در این که انتخابات ریاست جمهوری ایران نه
تنها اهمیت داخلی، بلکه اهمیت جهانی دارد،
کمتر جای تردید است. حتی معاون سابق
"اوباما" در مقاله ای که مجله معتبر و
استراتژیک "فارین افرز" آن را منتشر کرده
نیز اشاره به همین اهمیت می کند. (خلاصه
این مقاله را در همین شماره پیک نت می
خوانید)
درحقیقت همه ناظران بین المللی با نگاه به
جدول هشتگانه نامزدهای ریاست جمهوری،
ابتدا چهار نامزد را دور می زنند و سپس
تفسیر خود را پیرامون حوادث آینده، بر
مبنای این که کدامیک از چهار نامزد باقی
مانده رئیس جمهور شوند قرار داده اند. در
این میان، تکلیف "جلیلی" بیش از همه روشن
است: اگر او برنده انتخابات شود، دوران
احمدی نژاد با اندکی تغییر در مدیریت و
همسوئی کامل تر با رهبر ایران ادامه خواهد
یافت. و از میان سه نامزد دیگر، تکلیف با
حسن روحانی نیز تا حدود زیادی برای همه
ناظران داخلی و خارجی ایران روشن است:
آغاز فصل اعتدال و منطق چه در عرصه جهانی
و چه در عرصه داخلی و آغاز بازگشت از جاده
بی ثباتی و نا امنی که طی 8 سال دوران
احمدی نژاد طی شده است. می ماند دو
کاندیدای دیگر. یعنی قالیباف و ولایتی که
ناظران سیاسی آنها را نیز با اندک تفاوت
هائی – حداقل در عرصه بین المللی- ادامه
دهنده دوران احمدی نژاد می دانند. و
البته، در باره این دو نیز روی همسوئی
بیشتر آنها با رهبر تاکید می کنند.
حتی همین تفسیرها و اشارات مختصر نیز نشان
میدهد که از میان 4 نامزد مطرح ریاست
جمهوری، سه تن نزدیکی کامل به رهبر جمهوری
اسلامی دارند و نفر چهارم دارای دیدگاه
هائی است متفاوت با این سه تن.
طبیعی که پرسیده شود: چرا آقای خامنه ای
در سخنرانی سالگرد درگذشت آیت الله خمینی
گفت که برای وی تفاوت نمی کند کدامیک از
کاندیداها برنده انتخابات شود؟ و چرا گفت
که شرکت درانتخابات و دادن رای به این
نامزدهای انتخاباتی رای به جمهوری اسلامی
است؟
پاسخ: آقای خامنه ای با آگاهی از این که
نه ایشان و نه کل نظام ظرفیت یک کودتای
انتخاباتی دیگر را ندارند، از حالا می
خواهند فاصله از کودتا را اعلام کرده باشد
و با تاکید بر این که چنان حادثه ای در
این انتخابات رخ نخواهد داد، به مردم
بگوید انتخاب هر یک از این چهارتن برای
نظام قابل قبول است. اما درعین حال دامنه
تبلیغات انتخاباتی را محدود کرده و با
بهره گیری از فضای سرد انتخاباتی، روی
دلسردی رای شهرنشینان، آراء شهرهای کوچک و
روستاها را به سود نامزد مطلوب خود بسیج
کنند. در همین بازی زیرکانه است که
"تحریم" به داد آنها رسیده است.
از سوی دیگر، آقای خامنه ای حداقل تا مقطع
مراسم سالگرد در گذشت آیت الله خمینی،
اطمینان کامل نسبت به خانه نشینی آراء سبز
نداشت و از بیم بسیج مردم برای شرکت
درانتخابات، از اکنون باخت خود برای بر
کرسی ریاست جمهوری نشاندن فرد مطلوب خود
از میان این چهار تن پیش بینی کرده و گفته
است: شرکت درانتخابات و رای به کاندیداها
رای به جمهوری اسلامی است و انتخاب فرد
اهمیت چندانی ندارد.
در ادامه همین احتمال است که می تواند
تصور کرد، پس از آن سخنرانی و روزهای 14 و
15 خرداد، در پشت صحنه، بدلیل رد صلاحیت
هاشمی و سرد شدن فضای انتخاباتی فشار
سنگین تری به خامنه ای بدلیل خطرات خارجی
و بحران داخلی وارد می شود تا از تئوری 20
میلیون رای و رئیس جمهور مطلوب ایشان دست
بردارد و اجازه بدهد فضای انتخاباتی به
جامعه باز گردد. آن جمله "رای به ریاست
جمهوری رای به جمهوری اسلامی است" را می
تواند در این چارچوب نیز ارزیابی کرد.
یعنی احتمال باز شدن فضای انتخاباتی که بی
شک با چند "شوک" باید همراه شود. برای
مثال، پخش فیلم انتخاباتی حسن روحانی از
سیمای جمهوری اسلامی که در آن هاشمی
رفسنجانی از وی حمایت کرده است و یا حتی
احتمال ضعیف پایان حصر موسوی و کروبی و یا
احتمالات دیگر. بهرحال، این بسیار ساده
اندیشی است که تصور شود نیروهای دیگری در
پشت صحنه (اعمم از روحانی و غیر روحانی،
نظامی و غیر نظامی) برای فشار به خامنه ای
برای عقب نشینی نیستند. همانگونه که
نیروهائی برای حفظ او در مواضعی که تاکنون
داشته هستند. در انتخاباتی که حتی خود می
گویند با سرنوشت نظام و جمهوری اسلامی در
ارتباط است، چگونه می توان به این سادگی و
یکسویه همه چیز را تمام شده و قبل پیش
بینی شده تصور کرد؟ |