همه مردم برای اطلاع رسانی به یکدیگر کمک کنند. این دولت از نظر مردم مشروعیت ندارد و مردم به آن اعتماد ندارند. مردم باید بتوانند در چارچوب قانون اعتراضات خود را نشان دهند، در غیر اینصورت ما به سمت تقابل های قومی، ملی، مذهبی و قبیله ای خواهیم رفت.
گزارش اختصاصی "آذرفریتاش" و
"علیرضاخیرخواه" از "بانکوک" برای پیک نت
جنبش سرخ
مدنی تایلند مانند جنبش سبز
مدنی ایران
بدستور شورای عالی امنیت ملی جمهوری
اسلامی پخش اخبار قیام مردم تایلند، بویژه
فیلم و عکس های آن از سیمای جمهوری اسلامی
و انتشار آن در مطبوعات ممنوع اعلام شده
است. چنان که گوئی "تایلند" روی کره زمین
نیست. آنچه را می خوانید گزارش مستقیمی
است که در پایتخت تایلند "بانکوک" برای
پیک نت ارسال شده است. دلیل سانسور مطلق
اخبار تایلند و تبدیل شدن جنبش سرخ مردم
این کشور به خط قرمز جدیدی در صدا و سیما
و مطبوعات جمهوری اسلامی در همین گزارش
مشهود است:
"امروز صبح 19 مه، مرکز اقتصادی شهر که
در کنترل سرخ پوشان بود مورد حمله ارتش
قرار گرفت. من و دوستی که به بهانه امور
اقتصادی موفق شده ام همراه او به بانکوک
بیایم به چشم خودمان زره پوشهای نظامی را
دیدیم که بصورت یک خط زنجیر بطرف سنگرهای
خیابانی مردم حرکت کردند. از جمله
ابتکارهای مردم که تاکنون در جائی نه دیده
و نه خوانده بودم، جاسازی چند کوکتل
مولوتف دست ساز توسط مردم در حلقه های
لاستیک است. مردم این حلقه های لاستیک
مجهز به کوکتل مولوتف را چند نفره به گردش
انداخته و به سمت نیروهای نظامی می
فرستند. صف این حلقه های لاستیک غرق در
آتش منظره عجیبی را بوجود می آورد. اما
این نوع مقابله با نیروهای نظامی عمومیت
ندارد. ما خودمان صحنه هائی را دیدیم که
مردم گل به نیروهای نظامی میدادند و یا یک
قلب سرخ پلاستیکی را به نشانه دوستی و
مهربانی تقدیم نیروهای نظامی می کردند.
حضور خیابانی مردم درست مانند جنبش سبز به
زندگی روزانه مردم تبدیل شده است. مردم
درعین حال که برای خرید و رفت و آمد در
شهر حضور خیابانی دارند، حمایت خودشان را
از مقاومت سرخ پوشان علیه دولت نشان
میدهند. هرجا که بتوانند به علامت پیروزی
انگشتان دست راست خود را به شکل هفت بلند
می کنند، بلوز و پیراهن سرخ می پوشند.
شباهت
جنبش سبز پوشان ایران با جنبش سرخ پوشان
تایلند حیرت آور و در عین حال درس آموز
است. درست همانطور که مردم بتدریج به شعار
مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای
رسیدند، مردم تایلند هم از شعار خواست
برکناری نخست وزیر بدست پادشاه و کوتاه
شدن دست نظامی ها از دولت، رسیده اند به
شعار مرگ بر سلطنت!
بعد از ظهر امروز(چهارشنبه) به ما گفتند
که سرخ پوشان کانال شماره 3 تلویزیون را
تصرف کردند. نیروهای ارتش و قوای امنیتی
محله به محله در بانکوک با مردم درگیرند.
ما به هتل بازگشته ایم، زیرا می گویند
نیروهای امنیتی که لباس شخصی به تن دارند
به سوی خارجی ها تیراندازی می کنند تا
امنیت را مختل شده اعلام کرده و حضور خود
در خیابان ها و سرکوب مردم را توجیه کنند.
پس از بازگشت ما به هتل - ساعت چهار بعد
از ظهر امروز - 19 مه- رادیو اعلام کرد که
از ساعت 8 شب مقررات منع رفت و آمد در
سراسر شهر بانکوک تا 6 صبح اعلام شده است.
پادشاه کشور "راما نهم" به سختی مریض است
و از شش ماه پیش در بیمارستان بسرمیبرد
و در چند هفته گذشته هیچ ملاقات و یا
دیداری از طرف دولت با او صورت نگرفته است
و عملا کاخ اریستوکراسی سلطنتی بانکوک به
کمک ارتش و نخست وزیری که مردم خواهان
برکناری او هستند کشور را اداره می کند.
