فرخ نگهدار،
رهبر سابق سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) که با سابقه
زندان
چندین ساله در زمان شاه، همچنان شناخته شده ترین چهره این سازمان در
ایران و در میان فعالان سیاسی و روشنفکران کشور است، مقاله
تحلیلی نسبتا مشروحی منتشر کرده است. این مقاله تحلیلی در باره
جنبش اصلاحات در جمهوری اسلامی و اپوزیسیون نا امید از اصلاحات
و برانداز جمهوری اسلامی است. وی در مقاله خود جنبش سبز 1388 و
جنبش اصلاحات را که سابقه آن به انتخابات دوم خرداد 1376 باز
می گردد با تفاوت هائی، در ارتباط ناگزیر با هم دیده است. شاید
برجسته ترین تفاوتی که وی درباره این دو جنبش در مقاله خود
توضیح میدهد، خود جوشی جنبش سبز از میان مردم و متکی بودن
رهبران آن – بویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی- به این بازوی
پرقدرت باشد. درحالیکه جنبش اصلاحات دوم خرداد عمدتا در
ارتباط با چالش های درون حکومتی بررسی شده است. درباره
اپوزیسیون نا معتقد به اصلاح پذیری جمهوری اسلامی و طرفداران
سرنگونی آن – از جمله طرفداران سلطنت- نیز نگهدار اعتقاد دارد
این اپوزیسیون از واقعیات داخل کشور به دور است. (اینها
استنباطی است که ما از مقاله وی که در بخش هائی تکراری است و
همین تکراری بودن باعث مشروح شدن مقاله شده داریم.) در صورت
تمایل می توانید اصل مقاله را در
اینجا بخوانید. مقاله ای که می توانست حداکثر در دو
صفحه و با زبانی مردمی تر و کمتر روشنفکرانه تهیه و تدوین شود.
نگهدار در بخش
از مقاله خود به شرایط پیش روی ایران و جمهوری اسلامی در سالی
که طی می کنیم و سالی که در پیش است کرده و ما این بخش را
بعنوان نظری صریح و بی حاشیه تشخیص داده و منتشر می کییم.
نگهدار می نویسد:
سالی سخت در
پیشِ است
کشور ما در
سالی که پیش روست مسیری فوق العاده بغرنج و در عین حال سرنوشت
ساز طی خواهد کرد.
تحریم ها:
تحریم های غرب علیه ایران به اصلی ترین عامل فشار بر زندگی
مردم، به مهم ترین معضل اقتصاد کشور، و به عامل بزرگ انفجار
قیمت ها بدل شده است. ارتباط مستقیم میان این تحریم ها و
برنامه هسته ای کشور به تدریج گسیخته می شود. رقبای منطقه ای
ما و حامیان قدرتمند آنان آنها در غرب می خواهند ارتباط تحریم
ها با برنامه هسته ای گسیخته تر شود. عربستان و امارات و قطر
مشتاق اند آثار منفی تحریم نفت ایران بر اقتصاد جهانی را جبران
کرده و بانضمام اسرائیل بر غرب فشار آورند که برنامه هسته ای
از طریق اعمال تهدید و فشار نظامی مهار شود و تحریم ها تشدید
شود و قدرت کشور را نشانه رود.
تحولات
منطقه: با همکاری و همراهی غرب و ترکیه جریان های اسلام
گرا(غیر شیعی)، که در سراسر منطقه در راستای مشارکت در حکومت
حرکت می کنند. فاصله آنان، برخلاف پیش بینی رهبری جمهوری
اسلامی، به تدریج از ایران بیشتر شده و در سمتِ احیای روابط با
غرب سیر می کنند. این روند قدرت و نفوذ ایران، و دست آوردهای
یک سرمایه گذاری سنگین سی ساله در لبنان و سوریه، را نیز در
معرض تاراج قرار داده است.
