چشم
و
گوش
میلیون
ها
ایرانی،
پس
از
دو
دهه،
به
روی
واقعیاتی
باز
شده
که
هرگز
آن
را
فراموش
نخواهند
کرد.
هرگز
در
30
سال
گذشته،
در
چنین
وسعت
میلیونی
مردم
ایران
با
چهره
واقعی
حاکمیت
دو
دهه
گذشته
جمهوری
اسلامی
آشنا
نشده
بودند.
بحث
از
میلیون
ها
ایرانی
است،
نه
روشنفکران
و
سیاسیون
فعال
ایران
که
تاکنون
هرچه
می
گفتند
در
محدوده
ای
تنگ
باقی
می
ماند.
تمام
اهمیت
تاریخی
رویدادهای
ناشی
از
انتخابات
22
خرداد
درهمین
است
و
آینده
ایران
را
نیز
همین
شناخت
میلیونی
مردم
ایران
رقم
خواهد
زد.
مردم
حتی
تاکنون
نمی
دانستند
رهبر
چند
فرزند دارد،
و
حالا
میدانند
که
فرزند
دومش
بزرگ
چماقداران
است!
آن
نفرتی
که
در
همین
سه
هفته
اخیر
در
سراسر
ایران
شکل
گرفته،
حالا
به
سوی
هدف
مشخصی
شلیک
می
شود:
بیت
رهبری!
شعار
های
سالگرد 18
تیر،
شعارهائی
بود
که
از
دل
این
آگاهی
و
شناخت
بیرون
آمده
بود.
"مجتبی!
بمیری-
رهبری
رو
نبینی".
"مرگ
بر
خامنه
ای".
اینها
را
روی
دیوارها
می
نویسند،
وقتی
به
راهپیمائی
های
سکوت
حمله
می
شود،
سکوت فریاد
می
شود
و
بربام
خانه
ها،
در
میان
بانگ
"الله
اکبر"
بصورت
شعار سرداده
می
شود.
اینها
کم
است؟
بهای
زیادی
برای
این
آگاهی
ملی
داده
شده؟
انتخابات
22
خرداد
یک
سونامی
بود.
برج
قدرت
تبدیل
شد
به
منارجنبان
اصفهان.
رئیس
جمهوری
که
مانور
سفرهای
استانی
می داد
و
رهبر
این
مانورها
را
ستایش
میکرد،
حالا
دیگر
تا
سر
خیابان
پاستور
هم
بعید
است
بتواند
بدون
دهها
محافظ
برود.
رئیس
جمهوری
که
رهبر
مدعی
است
63
در
صد
رای
آورده،
یعنی
24
میلیون
به
او
رای
داده
اند،
از
جمع
کردن
40 -
50
هزار
نفر
در
تهران
12
میلیون
عاجز
ماند
و
تازه
آنهائی
را
که
در
میدان
ولیعصر
جمع
کرد،
چماقداران
همیشه
در
صحنه
بودند!
فرمانده
نیروی
انتظامی
روز
5
شنبه
گذشته
گفته
بود
مردم
تظاهر
کنندگان
18
تیر
را
زیر
پای
خودشان
"له"
می
کنند.
کجا
بودند
آن
مردم
در
روز
18
تیر؟
در
صف
تظاهر
کنندگان
بودند
یا
در
صف
"له"
کنندگان
سوار
بر
موتور
سیکلت
ها؟
کجاست
آن
24
میلیون
رای
ادعائی
احمدی
نژاد؟
آنها
را
به
خیابان
و به
تظاهرات
به
نفع
احمدی
نژاد
فرا
بخوانند!
نماز
جمعه
ها
چنان
فرو
ریخته
که
حالا
می
ترسند
مردم
به
هوای
نماز
به
آنجا
بروند
و
یکبار
انفجار
تظاهرات
از
آنجا
سر
باز
کند،
حصارها
از
هم
دریده،
ترس
و
یاس
جای
خود
را
به
جسارت
و
آگاهی
داده،
کودتاچی
ها
همه
قدرت
خود
را
نشان
دادند
و
تظاهرات
18
تیر
نشان
داد
که
دیگر
چیزی
فراتر
از
آنچه
در
خیابان
ها
نشان
دادند
ندارند
که
نشان
بدهند.
و
این
از
اشتباهات
بزرگ
همه
رژیم
های
استبدادی،
در
اوج
ترس
و
وحشت
است،
که
به
یکباره
همه
نیروی
خود
را
برای
مقابله
با
مردم
به
میدان
می
آورند
و
مردم
با
ادامه
مقابله
و
مبارزه
خود،
در
عمل
می
بینند
که
قدرت
همین
مقدار
است
که
هست!
و از
آن
پس
راه
ها و
ابتکارات
خود
را
برای
تقابل
با
این
قدرت
به
کار
می
گیرند.
ابتکار
دراینسوست
و
جمود
در
آنسو!
همه
ابتکارها،
درخیابان
ها
نیست،
بر
بام
خانه
ها
نیز
خلاصه
نمی
شود.
جنبش
مقاومت
منفی
در
ایران
در
حال
شکل
گیری
است.
همان
جنبشی
که
آزادی
هندوستان
را
بدنبال
آورد.
دهها
پیشنهاد
ابتکاری
را
مردم
به
هم
توصیه
می
کنند،
که
از
جمله
آنها
"استفاده
از
همه
وسائل
برقی
خانگی"
در
آن
زمانی
است
که
رئیس
نامشروع
دولت
در
سیمای
کودتا
ظاهر
شود.
چنان
که
برق
تهران
و
بتدریج
و با
به
کار
گیری
همین
شیوه
در
شهرهای
دیگر
برق
قطع
شود
و
تلویزیون
از
کار
بیفتد!
آن
مقامی
که
با
خبرنگار
گاردین
گفتگو
کرده
و
ظاهرا
مقام
مطلعی
در
جمهوری
اسلامی
بوده
راست
گفته:
همه
چیز،
تازه
آغاز
شده!! |