همه مردم برای اطلاع رسانی به یکدیگر کمک کنند. این دولت از نظر مردم مشروعیت ندارد و مردم به آن اعتماد ندارند. مردم باید بتوانند در چارچوب قانون اعتراضات خود را نشان دهند، در غیر اینصورت ما به سمت تقابل های قومی، ملی، مذهبی و قبیله ای خواهیم رفت.
رضاخان میرپنج گام به گام تبدیل شد به
"رضاشاه" و خوفناک ترین حکومت نظامی را در
ایران برپا کرد. استقرار حکومتی که در
دانش سیاسی به «دولت سربازخانهای» یا
«دولت پادگانی»
Barrack State
معروف است، یعنی تبدیل ایران به یک
سربازخانه بزرگ. کشتار و زندانی کردن و
حذف بزرگان سنتی و سلب مالکیت از توده
کثیری از مردم، محصول این دیکتاتوری بود.
همین سیاست را محمدرضا شاه در دهه چهل به
اشکال دیگر و با تدوین قوانین جدید ادامه
داد، که پیامدهای بزرگی داشت.
«دیکتاتوری مصلح» اینگونه برقرار شد و جان
مردم را به لبشان رساند. نظامیان، به
رهبری رضا خان سردار سپه، به اقتدار عجیبی
رسیده بودند. انتخابات را به نمایش صوری
بدل کرده بودند. همه نمایندگان مجلس را،
به جز چند نفری در تهران، نظامیان، به
فرماندهی رضا خان تعیین می کردند و
انتخابات فقط یک ظاهرسازی بود.
حکومت مطلقه فردی طبعاً در اوضاع بحرانی
برکناری حاکم مطلقه را الزامی میکند. این
سرنوشت محتوم رضا شاه و پسرش بود. به علت
جنگ جهانی، ورود قشونهای متفقین به
ایران، برای پشتیبانی از جبهه شوروی علیه
آلمان، اجتنابناپذیر بود و متفقین به این
نتیجه رسیدند که در صورت ورود به ایران،
که حکومت مرکزی را تضعیف میکرد، با
انقلاب و شورش خونین علیه حکومت پهلوی
مواجه خواهند شد که به سود آنها نبود.
برای مقابله با این بحران، دولت بریتانیا
به کمک رضا شاه آمد و شورویها و
آمریکاییها را قانع کرد و رضا شاه را
محترمانه خلع و به تبعید فرستاد و در واقع
او را نجات داد و تداوم سلطنت پهلوی را از
طریق محمدرضا شاه تأمین نمود. یعنی، در
شهریور 1320 انگلیسیها به رضا شاه و
حکومت پهلوی کمک کردند. این اشتباه بزرگی
است که تصور میکنند انگلیسیها رضا شاه
را برکنار کردند چون با او مخالف بودند.
اگر رضا شاه به دست مردم میافتاد به شکل
مهیبی به قتل میرسید.
محمدرضا شاه در سودای قدرت مطلقه برای خود
و کانونی که در پیرامونش بود قانون اساسی
مشروطه را به شیر بی یال و دم و اشکم بدل
کرد. زمانی که با اوجگیری انقلاب محمدرضا
شاه اعلام کرد که شاه طبق قانون اساسی
مبرا از مسئولیت است مردم نپذیرفتند زیرا
بعینه دیده بودند که امیرعباس هویدا،
نخستوزیر در اوج ثروت و قدرت شاه، مطیع
اوامر شاه بود نه نخستوزیر مشروطه.
بنابراین، اگر حکومت پهلوی به قانون اساسی
مشروطه وفادار و مقید مانده بود، نهاد
سلطنت در ایران میتوانست دوام آورد.
بمناسبت 28 مرداد یا 4 آبان اصناف و کسبه
را به چراغانی مجبور میساختند. آن وقت
شاه خیال میکرد مردم از روی طوع و رغبت
چنین میکنند غافل از اینکه همین اقدامات
موجبات نارضایی مردم را فراهم میساخت.
