چهارمین نشست ماهانه بنیاد باران که با
حضور محمد خاتمی در تهران برگزار شد که درآن
"معصومه ابتکار" از اعضای کابینه محمد
خاتمی در دوران 8 ساله اصلاحات سخنان مهمی
در باره آلودگی محیط زیست و هوای تهران و
ایران ایراد کرد. از این سخنرانی مستند و
مشروح نکات زیر را استخراج کرده ایم:
از سال 88 که تحریم ها جدی شد فرآورده های
پتروشیمی که دارای میزان زیادی ترکیبات
حلقوی و اروماتیک و غیرمجاز هستند وارد
بنزین و اضافه بر ترکیبات قبلی، از سال 88
به هوای تهران اضافه شده است. بنزن در
طبقهبندی دبلیو اچ او به عنوان سرطان زای
گروه
A
مطرح بوده و اثر قطعی آن در افزایش
سرطان خون
- در کودکان- کاملا شناخته شده است. بعضی
افراد خبر افزایش سرطان را می شنیدند، اما
می گفتند حتما توطئه است. اما باید گفت
این پدیده عجیبی نیست، بلکه عارضه شناخته
شده آلایندههاست. در این وضعیت آزبست هم
با ورود لنت ترمز و کلاج غیراستاندارد
چینی به این آلاینده ها اضافه شد. مصرف
این ماده در شورای عالی محیط زیست - که
برخلاف قانون منحل شد- ممنوع شده بود.
تاثیر این ماده در
سرطان ریه
قطعی است.
در سیاست خارجی هر سیاستی را که می خواهیم
پی بگیریم، باید پیشگیری ها لازم را انجام
دهیم. اگر قرار است تحریم باشیم طبق یک
شیب منطقی باید برنامه ریزی کنیم تا جلوی
این آلودگی ها را بگیریم؛ زیرا این هم،
تهدید امنیت ملی است. بالاخره جامعهای که
در معرض آلاینده خطرناک قرار میگیرد با
تهدید امنیت ملی روبروست، مگر این خطر
ندارد؟
90 درصد فرآورده های غذایی تهران از
سازمان میادین که زیر نظر شهرداری است،
عبور می کند. بنابراین پیگیر موضوع شده و
از سوی شورای شهر تاکید شد بقایای سموم که
متاسفانه به سفره ایرانی راه پیدا کرده
باید از بین برود. بحرانهای ناشی از آن
سموم نیز آثاری دارد، لذا انواع نمونه
برداری ها را طبق یک برنامه کاملا علمی با
همکاری مرکز گیاه پزشکی وزارت جهاد
کشاورزی تهیه کردیم و روی پرتقال و سیب و
کیوی نمونه برداری انجام شد. نتیجه این
بود که در تمام نمونه ها باقیمانده آفت کش
ها در حد "مجاز" و "بیش از حد مجاز" بود.
سبزی های برگی، بیشترین میزان و میوه های
انبار شده کمترین میزان سموم را داشتند.
متاسفانه آثار سموم معلق و ممنوع شده و
سموم توصیه نشده هم در مواردی مشاهده شده
است. مثلا میزان نیترات در کاهو خیلی زیاد
و حدود 10 برابر حد مجاز بود. البته وقتی
بررسی کردیم، بازگشت خورده و صادرات آن
متوقف شده است. در بررسی گوشت ها هم با
کمال تعجب دیدیم در مرغ میزان سرب خیلی
بالا است و در نظارت بر غذای دام خلاءهایی
وجود دارد.
"اکبر خوشکوشک" وعده داده اطلاعاتش را
درباره قتل های زنجیره ای فاش خواهد کرد.
درباره سرانجام "احمد خمینی" پس از تبانی
او با هاشمی رفسنجانی برای به رهبری
رساندن علی خامنه ای و مزد ابدی که در
جریان قتل های زنجیره ای گرفت، این برنامه
تلویزیون امریکا دیدنی است. به این دلیل
که اولا مستند به آن خاطرات و مطالبی است
که درباره نقش مخرب احمد خمینی در دو سال
آخر عمر آقای خمینی منتشر شده و دوم این
که از شعار و تفسیرهای رایج تلویزیون های
فارسی زبان به دور است.
