در سالهای اول
جمهوری اسلامی
عمدتا امام جمعه
ها و اطرافیان
آیت الله خمینی
بیشتر و نظامی ها
بسیار بندرت
کشورهای همسایه
را به بهانه صدور
انقلاب (از جمله
عربستان را)
تهدید نظامی یا
تروریستی می
کردند و حتی دست
به اقدام هم می
زدند (از جمله در
لبنان و برخی
کشورهای
اروپائی). بعدها
در طول جنگ با
عراق هم این
سیاست دنبال شد و
فرماندهان سپاه
نیز بتدریج دراین
عرصه وارد میدان
رقابت با روسای
قوا و امام جمعه
ها شدند. در آن
سالها می شد گفت
که آن سیاست های
تهدیدی و
تروریستی و لاف
درغربت زدن ها از
سر سادگی و نا
اشنائی به سیاست
جهانی و ذوق زدگی
سوار شدن بر گرده
یک انقلاب عظیم
مردمی بود. اما
وقتی امروز، پس
از 40 سال تجربه
که عمدتا نیز
منفی و مخرب
بوده، این شیوه
از سوی کمتر
مقامات سیاسی و
بیشتر نظامی ها
دنبال می شود،
دیگر نمی توان
گفت این از سر
سادگی و خام
خیالی و نا
آشنائی با جهان و
سیاست های جهانی
است. بنابراین،
یا در ادامه جنگ
قدرت در داخل
کشور است و یا
ماموریت هائی که
هدف آن تحمیل یک
جنگ دیگر به ملت
و به ایران و حتی
اجرای ماموریت
است.
آنکس که اهل عمل
باشد و امکان آن
را هم داشته باشد
هیچ نیازی به رجز
خوانی ندارد. اول
از جوی آب می پرد
و بعد از آن که
پرید می گوید
"هوپ". وقتی روز
گذشته و در کوران
بدترین شرایط
اقتصادی و سیاسی
جمهوری اسلامی
سردار سلامی
جانشین فرمانده
کل قوا می گوید
"جنگ با اسرائیل
محو آن در پی
خواهد داشت!" و
یا "راهبرد ما
محو اسرائیل از
جهان است!". این
به چه حسابی باید
گذاشت؟ به حساب
قدرت؟ و یا به
حساب زمینه سازی
برای تشکیل یک
اتحاد جهانی علیه
ایران؟ سید حسن
نصرالله می تواند
از این حرف ها
بزند زیرا دولت و
حکومت دراختیارش
نیست، اما
فرمانده سپاه یک
حکومت چرا؟ حتی
"مادرو" که علیه
او کودتا شده و
امریکا تهدید به
دخالت نظامی کرد
و حتی نیرو از
طریق کلمبیا به
مرز این کشور
اعزام کرده نیز
با این ادبیات
سخن نمی گوید
بلکه می کوشد
متحدان جهانی
علیه دخالت
امریکا برای خود
فراهم سازد و
پیشنهاد گفتگو می
دهد.
https://www.asriran.com/fa/news/651615
http://aftabnews.ir/fa/news/571488/ |