علی دشتی درباره اینگونه نخبگان سیاسی و
نقش آنها در ایجاد دیکتاتوری مینویسد:
«بعضی از افراد جنساً اربابتراش و
بتدرستکن هستند وگرنه معنی دارد که هر
مهمانخانهای را بخواهند افتتاح کنند باید
حتماً به نام نامی اعلیحضرت همایونی
باشد؟!»
سلام
ـ
مدتی بود که به خاطر فیلترینگ نمی توانستم
مطالب شما را بخوانم. راستش از خیلی از
مطالب شما استفاده برده ام و در مجموع
معدلتان از نظر من قابل قبول است. اما
حالا که دوباره توانسته ام به سایتتان
مراجعه کنم می بینم که دوباره بوی دفاع از
روسیه از آن به مشام می رسد. من نه طرفدار
آمریکا هستم و نه ضد آن، اما نمی دانم چه
حاجتی به دفاع از روسیه است.
امیدوارم از انتقاد صریحم ناراحت نشده
باشید و در کار تحلیل و پیام رسانی همچنان
موفق باقی بمانید.
فیلم های تشییع
جنازه - بی جنازه - همسر آیت الله منتظری
را به ترتیب در شماره های زیر
ببینید. برای جلوگیری از تبدیل شدن مراسم
تشییع به فرصتی برای به خیابان ریختن مردم
معترض به کودتای 22 خرداد، جنازه را
ماموران امنیتی ربوده بودند. 10 ماه پس از
کودتای 22 خرداد و علیرغم همه ادعاهای
نظامی ها و علی خامنه ای و بقیه کودتاچی
ها، مردم منتظر فرصتی برای ریختن به
خیابان اند.
"مورنینگ استار" که ناشر نظرات حزب کمونیست انگلستان
شناخته می شود، در تاریخ 29 آوریل سال
2009 تفسیر مشروحی را به قلم "یوری
آونری"، در باره خدمات احمدی نژاد به
اسرائیل منتشر کرد. همان زمان، ترجمه
خلاصه ای از این مقاله در پیک نت
بازانتشار یافت.
اکنون یکسال از تاریخ انتشار این مقاله می
گذرد. اسرائیل شهرک سازی را در بیت المقدس
گسترش داده است. نخست وزیر اسرائیل بی
وقفه خطر ایران اتمی را تبلیغ می کند تا
اعراب هرچه بیشتر از ایران ترسیده و
درباره تجاوزهای اسرائیل دم فرو بندند.
دراین یکسال، هرگاه که این آتش کمی از
حرارت افتاده، احمدی نژاد بار دیگر هیزمی
زیر آن گذاشته و تنور اسرائیل تبلیغاتی
اسرائیل را گرم می کند. اعراب از بیم
جمهوری اسلامی و گسترش تشییع در برابر
تسنن، قدرت نظامی اسرائیل برای مقابله با
ایران را تائید می کنند و حتی پشت او جمع
شده اند. اینها پیروزی های بزرگی است که
اسرائیل با ادامه سیاست های به ظاهر ضد
اسرائیلی احمدی نژاد بدست آورده است. هم
ادامه تجاوز ارضی، هم سرپیچی از مذاکرات
صلح و هم جلب حمایت اعراب از اسرائیل!
اسرائیل در طول حضور و حیات خود، چنین
موقعیتی در منطقه خاورمیانه نداشته که
امروز دارد. حتی کنفرانس سران عرب در لیبی
که روز شنبه کار خود را آغاز کرد نیز
متاثر از سیاست های نظامی جمهوری اسلامی،
پیش از آن که به مسئله فلسطین و ادامه
تجاوزهای ارضی اسرائیل بپردازد، به خطر
نظامی ایران پرداخت. از ادعای مبارزه با
اسرائیل و امریکا، تا واقعیتی که در برابر
دیدگان قرار دارد، فاصله زیاد نیست؟
یکبار دیگر مقاله مورنینگ استار را
بخوانیم و حوادث یکسال گذشته را که تائید
است بر این تفسیر مرور کنیم.