اکثر پست های مهم دولتی و ارتشی دراختیار
وابستگاه به دربار سلطنتی است. ارتش اعلام
کرده که هر گونه شعار علیه شاه و
اریستوکراسی دربار جرم است و مجازات آن
مرگ!
ما خودمان هم در حیرتیم از تشابه آنچه که
در بانکوک می بینیم و آنچه که از حوادث پس
از انتخابات 22 خرداد دیدیم و شنیدیم و
خواندیم."
"وکیلی
راد"
یک مهره سوخته دیگر
که از ماشین ترور ج. اسلامی پیاده شد
پایان آنچه که نباید انجام می شد!
وکیلی راد پس از بازگشت
به ایران، در فرودگاه. مادر محجبه چنان
رویش را گرفته که اگر از فردا رفت مغازه
سبزی فروشی و نانوائی نگویند مادر کیست!
آن آقائی که کلاه را تا بالای بینی اش
پائین کشده و عینک زده و سر به زیر
انداخته تا شناخته نشود نیز به ادعای
خبرگزاری فارس عموی – با همه کم سن و سالی
اش!- وکیلی راد است. او نیز با همان
احتیاط هائی که مادر وکیلی راد رعایت
کرده، به استقبال وکیلی راد رفته است. نه
بختیار مرغ توفان بود و نه وکیلی راد عقاب
انقلاب. اولی اگر ترور هم نشده بود، سالها
پیش بدلیل کهولت سن فوت کرده بود و دومی
هم اگر فتوای ترور را اجرا نکرده بود،
جوانی اش را در زندان نگذرانده بود و نامش
بعنوان کسی که در یکی از فجیع ترین ترورها
نقش داشته در تاریخ جمهوری اسلامی به ثبت
نمی رسید. آن ترور هم مانند دیگر ترورها،
نه مشکلی را در جمهوری اسلامی حل کرد و نه
بال پرواز سلطنت طلب ها را قیچی.
لوموند دیپلماتیک فارسی
امین الحسینی
نقش آفرینی تاریخی
اخوان المسلمین به سود اسرائیل
ترجمه بهروز عارفی
(در کتاب بازی شیطانی می توانید شرح مفصل
این نقش آفرینی را بخوانید. نقشی که حجتیه
و مصباح یزدی و احمدی نژاد با بلند کردن
پرچم
"پیروان ولایت" با ظاهر ضد اسرائیلی بازی
می کنند. لینک های مرتبط را از
اینجا و اینجا
می توانید بخوانید.)
امین
الحسینی پس از ورورد به آلمان هیتلری و
استقبال نظامی ارتش نازی، از گارد احترام
سان می بیند. او هم به بهانه یهود ستیزی،
متحد هیتلر شد و فاشیسم را ستود! بین نقش
آفرینی او که از بنیانگذاران اخوان
المسلمین بود و امثال "محمد علی رامین"
تئوریسین هولوکاست در کابینه احمدی نژاد و
مصباح یزدی و خود احمدی نژاد مشترکاتی نمی
بینید؟ ترجمه کتاب "سید قطب" مانیفست
اخوالمسلمین توسط علی خامنه ای در سالهای
پیش از انقلاب که پس از انقلاب فورا جمع
آوری شد، یک اتفاق ساده بود؟
چون بعید میدانم آقای دکتر خزعلی جرات کند
مستند به نوشته ای در پیک نت، مطلبی
درباره آقای ادیب یزدی بنویسد، بنده این
اطلاعات اندک را جهت تنویر افکار عمومی در
پاسخ به استمداد خواننده ای که خواهان
اطلاعاتی درباره ایشان شده بود می نویسم"
حجت الاسلام ادیب یزدی امام جمعه مسجد
بلال در صدا و سیماست و پدر عروس سردار
ضرغامی رئیس و نماینده مقام معظیم در صدا
و سیما. ایشان بشدت ساده لوح است و عوام،
اما نامرد نیست.
امضاء محفوظ
(ما این اصطلاح "نامرد" را صرفا بعنوان
اصطلاحی که بیان کننده بد جنس و بد نیت
نبودن است منتشر کردیم. اگر نویسنده
اصطلاح دیگری را استفاده می کرد بهتر بود.