دوستان عزیز - بوی بدی از وضعیت
ایران به مشام می رسد. اگر روز
شمار حوادث سوریه و لبنان را ظرف
سالهای اخیر مشاهده کنید سفر ملک
عبداله به سوریه و امیر قطر به
این کشور و خواهش آنها از سوریها
و لبنانی ها را مشاهده می کنید،
تا اکنون که علنا سعودی ها به
بشار اعلام جنگ می دهند. روزی را
به یاد بیاورید که ملک عبداله دست
بشار را گرفته و از هواپیما در
بیروت پیاده شدند.
قدیم ها وقتی می خواستند عروس را
به خانه شوهر ببرند خانواده عروس
در خانه را باز نمی کردند تا بعد
از کلی زدن و رقصیدن مراجعین در
را باز می کردند تا عروس را
ببرند.
روزی خانواده عروس برای باز کردن
در بیش از حد ناز کرد. مدتی گذشت
و صدایی از بیرون خانه برنخواست.
با احتیاط در را باز کردند. دیدند
خانواده داماد قهر کرده و دارند
می روند. عاجزانه درخواست کردند
که برگردند و عروس را ببرند.
شاید سرنوشت مذاکرات اتمی و
مذاکرات دو جانبه با امریکا هم
سرنوشت همین عروس بردن شود.
سر آغازی
برای
سال 92
باز آمدیم.
با بهار 92 و به استقبال اخبار و
حوادث و رویدادهائی که گمان نمی
بریم کمتر از سال گذشته باشند، و
ای بسا، پرشمارتر و مهم تر. دراین
دو هفته، صف خوانندگان سایت های
فارسی زبان، بدلیل سفرهای نوروزی
و تعطیلات 18 روزه ای که دولت
بیکار ساز احمدی نژاد هدیه نورزی
داده بود، چنان پراکنده بود که
ترجیح دادیم انتشار پیک نت را به
پایان تعطیلات و بازگشت همه به
سرمنزل خود و آغاز زندگی عادی
موکول کنیم. چنان که تقریبا
کردیم. این که می نویسم "تقریبا"
به این دلیل است که هنوز تا شنبه
ای که در پیش است تعطیلات "افتان
و خیزان" ادامه دارد. میدانیم که
نوروز امسال بساط نوروز در خانه
میلیون ها ایرانی چنان فقیرانه
بود که با سفره خالی طول سال
رقابت کرد. "پسته خندان"، نبود،
اما "چشم گریان" میلیون در میلیون
بود!
نمی خواهیم شماره نخست سال 92 را
با ذکر مصیبتی آغاز کنیم که شاید
خود بهتر از ما بدانید. همچنان که
نمی خواهیم از گلایه خود از
خوانندگان پیگیر پیک نت شروع کنیم
که در همین دو هفته ما را پیام
باران و ای میل باران کردند که
چرا منتشر نمی شویم، اما فراموش
کردند از خود سئوال کنند: چرا
آبونمان خود را پرداخت نمی کنیم؟
حتی در آن دو نوبت و هر نوبت 24
ساعتی که در طول دو هفته گذشته
چراغ ما خاموش شد، ما را سئوال
پیچ کردند تا دلیل آن را بدانند و
نگرانی خود را بیان کنند، اما باز
یادشان رفت که این چراغ به یک
دلیل ساده خاموش شده بود: پول
ماهانه "سرور" را نتوانستیم به
موقع پرداخت کنیم و شرکتی که ریش
ما در گرو آنست و شاید حتی نداند
ایران در کجای جهان واقع است، چه
رسد به این که نگران خوانندگان
اخبار آن باشد، کلید را زد و پیک
را قفل کرد. سپاسگزار آنهائی
هستیم که دراین تنگنا به دادمان
رسیدند و با همت آنها توانستیم
پول را داده و پیک را نجات بدهیم.
این گله کوچک را هم باید طرح می
کردیم، تا بدانید چرا در این دو
هفته، 2 روز پیک نت غیب شده بود.
ما نه از پارلمانی اروپائی کمک
مالی دریافت می کنیم و نه از دولت
و انجمن و حزب و سازمان و
تشکیلاتی – چه از نوع ایرانی آن و
چه از نوع خارجی آن- مائیم و
آبونمان خوانندگان.
به هر روی، آمدیم و هستیم و یاری
کنید که در سال پرحادثه 92 بمانیم
و چراغمان خاموش نشود!