وبلاگ "آینده ما" در نیمسال دوم سالی که
گذشت، فعال ترین وبلاگ در انعکاس مسائل
جهانی به نقل از مطبوعات چپ آلمان بود. در
همین دوران پیک نت شماری از مطالب این
وبلاگ را منتشر کرد، که امیدواریم با
ادامه تنوع ترجمه هائی که در این وبلاگ
منتشر می شود، بتوانیم این نقل مطالب را
ادامه بدهیم. در نخستین هفته سال جدید،
این مطالب در "آینده ما" منتشر شد:
1-
دوران
مبارک، اگر حسنی هم برای مصر داشت، سپری
شد!
انجمن حجتیه با
هدایت محافل
انگلیسی تاسیس شد
تا در جامعه شیعه
و ایرانیان نفوذ
کند. دکتر شریعتی
این
مسئله را خیلی
زود کشف و
شناسائی کرد و
علت مشکل پیدا
کردن گروهی از
روحانبیت با
مرحوم شریعتی
همین نکته بود.
مرگ مشکوک شریعتی
زیر سر همین فرقه
بود. در زندان
یکی از همین قرص
ها و داروهائی که
بعدها در جمهوری
اسلامی باعث
بیماری فوری و
مرگ فوری تر عده
ای شد به او هم
خورانده شد و سپس
آزادش کردند تا
بیرون از زندان
بمیرد.
گروه فرقان که
مطهری و مفتح و
قرنی را در
جمهوری اسلامی
ترور کرد هم
وابسته به همین
انجمن بودند.
بعد از انقلاب
امام قصد متلاشی
کردن این فرقه را
داشت و حتی نوشت
و گفت که نگذارید
انقلاب به دست
این نااهلان
بیفتد، اما موفق
نشد و این فرقه
با هدف حفظ خویش
برای آینده خود
را به حاشیه کشید
و به همین دلیل
دعای ندبه مدتی
در جمهوری اسلامی
رونق نداشت. الان
10 و 12 سالی
میشود
که این فرقه با
رونق دادن دوباره
دعای ندبه در
ایران
همه جا نفوذ کرده
و تمامی ابزارهای
قدرت را در دست
گرفته است. جنگ
لفظی آنها با
انگلیس و امریکا
و حتی اسرائیل را
جدی نگیرید. به
قول معروف این
جنگ زرگری است تا
افکار عمومی را
منحرف
کند. از خودتان
پرسیده اید که
بعد از 11 سبتامر
چرا "جک استرو"
وزیر خارجه وقت
انگلیس بلافاصله
به ایران سفر
کرد؟
وظیفه همه شیعه
های 12 امامی
اکنون اینست که
شیعیان ایران را
از این مانورها و
وابستگی ها آگاه
کنند. از شما هم
خواهش می کنم
اطلاع رسانی
کنید.
این یادداشت را
برای شما نوشتم
زیرا دو هفته پیش
خواندم که نوشته
بودید الان فرقه
حجتیه با نام های
موسسه غدیر و
اندیشه های مصباح
یزدی – تنویز
افکار امام-
فعالیت می کند.
فرهاد
چنین وقاحتی
بی نظیر است!
با سلام -
سخنرانی خامنه
ای را در
تلویزیون دیدم.
باور کنید عرق
شرم روی پیشانیم
نشست. ایشان
اظهار داشت که
اوباما یک مشت
آدم شرور را که
در خیابان ها
اتوبوس ها را آتش
می زنند جنبش
مدنی می نامند.
واقعا رهبران
سایر کشورها روی
ما چه قضاوتی می
کنند؟ این همه
وقاحت را پای
حساب چه کسی می
گذارند؟ مسلما یک
انسان با شرف به
این راحتی دروغ
نمیگوید.
ایشان مثل کبک،
سر را در زیر
برف قایم کرده و
چنان غرق در
غرور کاذب خود
شده است که
میلیونها مردم
ایران را یک مشت
اتوبوس آتش بزن
می بیند! به نظر
من نخوت ایشان به
جایی رسیده که
حتی اطرافیانش هم
از او متنفر شده
اند.