جهت گیری
منفی: تحت تاثیر دو روند فوق، یعنی تحریم های فلج کننده و سمت
تحولات در منطقه، و در اثر سیاست های سوء و آشفتگی در مدیریت
سیاسی، مناسبات با اروپا گسیخته تر، نیاز امریکا به همکاری
ایران محدودتر، و اتکای ما بر سیاست و بر حمایت روسیه و چین
ناگزیرتر شده است. ایران دارد گام به گام از سیاست بیطرفی، نه
شرقی نه غربی، فاصله می گیرد و این با موقعیت کشور و بافت
اقتصاد آن تطابق ندارد.
شکاف
دولت-ملت: به دنبال وقایع 88، برخلاف اکثر کشورهای منطقه، این
شکاف به مراتب فعال تر شده و موثرترین لایه های اجتماعی به
نومیدترین لایه ها بدل شده اند. آنها مطئمن می شوند نه رهبری
کشور در مسیر درست حرکت می کند و نه نظام سیاسی برای رای آنها
ارزشی قائل است. و این در حالی است که سال پیشِ رو سالِ
انتخابات ریاست جمهوری است.
مسوولیت با
همگان است: در وضعیت حاضر و چشم اندازهای پیش رو مسوولیت اصلی
راهبردن کشور البته بر عهده ی دستگاه رهبری جمهوری اسلامی
ایران است. اما خطای فاحش است هرگاه تصور شود مخالفانِ بی
تاثیر یا کم تاثیرند.
ایران به
وضعیتی نزدیک می شود که باز از نو دامنه عمل هر نیروی سیاسی
ممکن است چنان گسترده شود که سمت عمومی رویدادها را تحت تاثیر
قرار دهد. مایه امید است که هم در داخل و هم در خارج کشور در
طیف گسترده نیروهای ناراضی مجرب ترین حلقه ها به تدوین،
بازسازی و تطبیق استراتژی سیاسی خود با روندهای جاری
نخستین گام
در قبول مسوولیت در قبال حیاتی ترین مسایل کشور تشخیص و تعریف
جایگاه خویش در میان گونه های مختلف اپوزیسیون است.
ایران می
تواند و باید در مسیر تحولات صلح آمیز و قانونمند حرکت کند و
از درگیر کردن خود در گردبادهایی که اطراف ما را در برگرفته،
بپرهیزد. مسوولیت اصلی این پرهیز بر عهده رهبری جمهوری اسلامی
است. اما گونه های مخالف نیز نقشی تعیین کننده دارند. ایران در
سالی که پیش روست به انسجامی بس گسترده تر از آنچه داریم
نیازمند است. برای دور کردن سایه جنگ از سر کشور، برای پایان
دادن به تحریم ها، برای ارتقای اقتدار کشور در منطقه، برای
بازگردانیدن پویایی به اقتصاد، یک عزم و همت همگانی ضروری است.
-
هرگاه در روندها
و روزهای دشواری که در پیش است همه رهبران سبز و اصلاح طلب
کشور عزم خود را واحد کنند؛
- هرگاه
رهبری نظام دریابد که برای برون برد کشور از چنگ گردبادها فقط
می توان و باید به نیروی رای آزاد و متحد مردم ایران متکی شد؛
- هرگاه او
قانع شود که فقط با مشارکت فعال و متحد رهبران سبز و اصلاح طلب
در انتخابات، نیروی ملت آزاد و متحد خواهد شد؛
- آنگاه،
قدرت هایی که درچهارگوشه جهان برای سوری کردن ایران تدارک می
بینند:
- خواهند
دانست که با ایران از راهی جز دیپلماسی نمی توان و نباید رفتار
کرد،
- و نومیدانِ
چشم دوخته به ایشان (طیف برانداز از سلطنت خواه تا چپ روها)
نیز خواهند دانست که در ایران از هیچ راهی، جز صندوق رای، نمی
توان و نباید بسوی تغییر رفت.
|