ضمنا نوشته ایشان در ارتباط است با مطلبی
که در پائین همین ستون می خوانید)
نگاهی به گذشته
روستای "خامنه"
با سلام
- یک مرد در جمهوری اسلام نیست که برای
یكبار هم كه شده از مقام رهبری بپرسید:
میرحسین
كیست؟
او فرزند میر اسماعیل است كه بارها
مبارزین اهل خامنه را با
لابی كردن
با تیمسارصمدیان پور(معاون قدرتمند رئیس
کل شهربانی زمان شاه) كه با او همشهری بود
را از
زندان نجات داد. از جمله شخص علی خامنه
ای را بعد از چند هفته که در زندان شاه
بود و برادرش را که چون سابقه مبارزاتی
بیشتری داشت، بیش از علی خامنه ای در
زندان مانده بود.
میراسماعیل
كیست؟
او فرزند میر مهدی است كه در زمان رضا خان
به اتفاق 8 تن از اهالی خامنه، روستای
خامنه را
ازخان ظالم این ده، به قیمت یازده هزار
تومان خرید و خامنه را از
ستم خان نجات
داد. سپس ده را به مردم واگذار و پول
پرداختی را از محل
فروش سهم آب
قنوات ده تهیه کرد. سند فوق در موزه
هدایای موسوی در
خامنه موجود است. شرم و حیا در میان ما
ایرانی ها چیز خوبی است!
عكس فوق آرامگاه میر مهدی پدر بزرگ میر
حسین می باشد.
ما نمی شناسیم
شاید دکتر خزعلی
بشناسد و بنویسد
با سلام- آقای دکتر خزعلی جریانی از
ملاقاتش با آقای مصطفی ناطق نوری را در
سایتش
نوشته است و اوضاع دفتر آقازاده ناطق نوری
و نحوه برخوردش با او را شرح داده
است. بدینوسیله از آقای دکتر خزعلی می
خواهم به دیدار حجت الاسلام حاج آقا
ادیب یزدی نیز برود و مقداری درباره اوضاع
مالی و وضع زندگی ایشان هم تحقیق کند و
نتیجه را در سایتش بنویسد تا یقین کنیم
ایشان در تحقیقش همواره دقیق بوده و بازی
نخورده و حقیقت را هم فدای مصلحت ننموده
است.
والسلام (لطفا" ایمیل بنده محفوظ باشد)
متاسفانه ما (پیک نت) آقای ادیب یزدی را
نمی شناسیم و امیدواریم آقای خزعلی اگر
ایشان را می شناسد، پاسخی به این خواننده
پیک نت بدهد. البته اگر خواندن پیک نت هم
تبدیل به برگی از پرونده قطورش نشود!
فنر اوباش
سرانجام
"در" می رود!
سلام- در مورد استفاده هردمبیل حاکمیت از
اوباش و اراذل که در
واقع ارتش غیر رسمی و میلیشیای ولایت است
باید منتظر در
رفتن سررشته کار از دست خود آقایان هم
بود.
در گذشته، آدمی که در نیروی انتظامی
یا سپاه و یا یک ارگان رسمی استخدام بود
تحت قواعد و نظمی به امر
سرکوب مشغول بود، اما اراذل و اوباش
کارشان نه به سامان است و نه قابل کتنرل.
مسلم است که اگر نیروها سرکوب کارشان را
خوب
انجام و به آنها اطمینان داشتند که به
یکباره وسط یک درگیری خیابانی پا سست نمی
کنند، احتیاج به استخدام اراذل و اوباش
نداشتند.
این اراذل دیر نیست که باند های بزرگ دزدی
های مسلحانه درست کنند و با استفاده از
سلاح هائی که در اختیار دارند چه
ها که بکنند. دهه 20 و30 آمریکا را بیاد
بیاوریم که گانگستریزم در چه بستری
شکل گرفت و سر انجام از کنترل تراست ها
وانحصاراتی که اراذل واوباش را
برای سکوب سرمایه داران کوچک بکار گرفته
بودند خارج شد.
احضار و بازجوئی
در آذربایجان
سلام- در روزهای اخیر و پس از دیدار اصلاح
طلبان آذربایجان با مهندس موسوی و محمد
خاتمی، اداره اطلاعات آذربایجان احضار و
بازجوئی از ملاقات کنندگان را آغاز کرده
است. از جمله احضار شدگان مسئول جبهه
مشارکت دکتر عبدی، پورحسن مسئول سازمان
مجاهدین انقلاب اسلامی در استان آذربایجان
است. بازجوئی ها بسیار طولانی است و جهت
گیری آن ایجاد ترس و جدا سازی پیوند سبز
بین آذربایجان و تهران است. بازجوها روی
سخنان موسوی در دفاع از فرهنگ و زبان و
هویت آذربایجانی ها خیلی حساسیت نشان
میدهند.