حسن روحانی در
پایان سفر به
هرمزگان در جلسه
با خبرنگاران ضمن
بر شمردن فعالیت
های دولت، بی آن
که از آیت الله
علم الهدا و
تظاهرات کودتائی
علیه دولت در 7
دیماه سال 96 نام
ببرد گفت:
«دشمن توطئه دی
96 را آغاز کرد
به خیال اینکه دی
97 خودش در تهران
باشد!
آمریکاییها و
صهیونیستها فکر
میکردند که
دیماه امسال همه
چیز تمام است ما
دستمان را بالا
خواهیم بُرد!»
(این که امریکائی
ها چه فکر می
کردند و یا می
کنند موضوع تازه
ای نیست، مسئله
اصلی همسوئی با
امریکا و اسرائیل
در داخل کشور
است. از جمله در
تظاهرات 7 دیماه
سال 96 که روحانی
و شورای عالی
امنیت ملی
میدانند و گزارش
و مستندات آن را
هم تهیه کرده و
برای رهبر جمهوری
اسلامی فرستادند.
بموجب این گزارش،
دولت سایه تحت
حمایت علم الهدا
در مشهد با
سازمان دادن یک
تظاهرات ضد دولتی
با شعار مرگ بر
روحانی طرحی
کودتائی را علیه
دولت آغاز کردند
و سپس در روز 8
دیماه بصورت
سازمان یافته
عوامل خود در
سپاه و بسیج و
حزب الله و لباس
شخصی و ... را در
شهرهای دیگر نیز
با همین شعارها
به خیابان آوردند
و برای تهران هم
همین نقشه را
داشتند تا
برکناری و سقوط
روحانی را قطعی
کنند. این
برکناری را قبلا
توسط هیات رئیس
مجلس خبرگان با
رهبر در میان
گذاشته بودند اما
وی با آن مخالفت
کرده بود. آنها
این بار با
تظاهرات 7 و 8
دیماه هدف خود
را دنبال کردند.
اما از قضا
"سرکنجبین صفرا
فزود" و از روز 8
دیماه مردم وارد
تظاهرات خودی ها
شدند و شعارها
علیه کل نظام و
شخص رهبر تغییر
مسیر پیدا کرد.
شورای عالی امنیت
ملی علم الهدا را
برای توضیحات به
تهران احضار کرد
اما او نیآمد و
گفت که اصلا در
آن روز در مشهد
نبوده و در سفر
شهرستانها بوده
است. حداقل نزدیک
به 6 هزار نفر در
شهرهای مختلف
بدلیل حضور در آن
تظاهرات دستگیر
شدند. اگر قول
روحانی و پیش از
او خود رهبر صحت
داشته باشد که
امریکا و اسرائیل
پشت تظاهرات مردم
در 80 و بقولی
120 شهر ایران در
دیماه سال گذشته
بودند، نباید
حداقل در حد
تحمیل و یا قبول
استعفای امام
جمعه اهواز پس از
بازگشت از سفر
انگلستان، علم
الهدا به تهران
احضار می شد و
اجازه بازگشت به
مشهد به او داده
نمی شد تا رد پای
امریکا و اسرائیل
را از طریق او
دنبال کنند؟ |