گاهی همسوئی های دو سوی مرز ایران راهگشای
تحلیل رویدادی است که همه درباره آن صحبت
می کنند. صحبت بر سر سخنان و تصمیمات
مستاجر جدید کاخ سفید "ترامپ" و جنگ روانی
است که رسانه های امریکائی و اروپائی
همچنان مشغول آن هستند و در ایران نیز
رسانه های وابسته به اتاق بازرگانی و حزب
موتلفه و ... آن را ادامه میدهند. از جمله
تحریک جمهوری اسلامی برای اتخاذ تصمیمات و
مواضعی که در جدال اقتصادی آغاز شده میان
امریکا و اروپا به یک هدف تبدیل شده است.
امریکا در پی چاره ای جهت برون رفت از
بحران اقتصادی- اجتماعی خویش است و اروپا
و بویژه آلمان نگران محدودیت هائی که
امریکا برای واردات به این کشور در نظر
دارد. تراز بازرگانی امریکا و آلمان 2 به
1 است. امریکا 1 و آلمان 2. بنابراین
بزرگترین ضربه اقتصادی متوجه آلمان است و
پیش بینی می شود در صورت ادامه تصمیمات
ترامپ، بزودی یک میلیون و 600 هزار نفر در
آلمان به صف بیکاران بپیوندند. مجله
اشپیگل که روی جلد آخرین شماره خود را به
سر بریده مجسمه آزادی بدست ترامپ منتشر
کرده است، نگران آزادی نیست، نگران همین
ضربه اقتصادی است! البته آنها که پشت
اشپیگل ایستاده اند و دستورات را دیکته می
کنند. اگر اخبار بخش فارسی رادیو آلمان را
در شب های گذشته دنبال کرده باشید متوجه
می شوید که دقیقا همان سناریوی جنگ روانی
علیه ایران را پیش می برد که تلویزیون بی
بی سی فارسی پیش می برد. هسته مرکزی این
تبلیغات به گونه ایست که بزودی امریکا به
ایران حمله نظامی خواهد کرد و حتی
نتانیاهو برای تشکیل جبهه ای واحد علیه
ایران به لندن سفر کرده است. (خبر بی بی
سی) و این درحالی است که نتانیاهو در ضعیف
ترین موقعیت خود در اسرائیل قرار دارد و
سفر نتانیاهو به انگلستان نه برای جبهه
تشکیل دادن علیه ایران بلکه برای جلب
حمایت انگلستان برای باقی ماندن در پست
نخست وزیری است!
هیچیک از این رسانه ها نمی گویند دعوا و
اختلاف بر سر چیست، بلکه مدام آدرس های
انحرافی میدهند: یک روز ویزای امریکا، یک
روز ظهور فاشیسم در کاخ سفید، یک روز لغو
برجام، روز دیگر که این یخ نگرفت تشکیل
جبهه واحد علیه ایران و روز قبل از آن
تهدیدهای نظامی امریکا علیه ایران و....
تمام گفتگوها و برنامه ها و خبرهای شبکه
ها خبری فارسی زبان امریکا و اروپا بر
همین محور می چرخد.
آیا این جنگ روانی به نتیجه ای خواهد
رسید؟ آیا حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی در
این چاله ای خواهد افتاد که برایش می
کنند؟ آیا ترامپ به یکباره دست به اقدامی
غافلگیرانه خواهد زد؟ سیاست آمادگی نظامی
بدون شعار و نمایش درعین پرهیز از افتادن
در چاله جنگ روانی جاری در جمهوری اسلامی
ادامه خواهد یافت؟
برای یافتن پاسخ همه این سئوالات باید
دقیق و باز هم دقیق تر از عمق رویدادها
آگاه شد و به آنها فکر کرد. بویژه همسوئی
رسانه های منفورترین بخش حاکمیت در جمهوری
اسلامی با جنگ روانی رسانه های امریکا و
اروپائی را باید پیگیری کرد. در داخل
ایران به این همسوئی بی اعتنائی می شود و
مواضع دیگری اعلام می شود که تقریبا
حکومتی است و نشان دهنده تعقل. نمونه آن
را در موضع گیری های منتشر شده در روزنامه
های دیروز (دوشنبه) می خوانید:
- سرمقاله روزنامه اطلاعات:
در صورت رفتار مناسب جمهوری اسلامی، دوران
ترامپ حتی می تواند راحت تر از دوران
اوباما باشد. سیاستی که شورای امنیت ملی و
دستگاه دیپلماسی در پیش گرفته اند از نوعی
هوشمندی حکایت دارد.
- روزنامه ایران از قول
معاون سیاسی ریاست جمهوری: راهبرد ایران،
آرامش و تحریک ناپذیری است.
- تفسیر سیاسی جمهوری
اسلامی: طرح سخنان جنگ افروزانه و تحریک
آمیز توطئه ای حساب شده است. رصد دقیق
اقدامات سیاسی امری ضروری است.
- روزنامه کیهان : ایران به
بلوف ترامپ پاسخ می دهد.
- وقایع اتفاقیه از قول
اکبر ترکان دستیار ویژه روحانی: عده ای
نانشان در این است که ایران را مسئله اول
رویارویی با ترامپ کنند. رویکرد های ضد
ایرانی ترامپ، واکنش عجولانه و غیر منطقی
از سوی تیم سیاست خارجی کشور در پی نداشت.
برای افکار عمومی جهان نمایان شد که تهران
به هیچ عنوان خواهان تنش در مناسبات با
آمریکا نیست.
- روزنامه رسالت از قول
دبیرکل موتلفه اسلامی : مردم 22 بهمن پاسخ
ترامپ را می دهند! |