیم شده به
میدان آوردند. مردم را که
جرات نکردند به خیابان ها فرا
بخوانند، بنابراین در فیضیه و
آرامگاه آیت الله خمینی طلبه
های حقوق بگیر و همان بسیجی
های موتور سوار و چماق بدست
را جمع کردند تا برای امام
سینه به تنور بچسبانند.
این سناریو، خودکشی از ترس
مرگ بود. زیرا حالا تبدیل شده
به خطر به خیابان آمدن مردم
با عکس امام، اما با شعارهای
سبز علیه کودتا و دیکتاتوری
رهبر! و تازه فشار از جانب
رهبران جنبش سبز آغاز شده که
هرچه زودتر عاملین پاره کردن
عکس امام را نشان بدهید. سر
نخ می رسد به محفل های امنیتی
و به ستاد کودتا. از بیم بالا
گرفتن همین فشار، بار دیگر
دست به دامن مجاهدین خلق شدند
که اطلاعیه ای بدهد و پاره
کردن عکس را به عهده بگیرد تا
به چند هدف زده باشند:
- این که در میان جنبش سبز
مجاهدین خلق و یا بقول خودشان
منافقین نفوذ دارند و جنبش
سبز ادامه همان سناریوی بنی
صدر- رجوی است.
- عاملین پاره کردن عکس را
پاس بدهند به خارج از کشور که
دسترسی به پیگیری پرونده
نباشد.
از شب گذشته قبول مسئولیت
پاره کردن عکس آقای خمینی
توسط مجاهدین خلق توسط آنها
در بوق شده است. بالاخره
خواهر زن حسین شریعتمداری که
گفته میشود در کادر رهبری
مجاهدین خلق است و آیت الله
احمد جنتی که گفته میشود عروس
او هم در همان جمع است، نباید
یک خدمت بموقعی بکنند؟
تا امروز، رهبران و تبلیغاتچی
های کودتا و مخالفان باصطلاح
سیاسی شدن محرم، جلوتر از
رهبران جنبش سبز وارد صحرای
کربلا شده و صف آرائی نظامی
کرده اند. لشکر پیاده و بی
سلاح مردم با پرچم های سبز،
در سکوت به این میدان نزدیک
می شود. مداحان کودتا آماده
رجزخوانی شده اند، اما مخاطبی
ندارند. لشکر پیاده مردم نیز
با سردار و بی سردار، با
جلودار و بی جلو دار شعارش
معلوم است. از فردای کودتای
22 خرداد تاکنون معلوم بوده
است. پنج انگشتی که بالای سرش
می گیرد، سلاحش است. مثل پنجه
برنجی ابوالفضل العباس که
بالای بیرق های عاشوراست.
پیام رسانش اینترنت و بام
خانه ها و آوازش "الله اکبر"
است. مثل کبوتران یاکریم که
1400 سال است پیام مظلومین
صحرای کربلا را با گفتن
"یاکریم" تکرار می کنند.
بدین ترتیب است که حسینی ترین
عاشورا، از فردا در ایران
آغاز می شود! |